فهرس المقالات مهدی رضا سرافراز


  • المقاله

    1 - تنظیم هیجان در نوجوانان: نقش پیش بینی کننده کارکرد خانواده و دلبستگی
    اندیشه و رفتار در روان شناسی بالینی , العدد 1 , السنة 14 , بهار 1398
    واژه تنظیم هیجان به اعمالی اطلاق می گردد که به منظور تغییر یا تعدیل یک حالت هیجانی به کار گرفته می شود. در متون روان‌شناسی، این مفهوم اغلب برای توصیف فرآیند تعدیل عاطفه منفی به کار گرفته شده است و مستلزم مجموعه ای از مهارت های ضروری و مهم است که همه افراد برای گذراندن أکثر
    واژه تنظیم هیجان به اعمالی اطلاق می گردد که به منظور تغییر یا تعدیل یک حالت هیجانی به کار گرفته می شود. در متون روان‌شناسی، این مفهوم اغلب برای توصیف فرآیند تعدیل عاطفه منفی به کار گرفته شده است و مستلزم مجموعه ای از مهارت های ضروری و مهم است که همه افراد برای گذراندن زندگی روزمره خود باید تا حدی آن ها را یاد بگیرند. هدف این پژوهش، بررسی نقش دلبستگی به پدر، مادر، همسال و کارکرد خانواده و خرده مقیاس های آن در پیش بینی مهارت های تنظیم هیجان در نوجوانان بود. برای این منظور طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، 350 دختر دانش آموزان 14 تا 17 ساله به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و از نظر کارکرد کلی خانواده، دلبستگی به مادر، پدر، همسال و تنظیم هیجانی مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج تحلیل نشان داد که کارکرد کلی خانواده در پیش بینی ثبات هیجانی، خودآگاهی در ابراز هیجانات، تناسب موقعیتی ابراز هیجان، انعطاف پذیری هیجانی،کنترل و مدیریت هیجانات سهم معناداری دارد. کنترل رفتار و ارتباطات نیز علاوه بر کارکرد خانواده در پیش بینی خرده مقیاس سهم معناداری داشتند. به نظر می‌رسد که کارکرد سالم خانواده در شکل گیری مهارت تنظیم هیجان در دوران نوجوانی نقش بزرگی دارد و توجه به سلامت آن می تواند از بروز بسیاری از مشکلات دوران نوجوانی پیشگیری کند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - بررسی نقش میانجی فرایند های خودشناختی در رابطه ی بین سرکوب‌گری (خودفریبی و دگر فریبی) با میل به طلاق در زنان و مردان متقاضی طلاق
    فصلنامه علمی روش ها و مدل های روانشناختی , العدد 5 , السنة 12 , زمستان 1400
    مقدمه: میل به طلاق زمینه ساز از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه یعنی خانواده است. تردیدی نیست این مساله علل متفاوتی دارد که بر روی زوجین و کسانی که با آنان در ارتباطند اثرات نامطلوبی به جا می‌گذارد. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی فرایندهای خودشناختی دررابطه ب أکثر
    مقدمه: میل به طلاق زمینه ساز از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه یعنی خانواده است. تردیدی نیست این مساله علل متفاوتی دارد که بر روی زوجین و کسانی که با آنان در ارتباطند اثرات نامطلوبی به جا می‌گذارد. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی فرایندهای خودشناختی دررابطه بین سرکوبگری (خودفریبی و دگر فریبی) با میل به طلاق در زنان و مردان متقاضی طلاق انجام گرفت. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متقاضی طلاق مراجعه کننده به سازمان بهزیستی شهرستان بندرعباس بودند. حجم نمونه با نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 380 نفر تعیین شد. برای گردآوری داده‌ها از پرسش‌نامه خودشناسی انسجامی(2008)،  بهشیاری(2003)، خودمهارگری (2004)، مقیاس شفقت خود- فرم کوتاه (2011)، سرکوبگری (1990) و پرسش‌نامه میل به طلاق(1996) استفاده شد. و برای تجزیه و تحلیل داده ها مدل معادلات ساختاری به کار گرفته شد و از نرم افزار آماری Amos استفاده شد یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین سرکوبگری و میل به طلاق رابطه معنی داری وجود دارد. از بین فرایندهای خودنظم بخشی تنها رابطه میل به طلاق با شفقت مورد تایید قرار گرفت و در ادامه نتایج نشان دادندکه رابطه بین سرکوبگری با خودمهارگری، خودشناسی انسجامی و شفقت نیز از لحاظ آماری مورد تایید قرار گرفت. در نهایت شاخص‎های برازندگی نشان دادندکه در کل نمونه، مدل، با داده ها برازش قابل قبولی دارد. نتیجه‌گیری: بابررسی فرایندهای خودشناختی به عنوان پیش‌بینی کننده طلاق و نقش این عوامل،می توان خود کارآمدی مدیریت طلاق را افزایش داد. تفاصيل المقالة