فهرس المقالات کامران ارژنگی


  • المقاله

    1 - خاقانی شروانی در شعر خود از روایت کدام شاهنامه بهره برده است؟
    پژوهشنامه ادب حماسی (فرهنگ و ادب سابق) , العدد 1 , السنة 15 , تابستان 1398
    خاقانی شروانی قصیده سرای بزرگ سدۀ ششم هجری قمری، به میزانی بسیار از روایات شاهنامه و داستان های اساطیری و پهلوانی در شعر خود بهره برده است. برخی شواهد نشان می دهد که شاعر در شعر خود به داستان هایی حماسی و پهلوانی از شاهنامه اشاره می کند که مربوط به روایت فردوسی از شاهنا أکثر
    خاقانی شروانی قصیده سرای بزرگ سدۀ ششم هجری قمری، به میزانی بسیار از روایات شاهنامه و داستان های اساطیری و پهلوانی در شعر خود بهره برده است. برخی شواهد نشان می دهد که شاعر در شعر خود به داستان هایی حماسی و پهلوانی از شاهنامه اشاره می کند که مربوط به روایت فردوسی از شاهنامه نیستند و مشخّصاً در شاهنامۀ فردوسی وجود ندارند یا به گونه ای دیگر روایت شده اند. نگارندگانِ این سطور، این فرض را مطرح می کنند که ممکن است خاقانی افزون بر شاهنامۀ فردوسی، به شاهنامه ای دیگر نیز دست رسی داشته و از آن بهره گرفته باشد. شواهد شعری نشان می دهد که تلمیحات شاهنامه ای در اشعار شاعران سده های پنجم و ششم هجری قمری، به داستان هایی از شاهنامه اشاره دارد که متفاوت است از آن چه در شاهنامۀ فردوسی می بینیم و گویا اشارات شاهنامه ایِ شعر آنان، در برخی موارد، از مآخذی دیگر سرچشمه می گیرد. در این مقاله با بررسی شواهدِ شاهنامه ایِ شعر خاقانی و مطابقت آن ها با منابع حماسی پیشین و هم‌چنین روایات حماسی موجود در تواریخ کهن فارسی، این نتیجه به دست آمده است که این شاعر به غیر از شاهنامۀ فردوسی، شاهنامه‌هایی دیگر را نیز در دست داشته و با بررسی دقیق ترِ این شواهد می توان این فرض را مطرح کرد که وی بیش‌ترْ تحت تأثیر شا‌هنامۀ مسعودی مروزی بوده است. در این پژوهش، این شواهد مطرح و بررسی شده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - باز هم دربارۀ مازندرانِ شاهنامه نبرد ایران و مازندران (مشرق و مغرب)، زمینۀ اصلی حماسه‌های فارسی
    پژوهشنامه ادب حماسی (فرهنگ و ادب سابق) , العدد 1 , السنة 18 , پاییز 1401
    موضوع غالب حماسه‌های فارسی پس از شاهنامۀ فردوسی، شرح نبردهای ایران و مازندران است. در این میان، ظاهراً شاهنامۀ فردوسی یک استثناست که نبردهای عمدۀ ایرانیان را با تورانیان توصیف کرده است. دربارۀ این‌که چرا نبردِ اصلی شاهنامۀ فردوسی بین ایران و توران است، سخنانی گفته شده، أکثر
    موضوع غالب حماسه‌های فارسی پس از شاهنامۀ فردوسی، شرح نبردهای ایران و مازندران است. در این میان، ظاهراً شاهنامۀ فردوسی یک استثناست که نبردهای عمدۀ ایرانیان را با تورانیان توصیف کرده است. دربارۀ این‌که چرا نبردِ اصلی شاهنامۀ فردوسی بین ایران و توران است، سخنانی گفته شده، امّا در این تحقیق، بحث اصلی بر سر حماسه‌های غیر از شاهنامۀ فردوسی است. هرچند جغرافیای حماسی، کاملاً متفاوت از جغرافیای واقعی است و جغرافیای داستانی، یک جغرافیای روانی/ سمبلیک است که به جز در مورد اسامی، ربطی به جغرافیای واقعی ندارد، امّا بررسی همین جغرافیای داستانی، ما را به این نتیجه می‌رساند که مازندران در شاهنامه، باید در حدود مغرب واقع شده باشد. مقالۀ حاضر، بر اساس شواهدی که از متون مختلف جمع‌آوری کرده، نشان می‌دهد که در عمدۀ متون حماسی فارسی، به جز شاهنامۀ فردوسی، نبرد اصلی ایرانیان، با مازندرانیان است و در این میان، تورانیان نقش عمده‌ای ندارند. بر اساس شواهدی که از این متون برمی‌آید، مازندران در حدود مغرب قرار دارد که در ادبیّات حماسی ایران، نماد تاریکی است که در برابر نور (ایران) قرار می‌گیرد و بنابراین، مازندران نمی‌تواند در سرزمین هند (شرق) قرار داشته باشد. تفاصيل المقالة