دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی
,
العدد1,السنة
21
,
بهار
1399
هدف این پژوهش، پیشبینی اهمالکاری تحصیلی بر اساس متغیرهای مدیریت زمان، باور هوشی و عزتنفس در دانشگاه پیامنور شهرستان دامغان بود. این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. تعداد 204 نفر از دانشجویان دختر مقطع کارشناسی که در پژوهش علمی شرکت کرده بودند از میان 621 دانشجو أکثر
هدف این پژوهش، پیشبینی اهمالکاری تحصیلی بر اساس متغیرهای مدیریت زمان، باور هوشی و عزتنفس در دانشگاه پیامنور شهرستان دامغان بود. این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. تعداد 204 نفر از دانشجویان دختر مقطع کارشناسی که در پژوهش علمی شرکت کرده بودند از میان 621 دانشجو که در سال تحصیلی 97-96 مشغول به تحصیل بودند بهعنوان آزمودنی انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای اهمالکاری تحصیلی (Solomon & Rothblum, 1984)، عزتنفس (Cooper Smith, 1967)، باورهای هوشی (Babaei, 1999) و مدیریت زمان (Britton & Tesser, 1991) استفاده شد. برای تحلیل نتایج از آماره رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد مدیریت زمان و عزتنفس کلی روی اهمالکاری تحصیلی در دانشجویان تأثیر معکوس دارد (۰۱/۰>p). همچنین اهمالکاری تحصیلی با باور هوشی ذاتی رابطه معنیداری ندارد، اما این متغیر با باور هوشی افزایشی رابطة معکوس معنیدار دارد (۰۱/۰>p).
تفاصيل المقالة
نشريه روانشناسی اجتماعی
,
العدد1,السنة
8
,
بهار
1399
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ساختاری خودناتوان سازی بر اساس چشمانداز زمان، باورهای هوشی و سبک فرزندپروری ادراک شده با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی در دانشآموزان انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشآموزان د أکثر
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ساختاری خودناتوان سازی بر اساس چشمانداز زمان، باورهای هوشی و سبک فرزندپروری ادراک شده با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی در دانشآموزان انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشآموزان دوره دوم مقطع متوسط در شهر تهران در سال تحصیلی 1399 بودند. تعداد افراد نمونه 400 دانشآموز بودند که با روش خوشهای (4 مدرسه) انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی خودکارآمدی تحصیلی اون و فرامن (1998)، مقیاس خودناتوان سازی جونز و رودوالت (1982)، پرسشنامه چشمانداز زمان زیمباردو (1999)، پرسشنامه فرزندپروری ادراک شده گرولنیک (1997) و مقیاس باورهای هوشی عبدالفتاح و ییتس (2006) بودند. دادههای گردآوری شده با روش مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل پیشبینی خودناتوان سازی بر اساس چشمانداز زمان، باورهای هوشی و سبک فرزندپروری ادراک شده با میانجیگری خودکارآمدی تحصیلی براساس دادههای تجربی از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین اثر مستقیم و غیرمستقیم چشمانداز زمان و باورهای هوشی بر خودناتوان سازی دانشآموزان مورد تأیید قرار گرفت (p <0.05). سبک فرزندپروری ادراک شده و خودکارآمدی تحصیلی به طور مستقیم بر خودناتوان سازی اثر میگذارند (p <0.05). پژوهش حاضر نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی در تبیین و پیشبینی خودناتوان سازی دانشآموزان نقش واسطهای دارد. این متغیر از یک سو تحت تأثیر چشمانداز زمان، باورهای هوشی و سبک فرزندپروری ادراک شده قرار میگیرند و از سوی دیگر میتوانند اثر معناداری بر خودناتوان سازی دانشآموزان داشته باشند. هر کار پژوهشی با محدودیتهای خاص خود روبهروست که این پژوهش نیز از این قاعده مستثنی نیست. از جمله محدودیت های این پژوهش شامل: روابط ساختاری متغیرها از طریق مدل سازی معادلات ساختاری که یک روش غیر آزمایشی است، آزمون شد.
تفاصيل المقالة
زن و مطالعات خانواده
,
العدد500,السنة
1
,
بهار
2050
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر سبک های دلبستگی و صمیمیت زناشویی زوجین شهر تهران بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه زوجین شهر تهران در سال 1398 بودند. با استفاده از روش نمو أکثر
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر سبک های دلبستگی و صمیمیت زناشویی زوجین شهر تهران بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه زوجین شهر تهران در سال 1398 بودند. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس تعداد 30 زوج انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه جایگزین شدند(هر گروه 15 زوج). گروه آزمایش تحت طرحواره درمانی قرار گرفت. از مقیاس سبک های دلبستگی کولینز(1996) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی باگاروزی( 1997) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تحلیل اطلاعات با نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی(تحلیل واریانس آمیخته و آزمون بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد درمان مذکور در مرحله پسآزمون و پیگیری اثربخشی معناداری بر سبک های دلبستگی و صمیمیت زناشویی داشته است(05/0>P). نتایج این پژوهش دارای تلویحات کاربردی جهت استفاده از برنامه های مداخلات درمانی دارد که در آن از رویکرد طرحواره درمانی جهت کاهش مشکلات زناشویی استفاده شد. همچنین بر اساس یافته های این پژوهش، می توان جهت بهبود سبک های دلبستگی و صمیمیت زناشویی زوجین از برنامه های زوج درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی استفاده کرد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications