جایگاه عقلانیت در نظریههای اقتصاد خرد از منظر جرمشناسی
محورهای موضوعی : تحقیقات حقوقی بین المللیعباس کریمنژاد 1 , مهدی اسماعیلی 2 , حسن حاجیتبار فیروزجایی 3
1 - دانشجوی دکتری حقوق کیفری و جرم شناسی، واحد آیت الله آملی، دانشگاه آزاد اسلامی، آمل، ایران.
karimnejad_law@yahoo.com
2 - استادیار گروه حقوق، واحد قائم شهر، دانشگاه آزاد اسلامی، قائم شهر، ایران. (نویسنده مسئول). Dresmaeli@yahoo.com
3 - استادیار گروه حقوق، واحد قائم شهر، دانشگاه آزاد اسلامی، قائم شهر، ایران. hajitabar@yahoo.com
کلید واژه: عقلانیت, حسابگری کیفری, اقتصاد خرد, جرم شناسی اقتصادی.عقلانیت, جرم شناسی اقتصادی,
چکیده مقاله :
زمینه و هدف: اگرچه نظریه پردازان انتخاب منطقی این را پذیرفتهاند که مجرمان همیشه در ارزیابی موقعیت برای مرتکب جرم شدن به بهترین شکل عمل نمیکنند اما ایدههای آنها به خصوص وقتی میخواهد برای پیشگیری از جرم به مرحله عمل درآید، دقیقا بر این فرض استوار است که مجرمان تصمیمات منطقی میگیرند. هدف تحقیق حاضر، مطالعه مبانی جایگاه عقلانیت از جوانب متعددی همچون فلسفی و پوزیتیویستی در نظریه های اقتصاد خرد از منظر جرم شناسی با استناد به ریشه ها و پیشینه های نظریه انتخاب منطقی است.روش: روش انجام تحقیق باتوجه به ماهیت موضوع، اهداف و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و به صورت توصیفی تحلیلی می باشد.یافته ها و نتایج: عقلانیت به عنوان پیش فرضی اساسی در بررسی رفتار عاملان اقتصادی در اقتصاد متعارف در نظر گرفته میشود. این عقلانیت یا علم انتخاب عقلایی که از مبانی انسان شناسی غربی پس از دوره رنسانس شکل گرفت دارای تعابیر مختلفی است. در اقتصاد کلاسیک از عقلانیت به عنوان ابزاری برای حداکثر کردن مطلوبیت و سود استفاده میشود که از اندیشههای فلسفی دانشمندانی مانند بنتام سرچشمه گرفته است. پیروان نظریه نظریه انتخاب عقلانی در جرم شناسی معتقدند که مجرمان بالقوه زیادی در جامعه وجود دارند و از وجود شرایط خاصی که باعث می شود مرتکب تصمیم به ارتکاب جرم بگیرد می گویند و عقیده دارند که با شناسایی این شرایط و فرصت ها و کاهش آنان، می توان دزدی و به طور کلی جرایم را برای این افراد به یک امر غیرعقلانی تبدیل کرد.
Background and Aim: Although rational choice theorists have acknowledged that criminals do not always perform best in assessing the situation to commit a crime, their ideas, especially when it comes to preventing crime, are based on the premise that Criminals make rational decisions. The aim of the present study is to study the foundations of the position of rationality from various aspects such as "philosophical" and "positivist" in microeconomic theories from a criminological perspective by referring to the roots and backgrounds of the theory of rational choice.Methodology: The method of conducting research according to the nature of the subject, objectives and method of data collection is library and descriptive-analytical.Findings and Results: Rationality is considered as a basic premise in studying the behavior of economic agents in a conventional economy. This rationality or the science of rational choice (Hodgson 1998), formed from the foundations of Western anthropology after the Renaissance, has different meanings. In classical economics, rationality is used as a tool to maximize utility and profit, which is derived from the philosophical ideas of scientists such as Bentham. Adherents of the theory of rational choice in criminology believe that there are many potential criminals in society and say that there are special circumstances that make the perpetrator decide to commit a crime and believe that by identifying these conditions and opportunities and reducing them, The power of theft and crime in general has become irrational for these people.
_||_