علوم جغرافیایی (جغرافیای کاربردی)
,
العدد5,السنة
15
,
زمستان
1398
اقلیم یکی از عوامل اصلی و تعیین کننده در تولید محصولات کشاورزی است. در این تحقیق ارتباط میان متغیرهای اقلیمی با عملکرد وهمچنین طول دوره ی مراحل رشد ذرت و گندم مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور آمار مربوط به عملکرد، تعداد روزهای مراحل رشد و همچنین متغیرهای اقلیمی شامل کمی أکثر
اقلیم یکی از عوامل اصلی و تعیین کننده در تولید محصولات کشاورزی است. در این تحقیق ارتباط میان متغیرهای اقلیمی با عملکرد وهمچنین طول دوره ی مراحل رشد ذرت و گندم مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور آمار مربوط به عملکرد، تعداد روزهای مراحل رشد و همچنین متغیرهای اقلیمی شامل کمینه، متوسط و بیشینه دما، دمای کمینه سطح زمین، ساعات آفتابی، تبخیر، کمینه، متوسط و بیشینه رطوبت نسبی و همچنین رطوبت نسبی ساعت 09 و 15 گرینویچ، مجموع بارش، تعداد روزهای بارانی1/0 ،1 و 5 میلی متر و بیشتر برای دوره زمانی 19 ساله ی 1375-1374 تا 1393-1392 از ایستگاه تحقیقات هواشناسی کشاورزی داراب در استان فارس گردآوری شد. با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و معادلات رگرسیون تحلیل های آماری لازم صورت گرفت. براساس نتایج این تحقیق، تبخیر و بیشینه رطوبت نسبی بیشترین همبستگی را با طول کل فصل رشد ذرت داشتند(ضریب همبستگی 807/0). در خصوص گندم، بیشترین همبستگی بین متغیرهای کمینه و بیشینه رطوبت نسبی و طول دوره ی رشد مرحله ی خوشه دهی مشاهده شد(ضریب همبستگی 867/0). همچنین نتایج نشان داد که بیشترین میزان تأثیر متغیرهای اقلیمی روی عملکرد ذرت، در مرحله ی سه برگی رخ داده است، به طوری که در این مرحله از رشد متغیرهای کمینه و متوسط رطوبت نسبی بیشترین همبستگی را با عملکرد داشتند(ضریب همبستگی890/0). برای گندم بیشترین همبستگی بین عملکرد گندم و رطوبت نسبی در ساعت09 گرینویچ در مرحله ی رسیدن مشاهده شد (ضریب همبستگی674/0). همچنین نتایج نشان دهنده دقت مناسب مدل های وایازی(رگرسیونی) در تخمین طول دوره ی رشد و همینطور عملکرد ذرت و گندم بود.
تفاصيل المقالة
هدف این پژوهش، توان سنجی اقلیمی-کشاورزی کشت گندم دیم و نیشکر با استفاده از سه روش فائو، پاپاداکیس و یونسکو در مناطق استان خوزستان است و از دو روش فائو و پاپاداکیس برای شناسایی مناطق کشت هر دو محصول و از روش یونسکو برای مشخص کردن مکانهای مستعد کشت گندم دیم استفاده شده ا أکثر
هدف این پژوهش، توان سنجی اقلیمی-کشاورزی کشت گندم دیم و نیشکر با استفاده از سه روش فائو، پاپاداکیس و یونسکو در مناطق استان خوزستان است و از دو روش فائو و پاپاداکیس برای شناسایی مناطق کشت هر دو محصول و از روش یونسکو برای مشخص کردن مکانهای مستعد کشت گندم دیم استفاده شده است. برای این منظور از آمار 23 ساله (1994-2016) دادههای اقلیمی روزانه مربوط به دما، بارش، ساعت آفتابی، رطوبت نسبی و سمت و سرعت باد 10 ایستگاه همدیدی استان استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بخشهای عمدهای از مناطق شمالی و شمال شرق استان برای کشت گندم دیم مناسب بوده و بخشهای جنوبی و جنوب غربی از این نظر نامناسب بودهاند. در این میان کارآیی دو روش فائو و پاپاداکیس نسبت به روش یونسکو بهتر بود. از نتایج قابل توجه این مطالعه میتوان به شناسایی مناطق مستعدّ کشت نیشکر در استان خوزستان به واسطه نتایج دو روش فائو و پاپاداکیس اشاره کرد. براساس نتایج این دو روش بخشهای مرکزی، جنوب و جنوب غربی استان برای کشت نیشکر مناسب بوده درحالی که براساس واقعیّات منطقه، تنها در شهرستان اهواز این گیاه کشت میشود. در مورد نیشکر هیچ یک از دو روش فائو و پاپاداکیس از نظر کارآیی بر یکدیگر برتری نداشتهاند.
تفاصيل المقالة
هدف از انجام این تحقیق، توانسنجی اقلیمی مناطق زراعی استان کردستان از نظر کشت چهار گیاه دارویی: کاسنی، رازیانه، ثعلب و موسیر بود. تاکنون تحقیقات متعددی در مورد پهنهبندی محصولات زراعی و گیاهان دارویی صورت گرفته است اما مکانیابی بهینه این چهار گیاه در أکثر
هدف از انجام این تحقیق، توانسنجی اقلیمی مناطق زراعی استان کردستان از نظر کشت چهار گیاه دارویی: کاسنی، رازیانه، ثعلب و موسیر بود. تاکنون تحقیقات متعددی در مورد پهنهبندی محصولات زراعی و گیاهان دارویی صورت گرفته است اما مکانیابی بهینه این چهار گیاه در استان کردستان انجام نشده است. برای انجام این کار ابتدا با استفاده از دادههای هواشناسی هشت ایستگاه همدیدی، معیارهای اقلیمی مجموع بارش سالیانه، ارتفاع، میانگین دمای دوره گلدهی و میانگین دمای دوره رشد گیاه استخراج شد و بهصورت کمی وارد سامانه اطلاعات جغرافیایی گردید. سپس درونیابی هرکدام از این معیارها و تبدیل آنها به لایههای اطلاعاتی بر اساس کمترین میزان RMSE انجام شد. در نهایت بر اساس طبقهبندی و تابع وزن دهی همپوشانی نتایج نشان داد که 8/94 درصد اراضی زراعی استان از لحاظ اقلیمی برای کشت گیاهان دارویی کاسنی و رازیانه مناسب و بسیار مناسب هستند. در مورد دو گیاه ثعلب و موسیر این مقدار به 2/47 درصد میرسد. نتیجهگیری که از این پژوهش میتوان گرفت این است که متغیرهای اقلیمی بارش، ارتفاع و میانگین دمای دوره گلدهی برای گیاهان دارویی کاسنی و رازیانه نسبت به دو گیاه دارویی ثعلب و موسیر محدودیت بسیار کمتری ایجاد میکنند نتایج این توانسنجی میتواند بهعنوان راهنمایی مؤثر برای کارشناسان ترویج خدمات کشاورزی، کشاورزان و توسعهدهندگان این گیاهان در مناطق استان مورد استفاده قرار بگیرد.