فهرس المقالات پیام پزشکپور


  • المقاله

    1 - بررسی تآْثیر فصل کاشت پائیزه و بهاره بر عملکرد و اجزاء عملکرد ارقام نخود سفید در شرایط دیم الشتر
    اکوفیزیولوژی گیاهی , العدد 2 , السنة 8 , تابستان 1395
    چکیده تاریخ کاشت و ژنوتیپ دو عامل مهم موثر بر رشد و عملکرد گیاهان زراعی، از جمله نخود محسوب میشوند.لذا به منظور بررسی امکان کشت پائیزه نخود در شرایط دیم و مقایسه آن با کشت معمول (بهاره) و نیز بررسی ارقام مناسب در هر یک از فصل‌های کاشت، پژوهشی در سال زراعی 88-1387 در ا أکثر
    چکیده تاریخ کاشت و ژنوتیپ دو عامل مهم موثر بر رشد و عملکرد گیاهان زراعی، از جمله نخود محسوب میشوند.لذا به منظور بررسی امکان کشت پائیزه نخود در شرایط دیم و مقایسه آن با کشت معمول (بهاره) و نیز بررسی ارقام مناسب در هر یک از فصل‌های کاشت، پژوهشی در سال زراعی 88-1387 در الشتر اجرا گردید. آزمایش دارای دو عامل فصل کاشت (پائیزه و بهاره) و رقم (آزاد، آرمان ، هاشم و توده محلی گریت) بود که به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا گردید. نتایج نشان داد تأثیر فصل کاشت، بر عملکرد دانه، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در واحد سطح، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف تک بذری و دو بذری در واحد سطح، تعداد غلاف در واحد سطح و وزن صد دانه معنی‌دار بود. در کشت پائیزه عملکرد دانه 8/1819 کیلوگرم در هکتار، تعداد غلاف در واحد سطح3/669 غلاف در متر مربع و تعداد دانه در واحد سطح 675 دانه در مترمربع افزایش یافتند. همچنین ارقام مختلف اثر معنی‌داری بر عملکرد دانه، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف تک بذری در واحد سطح و وزن صد دانه داشتند. بالاترین عملکرد دانه ( 3/2243 کیلوگرم در هکتار) مربوط به کشت پائیزه و رقم آزاد بود. با توجه به افزایش قابل توجه میانگین عملکرد در کشت پائیزه نسبت به بهاره و نیز وضعیت استقرار خوب محصول توصیه می‌شود این محصول در شرایط دیم الشتر به صورت پائیزه و با رقم آزاد که مقاوم به بیماری برق‌زدگی(Ascochyta blight) می‌باشد کشت شود. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - بررسی تاثیر ورمی کمپوست و ریزسازواره های میکوریزا و فسفات زیستی بر ویژگی های مورفوفیزیولوژیک و درصد پروتئین دانه نخود به صورت کاشت پائیزه
    اکوفیزیولوژی گیاهی , العدد 4 , السنة 7 , پاییز 1394
    چکیده این آزمایش به صورت فاکتوریل با استفاده از فاکتورهای تلقیح میکوریزایی (تلقیح و عدم تلقیح) ، تلقیح فسفات زیستی(تلقیح و عدم تلقیح) و ورمی کمپوست(0،6 و 12 تن در هکتار) در قالب طرح پایه بلوک‌های کامل تصادفی با چهار تکرار در سال زراعی 89-1388 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی أکثر
    چکیده این آزمایش به صورت فاکتوریل با استفاده از فاکتورهای تلقیح میکوریزایی (تلقیح و عدم تلقیح) ، تلقیح فسفات زیستی(تلقیح و عدم تلقیح) و ورمی کمپوست(0،6 و 12 تن در هکتار) در قالب طرح پایه بلوک‌های کامل تصادفی با چهار تکرار در سال زراعی 89-1388 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی سراب چنگائی (وابسته به مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستان) به اجرا درآمد. مقایسه میانگین ها توسط آزمون چند دامنه‌ای دانکن در سطح احتمال پنج درصد انجام گرفت. نتایج نشان دادکه بیشترین عملکرد دانه (2497 کیلوگرم در هکتار )، ارتفاع بوته (7/62 سانتی متر ) ، تعداد شاخه اولیه (8/3)، تعداد گره در ساقه اصلی (8/23)، شاخص سطح برگ در مرحله 50 درصد گلدهی (9/915) و درصد پروتئین دانه (2/22 درصد ) در تلقیح با میکوریزا حاصل شد. تلقیح فسفات زیستی تأثیر معنی‌داری بر روی عملکرد دانه و درصد پروتئین دانه نشان داد. همچنین فاکتور ورمی کمپوست اثر معنی‌داری بر روی عملکرد دانه، ارتفاع بوته ،تعداد شاخه اولیه ،تعداد گره در ساقه اصلی ، شاخص سطح برگ و درصد پروتئین دانه نشان داد و بیشترین عملکرد دانه (7/2373 کیلوگرم در هکتار)، ارتفاع بوته (6/62 سانتی متر) ،تعداد شاخه اولیه (3/4 ) تعداد گره در ساقه اصلی (3/25 ) ،شاخص سطح برگ (6/979 )و درصد پروتئین دانه (8/22 درصد ) در سطح سوم ورمی کمپوست (12 تن در هکتار) حاصل گردید. حداکثر عملکرد دانه(5/3882 کیلوگرم در هکتار) از تیمار تلقیح مایکوریزایی ، تلقیح فسفات زیستی و سطح سوم کود ورمی کمپوست (12 تن در هکتار ) بدست آمد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - تآْثیر فصل کاشت و تراکم بذر بر عملکرد دانه و اجزای عملکرد عدس (رقم گچساران) در شرایط دیم
    اکوفیزیولوژی گیاهی , العدد 4 , السنة 8 , پاییز 1395
    به منظور بررسی امکان کشت پاییزه عدس در شرایط دیم و مقایسه آن با کشت معمول (بهاره) و نیز تعیین تراکم بذر مناسب در هر یک از فصل‌های کاشت، این پژوهش در سال زراعی 88-1387 در شهرستان خرم‌آباد اجرا گردید. آزمایش دارای دو عامل فصل کاشت (پاییزه و بهاره) و تراکم بذر (در پنج سطح أکثر
    به منظور بررسی امکان کشت پاییزه عدس در شرایط دیم و مقایسه آن با کشت معمول (بهاره) و نیز تعیین تراکم بذر مناسب در هر یک از فصل‌های کاشت، این پژوهش در سال زراعی 88-1387 در شهرستان خرم‌آباد اجرا گردید. آزمایش دارای دو عامل فصل کاشت (پاییزه و بهاره) و تراکم بذر (در پنج سطح 200، 250، 300، 350 و 400 بذر در مترمربع) بود که به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار بررسی شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد تأثیر فصل کاشت بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، تعداد غلاف در متر مربع، شاخص برداشت، تعداد دانه در متر مربع، تعداد غلاف تک بذری وتعداد غلاف دو بذری در متر مربع، معنی‌دار بود. عملکرد دانه ،عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، تعداد غلاف در متر مربع و تعداد دانه در متر مربع در کشت پاییزه به طور معنی داری بیشتر از کشت بهاره بود. همچنین تراکم کاشت اثر معنی‌داری روی عملکرد دانه، تعداد غلاف در متر مربع، تعداد دانه در متر مربع و تعداد غلاف تک بذری در متر مربع داشت. بیشترین عملکرد دانه به میزان 1600 کیلوگرم در هکتار به کشت پاییزه مربوط بود . تیمار 350 بذر در مترمربع دارای بیشترین عملکرد دانه (1575 کیلوگرم در هکتار) بود ولی تفاوت معنی داری بین تراکم های 300 ،350 و 400 دانه در متر مربع وجود نداشت. کاشت این محصول در شرایط دیم خرم‌آباد به صورت پاییزه و با تراکم 300 بذر در مترمربع توصیه می گردد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - بررسی تاثیر تلفیق پلیمرهای سوپر‌چاذب و ورمی‌کمپوست بر عملکرد و اجزای عملکرد نخود در شرایط دیم
    اکوفیزیولوژی گیاهی , العدد 4 , السنة 11 , پاییز 1398
    به منظور بررسی اثرات مختلف پلیمر سوپرجاذب و کود ورمی کمپوست بر عملکرد و اجزاء عملکرد نخود دیم گریت،آزمایشی به صورت فاکتوریل با دو عامل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 94-93 در شهرستان الشتر اجرا گردید. عامل اول پلیمر سوپرجاذب در چهار سطح(عدم اس أکثر
    به منظور بررسی اثرات مختلف پلیمر سوپرجاذب و کود ورمی کمپوست بر عملکرد و اجزاء عملکرد نخود دیم گریت،آزمایشی به صورت فاکتوریل با دو عامل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 94-93 در شهرستان الشتر اجرا گردید. عامل اول پلیمر سوپرجاذب در چهار سطح(عدم استفاده(شاهد)،200،100 و 300 کیلوگرم در هکتار) و عامل دوم کود ورمی کمپوست در سه سطح(عدم استفاده(شاهد)، 5/7 و 15 تن در هکتار) بود. بنابر نتایج این آزمایش مقایسه میانگین تیمارها نشان می دهد که حداکثر عملکرد دانه(6/943 کیلوگرم در هکتار) مربوط به سطح سوم سوپرجاذب(200 کیلوگرم در هکتار) و عدم مصرف ورمی کمپوست می باشد که نسبت به شاهد افزایش نشان می دهد. بنابر نتایج آزمایش مقایسه میانگین ها نشان می دهد که حداکثر عملکرد دانه (4/831 کیلوگرم در هکتار) مربوط سطح سوم سوپرجاذب می باشد که نسبت به تیمار شاهد 4/20 درصد افزایش نشان داد. همچنین حداکثر عملکرد دانه (4/798 کیلوگرم در هکتار) از سطح سوم ورمی کمپوست (15 تن در هکتار) بدست آمد که نسبت به تیمار شاهد 3/12 درصد افزایش نشان داد. استفاده از ورمی کمپوست و سوپرجاذب در گیاه گندم در شرایط دیم، موجب بهبود چشمگیر عملکرد و شاخص های عملکردی گردید، این تأثیر مثبت می تواند به قابلیت تحریک کنندگی فعالیت میکروب های مفید خاک توسط ورمی کمپوست و توانایی آن در بهبود جذب عناصر معدنی پر مصرف و کم مصرف و همچنین توانایی در جذب و نگهداری آب نسبت داده شود. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - پایداری عملکرد ژنوتیپ های امیدبخش نخود در کشت پائیزه با استفاده از روش GGEbiplot
    زراعت و اصلاح نباتات , العدد 1 , السنة 15 , بهار 1398
    هدف از انجام این تحقیق شناسایی ژنوتیپ ‌های پر محصول و پایدار نخود در شرایط متفاوت محیطی بود. در این آزمایش 18 ژنوتیپ نخود در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار و در چهار ایستگاه تحقیقات کشاورزی شامل لرستان، ایلام، گچساران و گنبد به مدت دو سال زراعی (95-1393) در ش أکثر
    هدف از انجام این تحقیق شناسایی ژنوتیپ ‌های پر محصول و پایدار نخود در شرایط متفاوت محیطی بود. در این آزمایش 18 ژنوتیپ نخود در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار و در چهار ایستگاه تحقیقات کشاورزی شامل لرستان، ایلام، گچساران و گنبد به مدت دو سال زراعی (95-1393) در شرایط دیم مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین میزان عملکرد دانه به ترتیب در محیط‌های خرم‌آباد سال دوم (5/2911 کیلوگرم در هکتار) و ایلام سال اول (9/742 کیلوگرم در هکتار) به دست آمد. از بین ژنوتیپ‌های نخود مورد بررسی، بیشترین و کمترین میانگین عملکرد دانه به ترتیب به ژنو تیپ‌های G2 (47/1509 کیلوگرم در هکتار) و G13 (3/1266 کیلوگرم در هکتار) اختصاص داشت. سهم محیط، ژنو تیپ و اثر متقابل آن‌ها در تغییرات عملکرد دانه به ترتیب 7/87، 65/0 و 64/11 درصد بود. اثر متقابل ژنو تیپ و محیط با استفاده از مدل بای پلات تفکیک شد و طبق تجزیه مقادیر منفرد، دو مؤلفه اصلی اول به ترتیب 6/36=PC1 و 5/19=PC2 درصد از تغییرات کل داده‌ها را توجیه کردند. بر اساس نمودار GGE بای پلات، ژنو تیپ ‌های G2، G6 و G12 از عملکرد دانه و پایداری بیشتری نسبت به سایر ژنو تیپ ‌ها برخوردار بودند. ژنو تیپ ‌ G2 از طرفی عملکرد دانه بالاتری داشته و از طرف دیگر پایداری عملکرد نسبتاً بالاتری نیز نشان داد و به ‌عنوان ژنو تیپ ‌ برتر نسبت به سایر ژنو تیپ‌ها معرفی گردید. تفاصيل المقالة