فهرس المقالات سروش دباغ


  • المقاله

    1 - بهره‌گیری از سیاستهای طرف تقاضا در اخلاق کسب و کار
    مدیریت توسعه و تحول , العدد 1 , السنة 3 , بهار 1390
    حدوداً سه دهه است که مباحث اخلاقی بنحو گسترده در رشته مدیریت مورد بحث قرار گرفته است. در اخلاق کسب و کار، سیاست‌هایی که سازمان‌های مختلف باید بکار گیرند ، به نحوی که مقید به قیود اخلاقی باشند به بحث گذاشته شده است. معمولا سیاست‌هایی که در حال حاضر به انحا أکثر
    حدوداً سه دهه است که مباحث اخلاقی بنحو گسترده در رشته مدیریت مورد بحث قرار گرفته است. در اخلاق کسب و کار، سیاست‌هایی که سازمان‌های مختلف باید بکار گیرند ، به نحوی که مقید به قیود اخلاقی باشند به بحث گذاشته شده است. معمولا سیاست‌هایی که در حال حاضر به انحا گوناگونی نظیر مالیات سبز توصیه و اجرا می شود ناظر به طرف عرضه است. در این مقاله ، مکتب فایده گرایی قاعده محور برای نشان دادن اهمیت جامعه مدنی و بهره گیری از رویکرد تقاضا محور به منظور نهادینه سازی استاندارد های اخلاقی در سازمان‌ها بکار گرفته شده است. بنا برآموزه های این مکتب،انجام و ترک افعالی که اگر به صورت قاعده در آیندیبیشینه شدنفایده و کمینه شدن درد و رنجِ بیشترین شهروندانرا به همراه خواهند داشت؛ اخلاقا موجه است.باپیش چشم قرار دادنآموزه هایفایده گرایانه ، نقش مشتری در اتخاذ سیاست‌های طرف عرضه نشان داده شده است. در خاتمه، در راستای نقد سیاست های حاکم بر روند اخلاقی سازی کسب و کار مبتنی بر کنترلِ نظام عرضه کنونی، پیشنهاداتی جهت نهادینه سازی سیاستهای طرف عرضه در سازمان‌ها مطرح شده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - نقد کهن‌الگویی سفرِ قهرمان در داستان هفت خان اسفندیار بر اساس نظریّة ژوزف کمپبل
    پژوهشنامه ادب حماسی (فرهنگ و ادب سابق) , العدد 1 , السنة 13 , تابستان 1396
    موضوع این نوشتار، تحلیل نمادهای داستان هفت خان اسفندیار، بر اساس نظریّة فرآیند فردیّت یونگ است که در نظریّة تک اسطورة ژوزف کمپبل، نمود یافته است. کمپبل برای سفر قهرمانان اساطیری، به منظور دست یافتن به فردیّت، الگویی در نظر گرفته که از سه مرحلة اصلی عزیمت، تشرّف و بازگشت أکثر
    موضوع این نوشتار، تحلیل نمادهای داستان هفت خان اسفندیار، بر اساس نظریّة فرآیند فردیّت یونگ است که در نظریّة تک اسطورة ژوزف کمپبل، نمود یافته است. کمپبل برای سفر قهرمانان اساطیری، به منظور دست یافتن به فردیّت، الگویی در نظر گرفته که از سه مرحلة اصلی عزیمت، تشرّف و بازگشت تشکیل شده است. در این مقاله، سفر اسفندیار در هفت خان با این الگو و مراحل خردتر آن سنجیده و نشان داده شده است. خودآگاهِ‌ ایرانی در هیأت اسفندیار، در پی توران که ناخودآگاهِ‌ اوست،‌ به آن سرزمین سفر می کند. اسفندیار که نمادی از کهن الگوی قهرمان است،‌ می کوشد تا با ناخودآگاهِ‌ درون بوحدت برسد. او به یاری پیرِ‌ فرزانه و امدادهای غیبی، نخست در هفت وادی،‌ سایه را با خود هم راه می کند و سپس با ورود به آستانِ ‌تشرّف و غلبه بر نفسِ امّاره، با سه آنیمای درون بوحدت می رسد و با برکتی که از این سفر بدست می آورد، به سویِ جامعة خویش بازمی گردد تا با در دست گرفتنِ قدرتِ وعده داده شده از سویِ‌خودآگاه، به اصلاح و تحوّل جامعه بپردازد. این که اسفندیار بعدها به رویارویی با رستم برمی خیزد و قدم در راه بی بازگشت می گذارد، بیان گر این واقعیّت است که در سفر مثالیش نتوانسته با ناخودآگاه بِیگانگی برسد. بی بهرگیِ او از فرایند فردیّت و سیر ناقص او در روندِ کمال، موجب می شود تا بر تخت شاهی ننشیند و در نیمة راه زندگی، جان بسپارد. تفاصيل المقالة