فهرس المقالات علی اصغر داودی


  • المقاله

    1 - درآمدی نظری بر علل شکل‌گیری منازعات سیاسی با تأکید بر نقش نظام‌های سیاسی
    سیاست پژوهی ایرانی (سپهر سیاست سابق) , العدد 4 , السنة 10 , پاییز 1402
    اگرچه پیدایش حکومت‌ها تبلور اراده مردم، و بقای آن‌ها در گرو رضایت مردم است؛ اما بروز منازعه میان طرفین این تعامل نیز همواره امری اجتناب‌‌ناپذیر بوده است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر تبیین آن دسته از رفتارهای حکومت‌ها به‌عنوان طرف قوی‌تر این تعامل است که بروز آن‌ها باعث أکثر
    اگرچه پیدایش حکومت‌ها تبلور اراده مردم، و بقای آن‌ها در گرو رضایت مردم است؛ اما بروز منازعه میان طرفین این تعامل نیز همواره امری اجتناب‌‌ناپذیر بوده است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر تبیین آن دسته از رفتارهای حکومت‌ها به‌عنوان طرف قوی‌تر این تعامل است که بروز آن‌ها باعث شده منازعات سیاسی ایجاد ‌شوند و بقای حکومت‌ها را با چالش مواجه نمایند. به‌منظور حصول به هدف پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره‌گیری از مستندات تاریخی و مصادیق عینی، آن دسته از علل شکل‌گیری منازعات سیاسی که ریشه در رفتار حکومت‌ها دارند، شناسایی گردید. پژوهش بر این فرضیه‌ استوار است که اختلال در تأمین نیازهای اساسی، باورها و رفتارهای غیرعقلایی و عدم موازنه قدرت، به‌عنوان علل اصلی بروز منازعات سیاسی است. براساس نتایج بدست آمده، به‌نظر می‌رسد سرچشمه آغاز منازعات میان مردم و حکومت وجود یا احساس بی‌عدالتی باشد. همچنین، در نظام قدرت یک‌طرفه که هم حکومت به‌عنوان طرف قدرتمند و هم مردم به‌عنوان طرف ضعیف درصدد دستیابی به منابع کمیاب هستند، معمولاً طرف قدرتمند با استفاده از توانایی‌های خود، در جهت ایجاد نظام سلطه گام برمی‌دارد. در مقابل، مردمی که از اطاعت صِرف به تنگ آمده‌اند، همواره مترصد فرصت هستند که به هر نحو ممکن، این سلطه‌جویی را نفی کنند. در مجموع، به‌نظر می‌رسد تعلل حکومت‌ در رفع مشکلات مردم، هنگامی‌ که قرار است تصمیمی بگیرد که نارضایتی‌های اجتماعی را کاهش دهد، یا مزایای بیشتری برای مردم فراهم آورد، می‌تواند باعث انباشت تدریجی گروه‌های ناراضی در جامعه و بروز منازعات سیاسی بازگشت‌‌ناپذیر شود. به‌نظر می‌رسد گام نخست برای کنترل منازعات سیاسی توسط حکومت‌ها، از بین بردن احساس بی‌عدالتی در جامعه باشد، که با تأمین نیازهای اساسی و معیشتی مردم، محقق خواهد شد. در گام بعدی، حکومت‌ها باید بر افزایش مشروعیت خود متمرکز شوند، که اقتضای این امر ایجاد آزادی، در کنار حفظ شأن خود و پرهیز از اعمال خشونت است. در نهایت، حکومت‌ها برای جلوگیری از بروز منازعات باید از انباشت تدریجی نارضایتی‌ها در سطح جامعه ممانعت کرده و انرژی مردم را به‌سوی فعالیت‌های مشارکتی هدایت کنند؛ این امر نیز منوط به انجام بهینه کارویژه حکومت، یعنی خدمت به مردم است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - درآمدی بر ظرفیت‌‌های اسلام برای توانمندسازی زنان در کشورهای اسلامی با تأکید بر آیات قرآن
    سیاست‌پژوهیِ اسلامی‌ایرانی , العدد 5 , السنة 1 , زمستان 1401
    مشکل تبعیض جنسیتی علیه زنان در سراسر جهان، یافتن راه‌‌حلی برای آن را ضروری ساخته؛ بنابراین مفهوم توانمندسازی زنان وارد گفتمان توسعه شده است. شرایط نامناسب زنان در کشورهای مسلمان در مقایسه با سایر کشورهای درحال‌توسعه و جوامع توسعه‌‌یافته، سؤالات بسیاری را برانگیخته است، أکثر
    مشکل تبعیض جنسیتی علیه زنان در سراسر جهان، یافتن راه‌‌حلی برای آن را ضروری ساخته؛ بنابراین مفهوم توانمندسازی زنان وارد گفتمان توسعه شده است. شرایط نامناسب زنان در کشورهای مسلمان در مقایسه با سایر کشورهای درحال‌توسعه و جوامع توسعه‌‌یافته، سؤالات بسیاری را برانگیخته است، که برخی آن را به مسلمان بودن این جوامع نسبت داده‌‌اند. فقدان پژوهشی که مستقیماً به رابطه اسلام با توانمندسازی زنان بپردازد و اهمیت بحث در گفتمان مسلط توسعه در دنیای امروز، ضرورت پژوهش در این موضوع را ایجاب می‌‌کند؛ لذا این پرسش مطرح می‌‌شود که اسلام از چه ظرفیت‌‌هایی برای توانمندسازی زنان برخوردار است؟ (مسئله) فرضیه پژوهش این است که احترام به زنان، پذیرش حق آموزش و حقوق اقتصادی آنان از مهم‌‌ترین ظرفیت‌‌های اسلام برای توانمندسازی زنان است (فرضیه). متناسب با روش پژوهش کیفی، برای جمع‌‌آوری داده‌‌ها از آثار علمی نظری موجود مانند مقالات و کتب معتبر و برای تجزیه‌‌وتحلیل داده‌‌ها، در بیان مسئله و معرفی نظریه توانمندسازی از روش توصیفی و در ارزیابی همسازی اسلام با این نظریه، از روش تحلیلی - مقایسه‌‌ای استفاده شده است (روش). یافته‌های پژوهش مؤید فرضیه است و نشان می‌دهد که مبانی اسلامی برگرفته از قرآن از ظرفیت لازم برای توانمندسازی زنان مسلمان و رفع تبعیض، بی‌عدالتی و نابرابری علیه آنان برخوردار است (یافته‌ها). تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - زن و صنعت فرهنگ در ایران؛ توانمندسازی یا سلطه پذیری؟
    مطالعات سیاسی , العدد 2 , السنة 14 , تابستان 1401
    تبعیض و نابرابری جنسیتی ناشی از سلطه بر زنان، پدیده‌ای رایج در عرصه جهانی است که آنان را با محدودیت‌ دسترسی یکسان به فرصت‌ها، امکانات، منابع قدرت و اثرگذاری در جوامع مختلف روبرو کرده است. یکی از راه‌حل‌های نهادهای بین‌‌المللی برای این معضل، خط‌‌مشی توانمندسازی زنان است. أکثر
    تبعیض و نابرابری جنسیتی ناشی از سلطه بر زنان، پدیده‌ای رایج در عرصه جهانی است که آنان را با محدودیت‌ دسترسی یکسان به فرصت‌ها، امکانات، منابع قدرت و اثرگذاری در جوامع مختلف روبرو کرده است. یکی از راه‌حل‌های نهادهای بین‌‌المللی برای این معضل، خط‌‌مشی توانمندسازی زنان است. این خط‌‌مشی در ایران نیز مورد توجه قرار گرفته و سیاستگذاری‌‌ها و برنامه‌‌ریزی‌‌هایی توسط مراجع ذیربط انجام شده است. با این‌حال، شواهد عینی نشان می‌‌دهد موقعیت زنان چندان مطلوب نیست. به گزارش مجمع جهانی اقتصاد، در سال 2019 ایران در زمینه تبعیض جنسیتی در میان 153 کشور در رتبه 148 قرار داشته است. هدف پژوهش حاضر شناسایی دلایل پذیرش سلطه مردانه توسط زنان در ایران است. برای انجام پژوهش از داده‌‌های کمی و کیفی موجود و برای آزمون فرضیه، از روش تحلیل انتقادی استفاده ‌‌شده است. رهیافت نظری مقاله نیز مبتنی بر اصول و مفاهیم نظریه انتقادی است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد بخشی از سلطه‌پذیری زنان در نتیجه تأثیر مضامین و عناصر آموزشی - فرهنگی شکل می‌گیرد؛ لذا تا زمانی که نظام آموزشی، رسانه‌‌ها و تریبون‌‌های علمی، فرهنگی و مذهبی که مخاطب عام دارند، به بازتولید، توجیه و ترویج نگرش‌‌ها، باورها و مناسبات مبتنی بر مشروعیت‌‌بخشی به نابرابری و تبعیض بپردازند، شاهد تغییری معنادار در وضعیت زنان جامعه نخواهیم بود. تفاصيل المقالة


  • المقاله

    5 - Gender Cleavage and Political Conflict in Iran: A Sociological Approach
    International Journal of Political Science , العدد 2 , السنة 12 , تابستان 2022
    A look at Iran's contemporary history shows that in the past century, Iranian society has been alternately involved in riots, movements, revolutions and political instability. To explain the causes of these conflicts, theorists have emphasized various factors, among whi أکثر
    A look at Iran's contemporary history shows that in the past century, Iranian society has been alternately involved in riots, movements, revolutions and political instability. To explain the causes of these conflicts, theorists have emphasized various factors, among which the number, type, nature and structure of social divisions in Iran can be mentioned. One of the faults that became activated after the Islamic Revolution is the gender cleavage. This article deals with the question of what role gender played in the process of political conflicts in post-revolutionary Iran.The findings show that the activation of the gender cleavage caused the political conflicts after the revolution to take on a gendered color.As a result,while women pursue specific demands related to their gender class, other groups and political factions involved in political conflicts also have emphasized their demands to attract their opinion, and from time to time, they have highlighted these demands in their campaign agenda.The current research is of a qualitative type based on documentary and library methods,and the relevant data were collected through note-taking of various books,articles,and documents,and the data were described and analyzed with a sociological approach. تفاصيل المقالة