بررسی روابط درک سیاست سازمانی، پنهان سازی دانش و خلاقیت کارکنان (نقش تعدیلگری تعهد حرفهای)
محورهای موضوعی : مطالعات رفتاری در مدیریت
1 - استادیار، گروه اقتصاد و مدیریت، واحد نراق، دانشگاه آزاد اسلامی، نراق، ایران.
کلید واژه: خلاقیت کارکنان, تعهد حرفهای, درک سیاست سازمانی, پنهان سازی دانش, دانشگاههای تهران,
چکیده مقاله :
هدف تحقیق بررسی روابط بین روابط درک سیاست سازمانی، پنهان سازی دانش و خلاقیت کارمند با نقش تعدیل کنندهی تعهد حرفهای میباشد. در این راستا 260 عضو هیئت علمی از دانشگاههای تهران به عنوان نمونه تحقیق تعیین گردید. داده ها با استفاده از پرسشنامههای پنج گزیته ایی درک سیاست سازمانی با 12 گویهی مقیاس ادراک سیاست سازمانی توسعه یافته توسط کاجمار و فریس (1991)، پنهان سازی دانش با سه گویهی اقتباس شده از مطالعهی سرنکو و بونتیس(2016)، خلاقیت کارمند با 13 گویهی توسعه یافته توسط ژوو و جورج (2001) و تعهد حرفهای به وسیلهی 5 گویهی اقتباس شده از مطالعهی چانگ و چوی (2007)، جمع آوری و فرضیه ها با استفاده از روش معادلات ساختاری مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد: الف) درک سیاست سازمانی، پنهان سازی دانش را به صورت مثبت و به نوبهی خود، خلاقیت کارمند را به صورت منفی تحت تاثیر قرار میدهد ب) پنهان سازی دانش موجب انتقال تاثیر منفی درک سیاست سازمانی بر خلاقیت کارکنان میشود، به این معنا که مدیران باید در سازمانهای خود، اشتراک گذاری دانش را تشویق کنند ج) تعهد حرفهای، رابطهی مثبت بین درک سیاست سازمانی و پنهان سازی دانش را تعدیل میکند. افراد با سطح بالایی از تعهد حرفهای، بیشتر متمایلند تا برای دستیابی به اهداف شغلی خود حتی در یک محیط کاری سیاسی، کمتر درگیر رفتارهای پنهان سازی دانش شوند. نهایتا اینکه درک سیاست سازمانی میتواند افراد را در پنهان سازی دانش دعوت به مشارکت و نوعی از رفتار دانش متقابل را ایجاد و در کنار تعهد حرفه ایی موجب به وجود آمدن خلاقیتِ پنهان کنندهی دانش شود.