معماری و محیط پایدار
,
العدد3,السنة
1
,
پاییز
1402
مکتب نگارگری شیراز، نوعی نگارگری و کتاب آرایی است که در دوره آل اینجو با حمایت هنرپروران صاحب قدرت و ثروت ظهور کرد و در دوران تیموریان به اوج خود رسید. از آنجا که معماری همواره در هر دوره از تاریخ انعکاسی از فرهنگ و هنر آن دوره محسوب می شود و دگرگونی هایی که در سایر عرص أکثر
مکتب نگارگری شیراز، نوعی نگارگری و کتاب آرایی است که در دوره آل اینجو با حمایت هنرپروران صاحب قدرت و ثروت ظهور کرد و در دوران تیموریان به اوج خود رسید. از آنجا که معماری همواره در هر دوره از تاریخ انعکاسی از فرهنگ و هنر آن دوره محسوب می شود و دگرگونی هایی که در سایر عرصه های زندگی و هنر به وقوع می پیوست متناسب با آن بود، لذا پرداختن به پیشینه تاریخی و هنری شهر در شرایطی که در پی ارتقای کیفی معماری معاصر هستیم، ضروری به نظر می رسد. از ویژگی های مهم مکتب شیراز می توان به صحنه آرایی، ایجاد تناسب بین متن و تصویر، کتاب آرایی، و بهره گیری از تذهیب های ریز نقش نام برد. هنرمندان این مکتب کلیه عناصر فکر و عقیده ایرانی را در متن و زمینه کلی فکری و فرهنگی جامعه اسلامی دوران خود نمایاندند. در همین راستا، محقق در این پژوهش سعی در شناخت هرچه بیشتر اصول و ارزش های زیبایی شناسی هنر نگارگری شیراز داشته و چگونگی تاثیر آن در معماری شهر شیراز را بررسی می نماید.
این پژوهش از نوع توصیفی ـ تحلیلی می باشد که با تحلیل محتوا به بررسی نگارگری شیراز و رابطه آن با معماری شهر شیراز می پردازد و در جمع آوری مطالب آن از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شده و با مطالعه مستندات، کتب تاریخی، متون ادبی و مشاهده بهره گیری شده است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از وجود آثار و شواهد مکتب شیراز در معماری بناهای قدیمی این شهر همچون باغ نارنجستان قوام و مسجد عتیق دارد، شواهدی که بیان می کند سه متن معماری، ادبی و نگاره ها در پیوند با یکدیگرند و معنای یکدیگر را تکمیل می کنند.
تفاصيل المقالة
فصلنامه علمی و پژوهشی پژوهش و برنامه ریزی شهری
,
العدد4,السنة
12
,
پاییز
1400
ارتباط بین معماری و زمینه آن ارتباطی نقشگرفته از یک تأثیرپذیری متقابل است. نبود چارچوب نظری بومی برای بازشناخت مفهوم کنش متقابل زمینه و معماری باعث گردیده است، روز به روز معماری و شهرسازی از همنشینی با زمینه فاصله گرفته و تأثیرات این عدم تعامل مناسب زمینه و معماری را أکثر
ارتباط بین معماری و زمینه آن ارتباطی نقشگرفته از یک تأثیرپذیری متقابل است. نبود چارچوب نظری بومی برای بازشناخت مفهوم کنش متقابل زمینه و معماری باعث گردیده است، روز به روز معماری و شهرسازی از همنشینی با زمینه فاصله گرفته و تأثیرات این عدم تعامل مناسب زمینه و معماری را میتوان در سیمای امروزی شهرهای ایران مشاهده کرد. هرچند باور تأثیرپذیری متقابل زمینه و معماری وجود داشته، لکن شناخت، تعریف و مدیریت این موضوع با چالشهای بنیادی رو به رو است که نیاز به درکی عمیقتر از مفهوم کنش متقابل زمینه و معماری را آشکار میسازد. همواره مفهوم زمینه با پیچیدگیهایی همراه است که نیازمند تعریف و بررسی این مفهوم در بستر بومی معماری شهرها است. یکی از روشهایی که کالبد فضا را از منظر مطلوبیت عملکردی و ساختار کالبدی-فضایی مورد بررسی قرار میدهد، تکنیک نحو فضا است. این رویکرد که بیش از هر چیز به بررسی ساختار چیدمان فضا میپردازد، میزان راندمان یک ریزفضا بر پایه ساختار کالبدی پلان معماری را در یک نظام پیکرهبندی فضایی معرفی میکند. در این پژوهش که هدف آن بررسی ساختار کالبدی خانه های بافت میانه شیراز در تبیین مفهوم هم پیوندی با زمینه است؛ به صورت نمونه موردی ساختار فضایی پنج خانه بافت میانه شهر شیراز در نرمافزار نحو فضا (Deptmap) مورد بررسی قرار گرفته است. مفاهیمی همچون خوانایی و ارتباط فضایی که از عوامل زمینهگرایی کالبدی محسوب میشود از طریق روش نحو فضا قابل بررسی بوده، لذا میتوان شاخصههای هم پیوندی با زمینه کالبدی را در خانههای مورد نظر تحلیل نمود. به عبارتی، مطالعات نحو فضا، خوانایی یک پلان معماری را مولود سازمان فضایی آن در نهایت قرارگیری فضاها در مجموعه فضایی پیکرهبندی شده میداند. بهطور خلاصه میتوان گفت، هدف این پژوهش ارائه یک تحلیل مفهومی از بررسی ساختار کالبدی-فضایی خانههای بافت میانی شهر شیراز در کنش متقابل با زمینه با استفاده از روش چیدمان فضا است. یافتههای پژوهش گویای نقش پیکرهبندی فضایی در بازیابی تأثیرات اصول هم پیوندی با زمینه در فرهنگ سکونتی به لحاظ مبانی کالبدی است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications