فهرس المقالات سهیلا ذوقی


  • المقاله

    1 - بررسی عنصر آتش در ایران باستان و چگونگی بازتاب آن در اندیشۀ مولانا
    تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا) , العدد 5 , السنة 14 , زمستان 1401
    یکی از عناصر سازنده و بنیادی در جهان مادّی که همواره نقش ارزشمندی در زندگی بشر ایفا کرده است، آتش است. هر چه در جهان وجود دارد همگی به نوعی با این عنصر مقدّس در ارتباط است. آتش از دیرباز دراساطیر ایرانی، جایگاه ویژه داشته است. زرتشت به آن جنبۀ اخلاقی و معنوی داد و آن را أکثر
    یکی از عناصر سازنده و بنیادی در جهان مادّی که همواره نقش ارزشمندی در زندگی بشر ایفا کرده است، آتش است. هر چه در جهان وجود دارد همگی به نوعی با این عنصر مقدّس در ارتباط است. آتش از دیرباز دراساطیر ایرانی، جایگاه ویژه داشته است. زرتشت به آن جنبۀ اخلاقی و معنوی داد و آن را علامت و نشانۀ زنده‌ای از پاکی و طهارت دانست.با توجه به راز آفرینی و شکوهمندی ذات آتش و نماد بودن آتش در اساطیر و افسانه‌های اقوام و ادیان گذشته و امروز، درمی‌یابیم که‌ این عنصر همواره با زندگی و حیات انسان‌ها و مناسک و مراسم آیینی آن پیوند داشته است. مسلم است که آتش در پیشینۀ فرهنگی نیاکان ما، باور و اعتقادی دینی بوده است؛ اما امروز می‌توان آن را نماد پیوند در فرهنگ گذشته و حال دانست. عارف ایرانی مثل مولانا این آتش را در مکتب عشق و جمال به بیان‌های رمزی بیان نموده و دیدار با نور را چون زرتشت در مراحل سیر و سلوک نشان داده و در شهود باطنی به دیدار با نور رسیده است. این آتش همانی است که درگفتۀ مولانا چنین انعکاس یافته است هرکه این آتش ندارد نیست باد و این آتش در شراب معنوی و موسیقی عرفانی و جمال معشوق بروز می‌کند و عرفان ایرانی را یکسره به رنگ خود درمی‌آورد. در این گفتار کوشیده می‌شود تا تفسیر و تحلیلی از آتش در دیدگاه مولانا با روش تحلیلی(کتابخانه‌ای) داده شود. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - آیین تعلیمی کفن و دفن و سوگواری در هشت اثر حماسی (شاه‌نامه، گرشاسب‌نامه، اسکندرنامه، ظفرنامه، مهابهارات، اودیسه، ایلیاد و انه‌اید)
    تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی , العدد 4 , السنة 4 , پاییز 1391
    سایه سیاه و سنگین مرگ، این دغدغه همیشگی ذهن بشر، همگام با زندگی همواره با انسان بوده و این راز مخوف پیوسته ذهن او را به خود مشغول داشته است. بشر راه های بسیاری را برای مقابله با مرگ یا فرار از آن آزموده ولی راه به جایی نبرده، لذا تلخی حضورش را پذیرفته و بدان تن داده است أکثر
    سایه سیاه و سنگین مرگ، این دغدغه همیشگی ذهن بشر، همگام با زندگی همواره با انسان بوده و این راز مخوف پیوسته ذهن او را به خود مشغول داشته است. بشر راه های بسیاری را برای مقابله با مرگ یا فرار از آن آزموده ولی راه به جایی نبرده، لذا تلخی حضورش را پذیرفته و بدان تن داده است. با قبول واقعیت مرگ، هر ملّتی به فکر افتاد تا این بخش از زندگی را بنا بر مذهب و فرهنگ و سنّت خویش با آداب خاصی پاس دارد. رفتگان را بزرگ بشمارد و خود را در برابرش آماده کند. شاید وصیّت کردن، نمایش آمادگی در برابر مرگ باشد. در این مقاله سعی شده تا حدّ امکان به آداب سوگواری در چند اثر حماسی پرداخته شود. تفاصيل المقالة