فصلنامه علمی و پژوهشی پژوهش و برنامه ریزی شهری
,
العدد2,السنة
13
,
تابستان
1401
کلانشهر تبریز دارای منابع و ظرفیتهای فراوانی برای هوشمندشدن در ابعاد گوناگون با توجه به ظرفیتهای درونی و بیرونی است و این امر امروزه به یکی از دغدغههای اصلی شهروندان و مسئولان این شهر تبدیل شده است. در این پژوهش به تیین آیندهپژوهی تحولات رشد کلانشهر تبریز مبتنی بر ر أکثر
کلانشهر تبریز دارای منابع و ظرفیتهای فراوانی برای هوشمندشدن در ابعاد گوناگون با توجه به ظرفیتهای درونی و بیرونی است و این امر امروزه به یکی از دغدغههای اصلی شهروندان و مسئولان این شهر تبدیل شده است. در این پژوهش به تیین آیندهپژوهی تحولات رشد کلانشهر تبریز مبتنی بر رویکرد شهر هوشمند پرداخته شده است.جهت تجزیه و تحلیل منابع پژوهش به شناسایی و تعیین سطح اهمیت شاخصهای عملیاتی توسعه آتی کلانشهر تبریز و تعیین روابط تأثیر و تأثری بین مهمترین شاخصهای شناسایی شده مبتنی بر رویکرد مخبره محور پرداخته شده است. به این صورتکه ابتدا شاخصهای عملیاتی پژوهش (شاخصهای ششگانه شهر هوشمند) و گویههای پژوهش (شامل 25 مورد)، استخراج و در مرحله اول با استفاده از روش AHP در نرمافزار Expert Choice به ارزیابی و مقایسه زوجی معیارها مبتنی بر ارزیابی خبرگان پرداخته شد. در مرحله دوم مبتنی بر فرمولنویسی بهینه در محیط اکسل و شناسایی سطوح تاثیرگذاری و تاثیرپذیری شاخصها، از روش دیمتل فازی بهره برده شده است. مطابق با تحلیلهای کمی، از 10 گویه مرتبط با عوامل آینده شهر تبریز، به رتبه بندی سلسله مراتبی 25 گویه وزن دار شده پرداخته شد و در مجموع نمودار ماتریسی 10*10 ترسیم شد. براساس نتایج کیفی به دست آمده مشخص گردید که بارزترین ویژگی کلانشهر تبریز توجه به عرصه منابع طبیعی و محافظت از منابع زیستکره (آب، خاک و هوا) است. پس از این ابعاد، توجه به دولت الکترونیک، توسعه زیرساخت ITC، حمل و نقل هوشمند، منابع انسانی و توسعه اجتماعی به ترتیب دارای بیشترین اهمیت بودهاند. در زمینة بررسی مقادیر تاثیرگذاری و تاثیرپذیری (دیمتل) مشخص گردید که توسعه مبتنی بر دانش برنامهریزی شهری، با تأسیس شرکتهای دانش بنیان در این حوزه (و سایر حوزههای مرتبط با مدیریت شهری در عرصه فیزیکی و مجازی) مهمترین عامل تاثیرگذار در تحقق شهر هوشمند آینده است.
تفاصيل المقالة
فصلنامه علمی و پژوهشی پژوهش و برنامه ریزی شهری
,
العدد4,السنة
14
,
پاییز
1402
تجربه توسعه شهری نشان داده است که بخش مرکزی شهرها به مرور توان خود را در برخی ابعاد به ویژه در اسکان طبقات مرفه و ارائه خدمات نوین و پیشرفته از دست میدهند. در نتیجه شهرها به طور طبیعی به پهنههای جدید جهت ساماندهی جمعیت، فعالیت و خدمات روی آورده و مناطق جدید شه أکثر
تجربه توسعه شهری نشان داده است که بخش مرکزی شهرها به مرور توان خود را در برخی ابعاد به ویژه در اسکان طبقات مرفه و ارائه خدمات نوین و پیشرفته از دست میدهند. در نتیجه شهرها به طور طبیعی به پهنههای جدید جهت ساماندهی جمعیت، فعالیت و خدمات روی آورده و مناطق جدید شهری در قالب ساختار چندهستهای پدید میآورند. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی ـ غیرتجربـی و در چارچوب الگوی تحلیلی ـ موردی انجام شده است. جهت تحلیل دادهها از مدل GMM، آمار فضایی، روش پیترهال و شاخص اختلاط کاربری استفاده شده است. مطابق با نتایج مناطق 1، 3 و 4 بیشترین میزان فعالیت و کارکرد را داشتهاند. ارزیابی ساختار شهر وجود یک هسته قوی در منطقه 1 و هستههای فرعی ضعیفتری در مناطق را نشان میدهد، اما کارکرد اصلی در شهر کرمانشاه دارای الگوی تک هستهای است. مطابق نتایج فرضیه صفر آزمون موران (0.003) در مناطق 8گانه کلانشهر کرمانشاه سه فاکتور فاصله، درجه تمرکز و عامل دسترسی در سطح معناداری بالایی تأیید میشود. ضریب خودهمبستگی فضایی در سطح بالایی معنادار است و مؤید وجود وابستگی فضایی در اجزا اخلال مدل رشد هسته مسکونی و ارتباط معنادار آن با سایر کاربریهای شهری است. به این معنی که شوک وارد بر یک هسته، به دیگر هستهها نیز سرایت کرده است. نتایج نشان میدهد که رشد هسته مسکونی در یک منطقه تا چه میزان متأثر از شوک وارد بر تابع فاصله و میزان دسترسی به هر هسته در سایر مناطق شهر بوده است. در بین متغیرهای موجود، درجه تمرکز یا تفرق جمعیت (117.03) و درصد توزیع کاربریهای مسکونی (0.7402) به عنوان مهمترین عوامل و متغیر فاصله (0.687-) به عنوان متغیر کنترل، دارای اثر منفی بر رشد و توزیع هسته تجاری بوده است به این معنی که کاربریهای تجاری با فاصله بیشتر از هم، رشد پایینتری داشتهاند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications