فهرس المقالات زینب عرب


  • المقاله

    1 - سارتر و جعل معنا: هستی‌شناسی وجود لِنفسه و نسبت آن با اخلاق انضمامی
    کاوش های عقلی , العدد 1 , السنة 2 , پاییز 1402
    انسان تنها موجود نیازمند به معنا می باشد او به همان میزان که برای زنده ماندن به غذا احتیاج دارد به معنا نیز همچون خوراک نمادین نیازمند است. در این بستر است که معنای زندگی یکی از مهم‌ترین موضوعات فلسفی، روان‌شناختی و دینی ، از چشم‌اندازهای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته و أکثر
    انسان تنها موجود نیازمند به معنا می باشد او به همان میزان که برای زنده ماندن به غذا احتیاج دارد به معنا نیز همچون خوراک نمادین نیازمند است. در این بستر است که معنای زندگی یکی از مهم‌ترین موضوعات فلسفی، روان‌شناختی و دینی ، از چشم‌اندازهای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته و در حوزه‌های مختلف از آن سخن به میان آمده است. به طور کلی دو دیدگاه در باب معنا در میان متفکرین و فلاسفه وجود دارد. فیلسوفانی که معنا را امری عینی، بیرونی و "مکشوف" می‌دانند و فیلسوفانی که آن را امری درونی، انفسی و "مجهول" تلقی می‌کنند که از درون انسان برخاسته و وابسته به شخص(Subjective) بوده و سرچشمه‌ی آن اراده و گزینش‌ها و تعهدات انسان است. سارتر نیز از جمله متفکرانی است که معنا را امری درونی و جعل کردنی می‌داند. ما در این پژوهش تلاش می‌کنیم تا با بررسی نسبت میان هستی‌شناسیِ وجود لنفسه و اخلاق انضمامی در فلسفه سارتر به مهمترین مسئله زیستی بشر امروز به طریق جعل معنا پاسخ دهیم. به اعتقاد سارتر آدمی ماهیت از پیش تعیین شده و ثابت ندارد؛ ماهیت او به واسطه‌ی انتخاب‌هایش همواره در حال ساخته شدن است. انسان به عنوان یک وجود لنفسه با تکیه بر آزادی خود می‌تواند ارزش‌های اخلاقی مورد تایید خود و جامعه‌اش را بسازد و با ایجاد حس تعهد و التزام معنایی برای زندگی جعل کند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - «عصیان و ارزش» بازخوانی آراء نیچه و کامو در باب نیست‌انگاری با تکیه بر مفهوم عصیان در برابر بی‌معنایی زندگی
    کاوش های عقلی , العدد 1 , السنة 2 , پاییز 1402
    در دوران تجدد، یأس و بیمعنایی بر روح و جان انسان متمدن چیره گشته و باعث شده است تا ارزشهای اخلاقی که بشر همیشه به آن به چشم ارزشهای ماوراء عقلی نگاه میکرد، بیارزش شده و معنای خود را از دست بدهند. بنابراین بررسی و تبیین ضرورت انکارناپذیر نقش و اهمیت معنا در زندگی اهمیت د أکثر
    در دوران تجدد، یأس و بیمعنایی بر روح و جان انسان متمدن چیره گشته و باعث شده است تا ارزشهای اخلاقی که بشر همیشه به آن به چشم ارزشهای ماوراء عقلی نگاه میکرد، بیارزش شده و معنای خود را از دست بدهند. بنابراین بررسی و تبیین ضرورت انکارناپذیر نقش و اهمیت معنا در زندگی اهمیت دو چندان یافت و اندیشمندان را بر آن داشته تا به آن عطف نظر نمایند. در این میان فیلسوفان اگزیستانسیالیست به واسطهی ماهیت موضوع که نظر به ذات و حقیقت انسان است، به آن توجه بیشتری کردهاند. از این‌رو در این پژوهش تلاش شده است تا به روش توصیفی و تطبیقی، ضمن بررسی نظرات دو فیلسوف اگزیستانسیالیسم، به مهمترین مسئلهی زیستی بشر امروز، به طریق نقش عصیان در معنابخشی به زندگی پاسخ داده شود. نیچه و کامو می‌کوشند تا نشان دهند، خداباوری و ارزش‌های اخلاقی به پوچی منتهی شده و درک پوچی جهان به عصیان منجر می‌شود. نیچه با رد ارزش‌های اخلاقی از عصیان همچون نوعی درمان یاد می‌کند که در آن دیگر، انسان رنج را بی‌ارزش نمی‌داند بلکه آن را مبنای جدیدی از اخلاق‌ دانسته که به برداشت جدیدی از لذت و جایگاه آن در زندگی منتهی می‌شود. کامو نیز با رد اخلاق سنتی و با تکیه بر مفهوم عصیان، اخلاقی نو بنا می‌کند که نوعی لذت از پس آن حاصل می‌شود که نتیجه‌ی پذیرش توامان دنیا با همه‌ی خوبی و بدی‌هایش می‌باشد. نیچه و کامو هر دو با انکار خدا تنها راه نجات را در عصیان می‌دانند. از منظر آن‌ها، عصیان با دمیدن روح تعهد در انسان‌ها و تربیت انسان‌های کنشگر با نیهیلیسم به مبارزه بر می‌خیزد و در نهایت منجر به اهتمام محض به زندگی این جهانی می‌شود. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - وجودشناسی نور در فلسفه‎ی اشراق و نسبت آن با معماری ایرانی- اسلامی
    معمار شهر , العدد 1 , السنة 1 , بهار 1402
    در میان عارفان و فیلسوفان اسلامی، شیخ اشراق از جایگاهی یگانه برخوردار است. او بنیان‌گذار فلسفه اشراق است. میراث فلسفی مشترک میان ایران، اسلام و یونان در حکمت و فلسفه‌ی او هویدا است. ساحت اندیشه این فیلسوف، بر وجودشناسی نور استوار است. او از نور رمزگشایی کرده و برای آن م أکثر
    در میان عارفان و فیلسوفان اسلامی، شیخ اشراق از جایگاهی یگانه برخوردار است. او بنیان‌گذار فلسفه اشراق است. میراث فلسفی مشترک میان ایران، اسلام و یونان در حکمت و فلسفه‌ی او هویدا است. ساحت اندیشه این فیلسوف، بر وجودشناسی نور استوار است. او از نور رمزگشایی کرده و برای آن مراتبی را تعین نموده است. این مرتبه از نورالانوار که علت وجود تمام موجودات است آغاز می‌شود و با ظلمت و و عدم نور به پایان می‌رسد. پرتو افشانی نور در اندیشه‌ی شیخ اشراق تاثیر بسیار بر معماران ایرانی- اسلامی داشته است. چرا که معماری به عنوان کالبد زمان از فلسفه همچون روح زمان تاثیر می‌پذیرد. از این‌رو این پژوهش در پی بررسی نظریه نورالانوار سهرودی است تا از این طریق بتواند تطبیقی بین فلسفه‌ی اشراق و معماری ایرانی- اسلامی ایجاد کند. این پژوهش از نوع کیفی است و روش تحقیق در آن به روش توصیفی و تحلیلی است. بر اساس نتایج به دست آمده می‌توان گفت که نور در معماری ایرانی- اسلامی همچون حکمت اشراقی، تجلی از وحدت الهی است. سسلسه مراتب نوری در معماری ایرانی- اسلامی متاثر از طبقات نوری در فلسفه‌ی اشراقی است که بر درجات نور و ظلمت استوار است. معماران ایرانی- اسلامی با تاثیر گرفتن از فیضان نورالانوار با استفاده از نور و بازی‌های نوری در عناصر و بخش‌های مختلف معماری یک سلسله مراتب نوری را در فضاهای معماری داخلی و خارجی بنا‌ها و بخش‌های مختلف آن ایجاد کردند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - وجود شناسی نور در فلسفه ی اشراق و نسبت آن با معماری ایرانی- اسلامی
    معمار شهر , العدد 4 , السنة 2 , پاییز 1402
    در میان عارفان و فیلسوفان اسلامی، شیخ اشراق از جایگاهی یگانه برخوردار است. او بنیان‌گذار فلسفه اشراق است. میراث فلسفی مشترک میان ایران، اسلام و یونان در حکمت و فلسفه‌ی او هویدا است. ساحت اندیشه این فیلسوف، بر وجودشناسی نور استوار است. او از نور رمزگشایی کرده و برای آن م أکثر
    در میان عارفان و فیلسوفان اسلامی، شیخ اشراق از جایگاهی یگانه برخوردار است. او بنیان‌گذار فلسفه اشراق است. میراث فلسفی مشترک میان ایران، اسلام و یونان در حکمت و فلسفه‌ی او هویدا است. ساحت اندیشه این فیلسوف، بر وجودشناسی نور استوار است. او از نور رمزگشایی کرده و برای آن مراتبی را تعین نموده است. این مرتبه از نورالانوار که علت وجود تمام موجودات است آغاز می‌شود و با ظلمت و و عدم نور به پایان می‌رسد. پرتو افشانی نور در اندیشه‌ی شیخ اشراق تاثیر بسیار بر معماران ایرانی- اسلامی داشته است. چرا که معماری به عنوان کالبد زمان از فلسفه همچون روح زمان تاثیر می‌پذیرد. از این‌رو این پژوهش در پی بررسی نظریه نورالانوار سهرودی است تا از این طریق بتواند تطبیقی بین فلسفه‌ی اشراق و معماری ایرانی- اسلامی ایجاد کند. این پژوهش از نوع کیفی است و روش تحقیق در آن به روش توصیفی و تحلیلی است. بر اساس نتایج به دست آمده می‌توان گفت که نور در معماری ایرانی- اسلامی همچون حکمت اشراقی، تجلی از وحدت الهی است. سسلسه مراتب نوری در معماری ایرانی- اسلامی متاثر از طبقات نوری در فلسفه‌ی اشراقی است که بر درجات نور و ظلمت استوار است. معماران ایرانی- اسلامی با تاثیر گرفتن از فیضان نورالانوار با استفاده از نور و بازی‌های نوری در عناصر و بخش‌های مختلف معماری یک سلسله مراتب نوری را در فضاهای معماری داخلی و خارجی بنا‌ها و بخش‌های مختلف آن ایجاد کردند. تفاصيل المقالة