بررسی نقش تعدیلگر "یادگیری" در ارتباط بین "عوامل فردی" و "تحریک به تسهیم دانش" ( مطالعه موردی: دانشگاه شاهد)
محورهای موضوعی : مدیریت کسب و کارجمشید صالحی صدقیانی 1 , ملیحه بینشیان 2 , مریم پرچمی سرقین 3
1 - گروه مدیریت صنعتی،دانشکده مدیریت و حسابداری،دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
2 - گروه مدیریت صنعتی. دانشکده علوم انسانی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران.
3 - گروه مدیریت بازاریابی، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
کلید واژه: یادگیری سازمانی, عوامل فردی, یادگیری, تسهیم دانش,
چکیده مقاله :
یکی از چالشهای پیش روی سازمانها در این برهه از زمان، فراهم ساختن محیط مناسب برای ترغیب کارکنان در جهت به اشتراک گذاشتن آگاهی های خویش است. تسهیم دانش، یکی از مراحل مؤثر در فرآیند مدیریت دانش به شمار میرود، به همین دلیل دانشگاهها به عنوان مراکز خلق دانش و بروز خلاقیت نقش بارزی را در توسعه دانایی کشورها دارند. تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل گر یادگیری در ارتباط بین عوامل فردی و تحریک به تسهیم دانش در دانشگاه شاهد انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه، که شامل 226 نفر بود و با استفاده از روش برآورد نمونه از جامعه محدود، نمونه ای با حجم 143 نفر برآورد شد. براساس مبانی فلسفی پژوهش، جهت گیری و هدف پژوهش از نوع کاربردی است؛ استراتژی پژوهش از نوع پیمایشی _ مطالعه موردی است. دادههای جمع آوری شده، با استفاده از نرم افزار SPSS و PLS به صورت توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که تمام عوامل فردی یعنی اعتماد، انگیزش، علاقه، نگرش و خودکارآمدی بر تحریک به تسهیم دانش تأثیر دارند و همچنین مشخص شد که عامل یادگیری در ارتباط بین عوامل فردی و تحریک به تسهیم دانش نقش تعدیلگر دارد.
One of the challenges organizations face at this point in time is to provide the right environment to encourage employees to share their knowledge. Knowledge sharing is one of the most effective steps in the knowledge management process, which is why universities as centers of knowledge creation and creativity have a significant role to play in developing countries' knowledge. The purpose of this study was to investigate the moderating role of learning in the relationship between individual factors and stimulating knowledge sharing at Shahed University. The statistical population of the study consisted of all staff of the university, which consisted of 226 people, and the sample size was 143, using the estimation method of limited community. According to the philosophical foundations of the research, the orientation and purpose of the research is of an applied type; the research strategy is a survey-case study. The collected data were analyzed using SPSS and PLS descriptive and inferential methods. The results showed that all of the individual factors namely trust, motivation, interest, attitude and self-efficacy had a role in stimulating knowledge sharing and it was also found that learning has a moderating role in the relationship between individual factors and stimulating knowledge sharing.
_||_