فهرس المقالات محمد مهدی پرهیزگار


  • المقاله

    1 - بررسی نقش میانجی نوآوری سازمانی و قابلیت نوآوری تکنولوژیکی درتاثیر شیوه‌های مدیریت دانش بر عملکرد شرکت
    مدیریت توسعه و تحول , العدد 4 , السنة 10 , پاییز 1397
    این پژوهش به منظور بررسی نقش میانجی نوآوری سازمانی و قابلیت نوآوری تکنولوژیکی درتاثیر شیوه‌های مدیریت دانش بر عملکرد شرکت انجام شد، که در آن شیوه‌های مدیریت دانش شامل چهار بخش شیوه‌های اکتساب دانش، شیوه‌های انتقال دانش، شیوه‌های ذخیره‌سازی دانش و شیوه‌های کاربرد دانش و أکثر
    این پژوهش به منظور بررسی نقش میانجی نوآوری سازمانی و قابلیت نوآوری تکنولوژیکی درتاثیر شیوه‌های مدیریت دانش بر عملکرد شرکت انجام شد، که در آن شیوه‌های مدیریت دانش شامل چهار بخش شیوه‌های اکتساب دانش، شیوه‌های انتقال دانش، شیوه‌های ذخیره‌سازی دانش و شیوه‌های کاربرد دانش و قابلیت نوآوری تکنولوژیکی شامل دو بخش قابلیت نوآوری فرایند و قابلیت نوآوری محصول است و به وسیله پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفت. پرسشنامه بین 205 نفر نمونه از جامعه آماری که کلیه مدیران و کارشناسان شرکت‌های شهرک صنعتی شیراز می‌باشد، توزیع شد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جهت پاسخ به سوالات و بررسی فرضیات تحقیق با نرم‌افزار Smart-PLS از روش بررسی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر به روش حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده گردید. نتایج پژوهش از بین شیوه‌های مدیریت دانش تنها تاثیر مثبت و معنی‌دار دو ابعاد (اکتساب دانش و کاربرد دانش) بر نوآوری سازمانی را تایید می‌کند و تاثیر دو ابعاد (انتقال دانش و ذخیره سازی دانش) بر نوآوری سازمانی تایید نمی‌شود. چرا که ذخیره‌سازی و پخش و انتشار دانش ارتباطی با نوآوری ندارد اما با احیا دانش کنونی می توان به کارایی بیشتری در این زمینه دست یافت. نتایج پژوهش نشان داد که نوآوری سازمانی بر قابلیت نوآوری فرایند تاثیر مثبت و معنی‌داری دارد و تاثیر نوآوری سازمانی بر قابلیت نوآوری محصول با نقش واسطه قابلیت نوآوری فرایند انجام می‌پذیرد. نتایج حاکی از تاثیر مثبت و معنی‌دار قابلیت نوآوری فرایند بر قابلیت نوآوری محصول است. نتایج همچنین نشان می‌دهد که قابلیت نوآوری محصول بر عملکرد شرکت تاثیر مثبت و معنی‌داری دارد و تاثیر قابلیت نوآوری فرایند نیز با نقش میانجی قابلیت نوآوری محصول بر عملکرد شرکت انجام می‌پذیرد تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - طراحی مدل برندسازی در تولید اجتماعی در جهت بهبود عملکرد صنعت پوشاک داخلی
    مدیریت بهره‌وری , العدد 61 , السنة 16 , تابستان 1401
    تحقیق حاضر با هدف طراحی مدل برندسازی در تولید اجتماعی در جهت بهبود عملکرد صنعت پوشاک داخلی انجام شده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، توسعه‌ای و از لحاظ نوع روش، توصیفی- اکتشافی است. داده‌های کیفی مورد نیاز از طریق مصاحبه گردآوری شده است. تعداد مشارکت‌کنندگان با استفاده از أکثر
    تحقیق حاضر با هدف طراحی مدل برندسازی در تولید اجتماعی در جهت بهبود عملکرد صنعت پوشاک داخلی انجام شده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، توسعه‌ای و از لحاظ نوع روش، توصیفی- اکتشافی است. داده‌های کیفی مورد نیاز از طریق مصاحبه گردآوری شده است. تعداد مشارکت‌کنندگان با استفاده از روش نمونه‌گیری نظری، 20 نفر از فعالان عرصه تولید اجتماعی در صنعت پوشاک داخلی بوده است. جهت طراحی مدل برندسازی در تولید اجتماعی در جهت بهبود عملکرد صنعت پوشاک داخلی از استراتژی گراندد تئوری با رهیافت استراوس و کوربین استفاده شده است. بر اساس نتایج کدگذاری باز و محوری، عوامل شبکه‌های ارتباطات، پویایی صنعت، اهداف و انگیزه‌های برندسازی، انجمن‌های تولید اجتماعی و حمایت‌های بالادستی، از جمله عوامل علی می‌باشند. ظرفیت‌های مشارکت، توسعه برند، بسترهای حقوقی و قانونی، ساختارسازمانی چابک، ظرفیت‌های آموزشی برندسازی و قابلیت‌های ایده پردازی در برندسازی، در دسته الزامات قرارمی‌گیرند. چالش‌های مالکیت حقوقی، چالش‌های مدیریتی، چالش‌های برنامه‌ریزی و تحولات غیرقابل‌پیش‌بینی، از جمله عوامل مداخله‌گر محسوب می‌شوند. همچنین، تولید سفارشی، بهبود کیفیت خدمات، بهبود روابط با بازار هدف، توسعه فعالیت‌های پژوهشی در زمینه برند، افزایش چابکی سازمان، توسعه ایده‌ها در جهت افزایش قدرت برند، توسعه شبکه‌های مشارکت و ادغام تولیدکنندگان اجتماعی خرد از جمله مهمترین راهبردها هستند. کاهش هزینه‌ها، افزایش سودآوری، برنامه‌ریزی بهینه و توسعه کانال‌های ارتباطات ازجمله مهمترین پیامدهای مدل پژوهش می‌باشند. تفاصيل المقالة