پیوندهای بینامتنی در نظریة ترامتنیت ژنت، از رویکردهای نوین در خوانش و نقد متون است. بر اساس این رویکرد، هیچ متنی مستقل از دیگر متون نیست و هر متن، بینامتنی است برآمده از متنهای پیشین که در متنهای پسین نیز حضور خواهد داشت. ژرار ژنت، یکی از نظریهپردازان حوزة پیوندهای ب أکثر
پیوندهای بینامتنی در نظریة ترامتنیت ژنت، از رویکردهای نوین در خوانش و نقد متون است. بر اساس این رویکرد، هیچ متنی مستقل از دیگر متون نیست و هر متن، بینامتنی است برآمده از متنهای پیشین که در متنهای پسین نیز حضور خواهد داشت. ژرار ژنت، یکی از نظریهپردازان حوزة پیوندهای بینامتنی، نظریة ترامتنیت خـود را در پنج محور صورتبندی کرده که یکی از آنها محور بینامتنیت است. وی بینامتنیت را به سه گونة پیوند بینامتنی، آشکاراـ تعمدی، پنهان ـ تعمدی و ضمنی، تقسیم کرده و حوزة مفهومی هر یک از این تعبیرها را هم تعریف و تحدید کرده است. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی تطبیقی وجوه بینامتنی ژنت با نظریّه بلاغت اسلامی در رسالۀ حدائق الانوار محمدصادق قومشمی میپردازد. بر این اساس، انواع بینامتنی آشکار ـ تعمّدی، پنهان ـ تعمّدی و ضمنی و وجوه تطبیقی آنها در بلاغت اسلامی از جمله ارسالالمثل، اشاره، اقتباس، تمثیل، تلمیح، تضمین، حل و انتحال و عقد در این متن بررسی میشود. بررسی میزان استفاده از متون پیشین بر اساس نظریة ژنت و تطبیق آنها با نظریّۀ بلاغت اسلامی از اهداف این پژوهش به شمار میرود. نتیجۀ پژوهش حاکی از این است که بیشترین گونة بینامتنی، بینامتنیّت ضمنی و در تطبیق با بلاغت اسلامی از گونه تلمیح است. پساز آن به ترتیب بینامتنیّت پنهان ـ تعمّدی بیشترین فراوانی را دارند. هنر قومشمی در چگونگی به کار بردن متون پیشین و استفاده از عنصر بینامتنی و ایجاد پیوند بدیع و مبتکرانه بین متون پیشین و متن حاضر به گونة هنرمندانه باعث جذب و اقناع مخاطب شده است.
تفاصيل المقالة
ادبیّات غنائی، کهنترین نوع ادبی است که شاعر در آن حقیقت وجودی خود را به نمایش میگذارد و در آن عواطف شخصی خود نسبت به زندگی و جامعه را بیان میسازد، بهگونهای که میتوان واقعیّتهای اجتماعی و جامعه را بهصورت بازتاب عینی و بهصورت جزئی و محدود در آثار ادبی مشاهده کرد. أکثر
ادبیّات غنائی، کهنترین نوع ادبی است که شاعر در آن حقیقت وجودی خود را به نمایش میگذارد و در آن عواطف شخصی خود نسبت به زندگی و جامعه را بیان میسازد، بهگونهای که میتوان واقعیّتهای اجتماعی و جامعه را بهصورت بازتاب عینی و بهصورت جزئی و محدود در آثار ادبی مشاهده کرد. هدف از مطالعۀ اجتماعیات در شعر، بیشتر برای تحلیل دغدغهها و مسائل اجتماعی آن دوره است. حسین منزوی(1325-1383) از جمله بزرگ ترین غزلسرایان عصر حاضر، که به غزل عاشقانه شهرت یافته است؛ موضوع غزلهای او بیشتر پیرامون عشق است و بااینحال به مسائل اجتماعی و سیاسی هم در غزلهای خود پرداخته است. معشوق در غزل منزوی، چهرۀ متفاوت به خود گرفته و این امر حاکی از نگرش متفاوت شاعر به موضوع عشق است. منزوی در توصیف پردازیهای خود دارای سبک شخصی و ویژهای است که شعرش با دیگر شاعران همعصرش متمایز شده است. در سروده های غنائی او، مضامین متفاوت و دوگانهای پیرامون موضوعات و مسائل غنائی، اجتماعی و مذهبی میتوان دید. نویسنده در این پژوهش، درصدد آن است تا به شیوۀ توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانهای، اجتماعیات و مسائلی مرتبط با آن را در غزلهای منزوی بررسی نماید و به این پرسش پاسخ دهد که مهمترین موضوعات اجتماعی بهکاررفته در غزل منزوی چیست؟ نتیجه پژوهش حاکی از آن است، شاعر توانست زبان جدیدی برای بیان عشق ایجاد نماید بهگونهای که در غزلهای عاشقانۀ او، میتوان این تمایز و دوگانگی رویکرد را مشاهده نمود.
تفاصيل المقالة
شعر کلاسیک فارسی بهویژه غزل در ادامۀ سیر تکاملی خود، پس از انقلاب مشروطیّت و پس از تسلّط فکری جریان نیمایی، ساحات و جریانات مختلفی را شاهد بوده است که یک جریان آن عمدتاً تحت لوای غزل امروز یا غزل نو یا شعر نئوکلاسیک از آن یاد میشود. در دهۀ هفتاد شمسی جریانی نوپا با تک أکثر
شعر کلاسیک فارسی بهویژه غزل در ادامۀ سیر تکاملی خود، پس از انقلاب مشروطیّت و پس از تسلّط فکری جریان نیمایی، ساحات و جریانات مختلفی را شاهد بوده است که یک جریان آن عمدتاً تحت لوای غزل امروز یا غزل نو یا شعر نئوکلاسیک از آن یاد میشود. در دهۀ هفتاد شمسی جریانی نوپا با تکیه بر اندیشه پستمدرنیسم غربی، فضایی را ایجاد کرد که به آن شعر، فرم یا آوانگارد اطلاق کردند که در طبیعت خود، نوعی تعارض با معیارهای شناختهشدۀ ادبی داشت. سید مهدی موسوی، شاعر پیشرو، این جریان با انتشار کتابفرشتهها خودکشی کردند بهعنوان پرچمدار این سبک مطرح شد. این مقاله در پی واکاوی گفتمان این اندیشه و ویژگیها و رویکردهای زبانی و محتوایی اشعار موسوی است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش، دیوان اشعار موسوی، موردبررسی قرارگرفته و یافتههای پژوهش نشان میدهد که اندیشۀ پستمدرنیسم ابتدا در اشعار شاعران نو سرا و سپیدگو با بحران مخاطب مواجه بوده است؛ ولی در نتیجۀ تلاشهای جریان دوم با محوریّت موسوی و انتخاب شعر موزون و مقفّی، توانسته راه خود را باز کند و یافتۀ بعدی نشان میدهد، ساختارشکنیهای زبانی، نحوی، اخلاقی و توجّه به زبان و عدم قطعیّت معنا و سایر ویژگیهایی چون طنز اجتماعی و تکثرگرایی در شعر موسوی بارز است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications