هدف پژوهش حاضر، توسعه مدلی برای شناسایی ابعاد سنجش عشق به برند، متغیرهای موثر بر ابعاد عشق به برند و متغیرهای تاثیرپذیر از ابعاد عشق به برند در میان مصرف کنندگان ایرانی می باشد. در این پژوهش، محقق از روش تحلیل کیفی استفاده کرده است. بدین منظورجهت توسعه مدل عشق به برند ا أکثر
هدف پژوهش حاضر، توسعه مدلی برای شناسایی ابعاد سنجش عشق به برند، متغیرهای موثر بر ابعاد عشق به برند و متغیرهای تاثیرپذیر از ابعاد عشق به برند در میان مصرف کنندگان ایرانی می باشد. در این پژوهش، محقق از روش تحلیل کیفی استفاده کرده است. بدین منظورجهت توسعه مدل عشق به برند از روش پژوهش کیفی و ابزار مصاحبه با نمونه ای از 106 مصرف کننده استفاده شده است. داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل تم، تجزیه و تحلیل شده و سپس مدل عشق به برند بر اساس نظریه زمینه ای توسعه داده شده است. نتایج حاصل از تحلیل کیفی نشان می دهد که ساختار عشق به برند درمیان مصرف کنندگان ایرانی به واسطه 14 بعد (اعتماد، ابراز علاقه، ادراکات عملکردی، آرزو و رویا، جذابیت، خاطرات و لحظه ها، خود سازگاری، رضایت، زیبایی، صمیمیت، لذت، مدت زمان رابطه، منحصر به فرد بودن و وابستگی) سنجیده می شود. هویت برند، اعتماد به برند و تصویر برند به عنوان پیشایندهای عشق به برند شناخته شده اند. و همچنین تعهد به برند، وفاداری به برند، تبلیغات شفاهی و میل به پرداخت اضافه بها به عنوان پیامدهای عشق به برند شناخته شده اند.
تفاصيل المقالة
ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی
,
العدد5,السنة
9
,
زمستان
1398
زمینه : باور این مطلب که شناخت ضرورت های مصرف هر جامعه می تواند خطوط اصلی و سیاست های کلی سیاست گذاران در سطح ملی و بازرگانی را تشکیل دهد شاید دشوار باشد. اما سیر تحولات ساختاری تولید و عرضه محصولات و خدمات در دنیا باعث پیچیدگی در نوع رفتار مصرف کنندگان شده است که به طب أکثر
زمینه : باور این مطلب که شناخت ضرورت های مصرف هر جامعه می تواند خطوط اصلی و سیاست های کلی سیاست گذاران در سطح ملی و بازرگانی را تشکیل دهد شاید دشوار باشد. اما سیر تحولات ساختاری تولید و عرضه محصولات و خدمات در دنیا باعث پیچیدگی در نوع رفتار مصرف کنندگان شده است که به طبع سبک زندگی و فرهنگ جوامع را دستخوش تغییر نموده است.و در هر عصر مردم به سبک زندگی به خصوصی زندگی می کردند. هدف :در این نوشتار تلاش شده است با گذری بر مفهوم سبک زندگی و مدل هایی از فرهنگ های غربی و ایرانی یک مدل نوین را در سبک زندگی ایرانی طراحی نماییم. روش :این پژوهش در جمله پژوهشهای کیفی است که با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام پذیرفته است .جامعه اماری در این پژوهش 17 نفر از اساتید دانشگاه انتخاب شده که با روش مصاحبه عمیق به عنوان مشارکت کنندگان اصلی در پؤوهش همکاری داشته اند. یافته ها : بر اساس فرایند نظریه مبتنی بر داده بنیاد در مرحله کد گذاری نظری تعداد 900 داده با استفاده از نرم افزار مکس کیو دا شناسایی و کد گذاری شد و سپس در مرحله کد گذاری محوری تعداد 62 مفهوم دسته بندی و در مرحله کد گذاری انتخابی در 4 مقوله اصلی دسته بندی و مدل نهایی با استفاده از نرم افزار طراحی گردید. و سپس این مدل را با 62 شاخص در سه قومیت پارسی و اذری و عربی از طریق دیتا پنل مورد ازمون قرار گرفته است نتیجه گیری : مدل بدست امده چهار دسته از عوامل را در شکل گیری سبک زندگی نشان میدهد که عبارتند از عوامل محیطی،عوامل فردی،عوامل انسانی و نگرشها و ارزشها و این عوامل در قومیت های متفاوت از ارزش های متفاوتی برخوردار هستند و نسبت به مدلهای قبلی دارای جامعیت بیشتری می باشد.
تفاصيل المقالة
امروزه سازمانهای برتر در تلاشند تا کارکنان بالقوه حرفهای و متخصص را جذب کنند و در حفظ منابع انسانی خود بکوشند. یک هویت سازمانی قوی بالطبع میتواند باعث نگهداری کارکنان شود. همچنین یک برند کارفرمای قوی از طریق مؤلفههای خود بر ایجاد هویت سازمانی قوی و در نتیجه حفظ و ما أکثر
امروزه سازمانهای برتر در تلاشند تا کارکنان بالقوه حرفهای و متخصص را جذب کنند و در حفظ منابع انسانی خود بکوشند. یک هویت سازمانی قوی بالطبع میتواند باعث نگهداری کارکنان شود. همچنین یک برند کارفرمای قوی از طریق مؤلفههای خود بر ایجاد هویت سازمانی قوی و در نتیجه حفظ و ماندگاری کارکنان اثر میگذارد. مقالة حاضر درصدد ارائه مدل هویت سازمانی با رویکرد برند کارفرما با بهرهگیری از نظریه داده بنیاد در شرکت سایپا است. در این میان اثری که برندکارفرما بر هویت سازمانی میگذارد، میتواند با توجه به اختلاف بین نسلهای کاری و سابقه خدمت متفاوت باشد و موجب شود که کارکنان برای جذب شدن و ماندن در سازمانها، اولویتهایشان تغییر نماید. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و ابزار گردآوری دادههای آن مصاحبه است. اطلاعات با استفاده از روش داده بنیاد بررسی گردید و مقوله ها از طریق کدگذاری آزاد، محوری و انتخابی (گزینشی) تحلیل شد. در نهایت به صورت مدلی مبتنی بر اثر هویت سازمانی بر نگهداری کارکنان با تأثیر برند کارفرما بهعنوان شرایط علّی و نیز ایجاد رضایت شغلی، تعهد سازمانی و بهرهوری بهعنوان راهبردها و تأثیر عوامل زمینهای (محیطی) و مداخلهگر ارائه گردید.
تفاصيل المقالة
امروزه ضرورت برخورداری از مهارت ها و شایستگی های رهبری استراتژیک و رهبری مشارکتی به منظور بهبود عملکرد و موفقیت سازمان به اثبات رسیده است. از سوی دیگر، در سال های اخیر سبک جدیدی از رهبری با عنوان رهبری مشارکتی استراتژیک مطرح شده است که به رهبری مشارکتی مدیران ارشد در سط أکثر
امروزه ضرورت برخورداری از مهارت ها و شایستگی های رهبری استراتژیک و رهبری مشارکتی به منظور بهبود عملکرد و موفقیت سازمان به اثبات رسیده است. از سوی دیگر، در سال های اخیر سبک جدیدی از رهبری با عنوان رهبری مشارکتی استراتژیک مطرح شده است که به رهبری مشارکتی مدیران ارشد در سطح استراتژیک سازمان اشاره میکند. هدف اصلی تحقیق حاضر، طراحی مدل رهبری مشارکتی استراتژیک مدیران ارشد در شرکت های دانش بنیان تولیدی با بهره گیری از روش تحقیق کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. در این راستا، 15 نفر از مدیران ارشد دارای زمینه علمی و سوابق مدیریتی مرتبط با این سبک رهبری در شرکت های دانش بنیان تولیدی به عنوان مشارکت کنندگان انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و با استفاده از نمونه گیری هدفمند انجام شد. همچنین برای تحلیل داده ها بر مبنای رهیافت نظام مند اشتراوس و کوربین از سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استفاده به عمل آمد. یافته های پژوهش نشان داد در مدل رهبری مشارکتی استراتژیک مدیران ارشد شرکت های دانش بنیان تولیدی، شرایط علّی شامل ویژگی های رهبران و ویژگی های تیم؛ شرایط زمینه ای شامل عوامل بسترساز و عوامل محیطی؛ مقوله محوری شامل رهبری مشارکتی استراتژیک؛ شرایط مداخله گر شامل یکپارچگی رفتاری، فضای حمایتی، تصمیم گیری جمعی، یادگیری سازمانی، رویکرد شایستگی محور و رویکرد استعداد محور؛ راهبردها شامل توسعه مشارکت رهبران و توانمندسازی رهبران و پیامدها شامل دستاوردهای نگرشی و دستاوردهای عملکردی میباشد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications