فهرس المقالات مهدی نوروزی


  • المقاله

    1 - نقد علامه طهرانی بر نظریه بی‌نیازی از استاد در سلوک
    پژوهشنامه ادیان , العدد 1 , السنة 17 , تابستان 1402
    نیاز یا عدم نیاز به استاد همواره یکی از مسائل مهمی است که در سلوک مطرح است، استاد کسی است که به مسائل راه آگاه بوده و بتواند شاگرد را در طی مسیر سلوک پیش ببرد، دانستن علم فقه و شناخت دقیق شریعت الهی، درک علوم ربانی و شهود از شرایط استاد است و سالک در ابتدای راه به استاد أکثر
    نیاز یا عدم نیاز به استاد همواره یکی از مسائل مهمی است که در سلوک مطرح است، استاد کسی است که به مسائل راه آگاه بوده و بتواند شاگرد را در طی مسیر سلوک پیش ببرد، دانستن علم فقه و شناخت دقیق شریعت الهی، درک علوم ربانی و شهود از شرایط استاد است و سالک در ابتدای راه به استاد عام و تا پایان راه به استاد خاص نیازمند است.. طریقت و رسیدن به حقیقت به جز از راه شریعت امکان پذیر نیست و مرادی که شریعت بداند مسیر طریقت را هموارتر و سرعت رسیدن مرید را بیشتر خواهد کرد.برخی به لزوم تبعیت از استاد در سلوک اعتقادی ندارند. علامه طهرانی بر نظریه بی‌نیازی از استاد در سلوک نقدهایی دارد وی ضرورت استاد سلوکی، فواید و راه‌های شناخت استاد و همچنین مشکلات و مخاطرات عدم حضور استاد را بیان می کند. علامه طهرانی عدم نیاز به راهنما را در حکم عدم سلوک و سرگردانی می داند و در مراحل مختلف سلوک خویش نیز تبعیت کامل از استاد کامل را مد نظر قرار داده است . تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - مبانی فقهی و حقوقی حق التالیف و مالکیت معنوی آن
    مطالعات میان رشته ای فقه , العدد 500 , السنة 1 , بهار 2050
    از موارد حائز اهمیت در امر پژوهش، مسئله حق‌التالیف است. با وجود سابقه طولانی مالکیت معنوی، در اسلام به صورت رسمی به آن پرداخته نشده است اما فقهای اسلامی در این خصوص به بحث و تحقیق روی آورده‌اند. هدف از پژوهش حاضر بررسی مبانی فقهی و حقوقی حق التالیف و مالکیت معنوی آن می أکثر
    از موارد حائز اهمیت در امر پژوهش، مسئله حق‌التالیف است. با وجود سابقه طولانی مالکیت معنوی، در اسلام به صورت رسمی به آن پرداخته نشده است اما فقهای اسلامی در این خصوص به بحث و تحقیق روی آورده‌اند. هدف از پژوهش حاضر بررسی مبانی فقهی و حقوقی حق التالیف و مالکیت معنوی آن می‌باشد. با بررسی متون فقهی و با استفاده از روش کتابخانه‌ای این نتایج حاصل شد که حق طبع یا تألیف، حق انحصاری بهره برداری از یک اثر ادب، هنری و یا علمی، برای مؤلف، یا کسی است که مؤلف، این حق را به وی واگذار کرده است و این حق بر حسب قانون، اعطاء می‌گردد. حق‌التالیف مالیت داشته و قابل نقل و انتقال به دیگری می‌باشد. مالیت حقوق یاد شده به دلیل کار و منفعت و مورد پذیرش فقهای اسلام است و اختلافی که وجود دارد در خصوصی ملکیت حقوق یاد شده است، زیرا بین مالیت و ملکیت ملازمه نیست. از سویی با توجه به ادله گوناگون همچون لاضرر، أوفوا بالعقود و ... شرعیت حقوق یاد شده استنباط می‌شود که به عنوان شروط اولیه و در فرضی گنجانده شدن ضمن عقد به عنوان شروط ضمن عقد لازم الاتباعند که به لوازم آن نیز باید پایبند بود. تفاصيل المقالة