روانشناسی فرهنگی زن
,
العدد50,السنة
13
,
زمستان
1400
پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی عوامل موثر بر مشارکت بانوان در ورزش همگانی در شهر گرگان انجام شد. این پژوهش دارای ماهیتی کیفی بوده که در آن از روش نظریه داده بنیاد استفاده گردید. جامعه آماری این مطالعه شامل ورزشکاران نخبه زن، مربیان و کارشناسان حوزه ورزش همگانی، مت أکثر
پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی عوامل موثر بر مشارکت بانوان در ورزش همگانی در شهر گرگان انجام شد. این پژوهش دارای ماهیتی کیفی بوده که در آن از روش نظریه داده بنیاد استفاده گردید. جامعه آماری این مطالعه شامل ورزشکاران نخبه زن، مربیان و کارشناسان حوزه ورزش همگانی، متخصصین و اساتید تربیتبدنی و علومورزشی بود که با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی تعداد 15 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور اطمینان در خصوص پایایی دادههای به دست آمده از دو روش پایایی بازآزمون و پایایی بین دوکدگذار استفاده شد. تحلیل دادهها در سهمرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گردید. بر اساس تحلیلهای صورت گرفته 46 کد باز مستخرج شد که این کدها در 5 طبقه موانع شخصی، موانع خانوادگی، موانع امکاناتی و اقتصادی، موانع فرهنگی و موانع اجتماعی طبقهبندی شدند. با توجه به نتایج میتوان چنین نتیجهگیری کرد که بخشی از موانع مشارکت بانوان در ورزش همگانی مربوط به عوامل شخصی و بخشی دیگر مربوط به عوامل محیطی و اجتماعی است. به طور کلی میتوان گزارش نمود که افزایش آگاهی بانوان در خصوص فواید فعالیتهای بدنی و همچنین رفع برخی موانع فرهنگی، محیطی و اجتماعی زمینه لازم برای مشارکت بیشتر بانوان در ورزشهای همگانی را فراهم مینماید.
تفاصيل المقالة
گذر از پارادایم دوم اقتصادی به پارادایم سوم اقتصادی، نشانگر تحول و دگرگونی از حوزه ی صنعت به سوی مشاغل خدماتی می باشد؛ که دانش، اطلاعات، ارتباطات و احساسات نقش عمده ای در این نوع مشاغل بر عهده دارند. تحولات اخیر در حوزه ی جامعه شناسی نیز، در خدمت این گذار اقتصادی بوده ا أکثر
گذر از پارادایم دوم اقتصادی به پارادایم سوم اقتصادی، نشانگر تحول و دگرگونی از حوزه ی صنعت به سوی مشاغل خدماتی می باشد؛ که دانش، اطلاعات، ارتباطات و احساسات نقش عمده ای در این نوع مشاغل بر عهده دارند. تحولات اخیر در حوزه ی جامعه شناسی نیز، در خدمت این گذار اقتصادی بوده است؛ به این نحو که با ظهور اندیشمندانی چون هوخشیلد، ترنر، کالینز، کمپر و ... می توان به اهمیت چنین مشاغلی، به ویژه احساسات که نسبت به این مشاغل مرکزی هستند، پی برد.
تا پیش از این، اهمیت چندانی به ریشه های اجتماعی و فرهنگی احساسات داده نمی شد و آن ها بیشتر، در حوزه ی روان شناسی مورد مطالعه قرار می گرفتند. حال، جامعه شناسی، در صدد جبران این کاستی ها برآمده و با کارهای عمده خود نشان داده است که چگونه احساسات در جوامع مختلف و از طریق فرهنگی برساخته می شوند. هوخشیلد برجسته ترین نظریه پرداز این حوزه خاطر نشان می کندکه ما نه تنها یاد می گیریم که احساسات خود را مدیریت کنیم؛ بلکه از روش های مختلف مدیریتی (بازی عمیق و بازی سطحی) برای فروش احساسات خود استفاده کرده و در قبال چنین کاری مزد نیز دریافت می کنیم. پس کار احساسی ارزش مبادله داشته و از طریقِ قواعد احساسی تعدیل می شود.
به همین خاطر، مقاله حاضر، قصد دارد با طرح مدیریت احساسات و مفاهیم کلیدی مطرح در حوزه جامعه شناسی احساسات، گامی در راستای توسعه این حوزه از جامعه شناسی بردارد.
تفاصيل المقالة
بررسی رابطه بین فضاهای شهری و احساس امنیت شهروندان یکی از مباحث جامعهشناسی شهری است که مورد توجه جامعهشناسان قرار گرفته است؛ این فضاها میتوانند تأثیر به سزائی در ایجاد احساس امنیت داشته باشند. مقالهی حاضر به مطالعهی ویژگیهای فضاهای شهری و نقش آن در احساس امنیت شهرو أکثر
بررسی رابطه بین فضاهای شهری و احساس امنیت شهروندان یکی از مباحث جامعهشناسی شهری است که مورد توجه جامعهشناسان قرار گرفته است؛ این فضاها میتوانند تأثیر به سزائی در ایجاد احساس امنیت داشته باشند. مقالهی حاضر به مطالعهی ویژگیهای فضاهای شهری و نقش آن در احساس امنیت شهروندان با استفاده از نظریات گوناگون جامعهشناسی، روانشناسی اجتماعی و طراحی شهری همچون نظارت چشمهای خیابان جین جاکوبس، تفاوت فرهنگی راپوپورت، فضای قابل دفاع نیومن، پنجرهی شکسته ویلسون، پیشگیری وضعی از جرم کلارک، ری جفری و چیدمان فضایی هیلیر در سال 1394 در شهر تهران پرداخته است. روش پژوهش حاضر مبتنی بر پیمایش و ابزار پرسشنامه بوده است. پرسشنامه پژوهش ابعاد امنیت را در چهار مؤلفهی احساس امنیت مالی، روانی، جانی و ناموسی با 28 گویه مورد بررسی قرار داده است. روایی پرسشنامهی تحقیق با استفاده از آلفای کرونباخ معادل 89.% برآورد گردید. تعداد 400 نفر از شهروندان تهرانی نمونهی تحقیق را شامل میشدند که از پنج حوزهی شهری شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران برگزیده شدند. نتایج نشان دادند احساس امنیت شهروندان تهرانی در فضاهای با دفاع بیش از فضاهای بیدفاع است. آزمون فرضیه رابطه بین فضای شهری و ابعاد احساس امنیت نشان داد تفاوت معناداری از نظر انواع احساس ناامنی بین شهروندان به تفکیک فضای بیدفاع و بادفاع مشاهده میگردد. تحلیل رگرسیونی نشان داد متغیرهای مستقل، طراحی و معماری نامناسب فضای شهری، عدم نظارت مداوم بر عرصهی فضاهای شهری تراکم پایین جمعیت، حضور افراد غریبه و پیشفرض عدم امنیت 79درصد از تغییرات احساس ناامنی را تبیین نمودند.
تفاصيل المقالة
هدف این تحقیق ، تحلیل دیدگاه صاحبنظران علوم اجتماعی ایران در رابطه با علل توسعه نیافتگی کشور و دستیابی به راهکارهای پیشنهادی آنها برای رفع این معضل و دستیابی به توسعه است . با توجه به اهداف تحقیق از رویکرد کیفی و روش تحقیق دلفی استفاده شده است . مطلعین این پژوهش شامل تم أکثر
هدف این تحقیق ، تحلیل دیدگاه صاحبنظران علوم اجتماعی ایران در رابطه با علل توسعه نیافتگی کشور و دستیابی به راهکارهای پیشنهادی آنها برای رفع این معضل و دستیابی به توسعه است . با توجه به اهداف تحقیق از رویکرد کیفی و روش تحقیق دلفی استفاده شده است . مطلعین این پژوهش شامل تمام کسانی بود که در حوزه توسعه صاحبنظر بوده و در این زمینه دارای کتاب ، مقاله و یا اثر پژوهشی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و اطلاعات محور تعداد 15 نفر از این افراد به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند . نتایج تحقیق نشان می دهد که صاحبنظران مشارکت کننده در این پژوهش ، نقش موانع داخلی را در توسعه نیافتگی کشور مهم تر دانسته و اصلی ترین علت از دید آنها ، " سوء مدیریت داخلی " و "فقدان یک مدیریت شایسته سالار " است و فقدان مدیران شایسته و نبود دولت توسعه گرا نیز مزید بر علت شده است تا این امر تشدید و ادامه یابد . مهم ترین راهکار پیشنهادی این متفکرین برای خروج از این وضعیت ، روی کار آمدن یک دولت توسعه گرا با محوریت مشارکت همه جانبه مردم می باشد .
تفاصيل المقالة
تغییرات اجتماعی - فرهنگی
,
العدد1,السنة
19
,
بهار
1401
هدف این مقاله گفتگو در مورد چگونگی فهم و تحلیل درونمایه های مرکزی مساله توسعه نیافتگی شهرستان باشت براساس پدیدارشناسی توصیفی است. اصول روش شناسی راهنمای تحلیل در این مقاله ریشه در فلسفه پدیدارشناسی دارد. این مقاله از تحلیل درون مایههای مبتنی برسنت پدیدارشناسی توصیفی اس أکثر
هدف این مقاله گفتگو در مورد چگونگی فهم و تحلیل درونمایه های مرکزی مساله توسعه نیافتگی شهرستان باشت براساس پدیدارشناسی توصیفی است. اصول روش شناسی راهنمای تحلیل در این مقاله ریشه در فلسفه پدیدارشناسی دارد. این مقاله از تحلیل درون مایههای مبتنی برسنت پدیدارشناسی توصیفی استفاده میکند و توصیف مفیدی را در خصوص چگونگی تحلیل ارایه می کند. بنیادهای معرفت شناسی و هستی شناسی مشخص شده اند و گفتمان نوسازی مورد نقد قرار گرفته است. نوسازی به صورت های بی هنجاری، بیگانگی از خویشتن و بی خانمانی ذهن در ساحت آگاهی کنشگران پدیدارشده است.با نقادی از منطق اقتصاد زده رشد و پیشرفت وشکل گیری رویکردهای توسعه فرهنگی و درونزا شاهد سیطره گفتمانهای فرهنگی و غیراقتصادی هستیم. ازاندیشههای عام محور و اروپا محور غالب بر تفکر توسعه مرکزیت زدایی شده است.روایت محلی مهم و مردم طالب مشارکت هستند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications