تاثیر مثبت پروبیوتیک ها بر عملکرد و سلامتی گوساله های شیرخوار از دیرباز مورد توجه بوده است. پروبیوتیک ها گروهی از میکروارگانیسم های زنده هستند که در تغذیه دام استفاده می شوند. این افزودنی ها نه تنها هیچ گونه زیانی برای موجودات زنده ندارند، بلکه آنزیم های مختلفی ترشح می أکثر
تاثیر مثبت پروبیوتیک ها بر عملکرد و سلامتی گوساله های شیرخوار از دیرباز مورد توجه بوده است. پروبیوتیک ها گروهی از میکروارگانیسم های زنده هستند که در تغذیه دام استفاده می شوند. این افزودنی ها نه تنها هیچ گونه زیانی برای موجودات زنده ندارند، بلکه آنزیم های مختلفی ترشح می کنند که باعث شکسته شدن زنجیره های کربنی آلی و تولید موادی چون قندهای ساده تر، الکل ها، ویتامین ها و سایر مواد مغذی می شوند. برای انجام این مطالعه از 24 رأس گوساله نر و ماده با میانگین وزنی 3±50 کیلوگرم و سن 3±40 روزه و به مدت 45 روز استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) گروه شاهد، 2) گروه دریافت کننده لاکتوباسیلوس کازئی و 3) گروه دریافت کننده لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس بودند. پروبیوتیک ها به همراه سرم فیزیولوژی به مصرف گوساله ها رسید. استفاده از لاکتوباسیل ها تاثیر معنی داری بر مصرف خوراک نداشته، اما استفاده از لاکتوباسیل ها باعث افزایش وزن گوساله ها در کل دوره شد (05/0p<). از طرفی تیمارهای حاوی پروبیوتیک باعث بهبود معنی دار بازده غذایی در دوره های از شیرگیری و در کل دوره پرورش گردید (05/0p<). همچنین افزودن پروبیوتیک ها در جیره گوساله ها، گلوکز خون را به طور معنیداری افزایش داده ولی نیتروژن اوره ای خون را کاهش داد (05/0p<)، اما تاثیر معنی داری بر میزان پروتئین کل، آلبومین، تری گلیسیرید و کلسترول خون نداشت. در کل، استفاده از مکمل های پروبیوتیکی باعث بهبود شاخص های سلامتی شد، اگرچه از لحاظ عددی معنی دار نبود. با توجه به نتایج می توان گفت که افزودن پروبیوتیک ها در جیره گوساله ها باعث بهبود عملکرد شده و تاثیر مثبتی بر برخی فراسنجه های خونی دارد.
تفاصيل المقالة
در این تحقیق 240 قطعه جوجه نـر یک روزه سویه راس 308 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 6 تیمار و 4 تکرار و 10 قطعه جوجه سویه راس 308 در هر تکرار استـفاده شد. طول دوره پرورش 42 روز بود. تیمارهای آزمایشی شامل: 1- جیره حاوی 5 درصد چربی گیاهی (جیره فاقد ال-کارنیتین)، 2- جیره حاوی أکثر
در این تحقیق 240 قطعه جوجه نـر یک روزه سویه راس 308 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 6 تیمار و 4 تکرار و 10 قطعه جوجه سویه راس 308 در هر تکرار استـفاده شد. طول دوره پرورش 42 روز بود. تیمارهای آزمایشی شامل: 1- جیره حاوی 5 درصد چربی گیاهی (جیره فاقد ال-کارنیتین)، 2- جیره حاوی 5 درصد چربی گیاهی و 300 میلیگرم ال-کارنیتین، 3- جیره حاوی 5 درصد چربی حیوانی (جیره فاقد ال-کارنیتین)، 4- جیره حاوی 5 درصد چربی حیوانی و 300 میلیگرم ال-کارنیتین، 5-جیره حاوی مخلوط چربی گیاهی و حیوانی (به نسبت مساوی 5/2 درصد) فاقد ال-کارنیتین، 6- جیره حاوی مخلوط چربی گیاهی و حیوانی ( به نسبت مساوی 5/2 درصد) با 300 میلی گرم ال-کارنیتین بود. تیمار حاوی چربی حیوانی و ال-کارنیتین باعث افزایش وزن جوجهها در دوره رشد و کل دوره شد. از طرف دیگر افزودن ال-کارنیتین در جیره باعث افزایش وزن نسبی لاشه قابل طبخ، سینه و ران در جوجهها و باعث کاهش چربی حفره بطنی شد. همچنین تیمارهای حاوی ال-کارنیتین باعث افزایش وزن قلب، بورس، تیموس و طحال شدند. افزودن ال-کارنیتین در جیره تأثیر معنیداری بر میزان گلوکز، پروتئین، آلبومین و گلوبولین نداشت. افزودن ال-کارنیتین در جیره تاثیر معنیداری بر پاسخ جوجهها بر علیه واکسن نیوکاسل در 32 روزگی داشت ولی تاثیر معنیداری نسبت به پاسخ جوجهها علیه واکسن نیوکاسل در 42 روزگی نداشت. با توجه به نتایج تحقیق اخیر میتوان گفت افزودن ال-کارنیتین در جیره جوجههای گوشتی تاثیر بهسزایی بر عملکرد و سیستم ایمنی آنها دارد.
تفاصيل المقالة
هدف از مطالعه حاضر مقایسه برنامههای همزمان سازی فحلی اوسینک، کوسینک و پروستاگلاندین بر نرخ باروری گاوهای شیری دارای مشکل آبستنی بود. بدین منظور از 51 رأس نژاد گاو شیری هلشتاین با متوسط تعداد زایش 7-1 استفاده گردید. گاوهای موجود در گروه اوسینک (10=n) در روز صفر، 7 و 9 د أکثر
هدف از مطالعه حاضر مقایسه برنامههای همزمان سازی فحلی اوسینک، کوسینک و پروستاگلاندین بر نرخ باروری گاوهای شیری دارای مشکل آبستنی بود. بدین منظور از 51 رأس نژاد گاو شیری هلشتاین با متوسط تعداد زایش 7-1 استفاده گردید. گاوهای موجود در گروه اوسینک (10=n) در روز صفر، 7 و 9 دوره آزمایشی به ترتیب 15 میکرو گرم آلارین استات، یک دوز پروستاگلاندین F2aبه میزان 500 میکروگرم کلوپروستنول به طریق عضلانی دریافت کرده و 16 ساعت پس از آخرین تزریق، با استفاده از اسپرم منجمد تلقیح مصنوعی شدند. برای گاوهای موجود در گروه آزمایشی کوسینک (27=n) همان رویه انجام شد، با این تفاوت که تلقیح مصنوعی بلافاصله پس از آخرین تزریق انجام گردید. دامهای مربوط به گروه پروستاگلاندین (14=n) در روز صفر و 12 دوره آزمایشی، هر بار 500 میکروگرم کلوپروستنول به طریق عضلانی دریافت کرده و 72 ساعت پس از آخرین تزریق، تلقیح مصنوعی شدند. تشخیص آبستنی دامهای تلقیح شده 60 روز بعد از تلقیح بر اساس ملامسه از راه توشه رکتال صورت پذیرفت. برای ارزیابی معنیدار بودن تیمارهای آزمایشی بر میزان آبستنی، با استفاده از رویه لجستیک نرمافزار SAS 9.1 اثر تیمار، فصل، شکم زایش، حیوان، سن و روزهای باز مورد ارزیابی قرار گرفت. آنالیز متغیرهای مربوط به حیوان و اثرات اندازهگیری شده بر آبستنی نشان داد که اثر هیچ یک از عوامل مورد بررسی معنیدار نبودند. از این رو نمیتوان بیان کرد کدام یک از روشهای همزمان سازی فحلی جهت افزایش نرخ باروری مناسب میباشد. دست یابی به مناسب ترین روش از بین برنامههای اوسینک، کوسینک و پروستاگلاندین، انجام مطالعات بیشتر و به کارگیری تعداد تکرار زیاد را طلب می کند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications