هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی مسئولیت پذیری شخصی دانش آموزان بر اساس سبک های فرزندپروری ادراک شده و هوش معنوی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه‌ی آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم ناحیه 3 استان قم(9934) بود که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری شامل 372 نفر از اعضای جامعه آماری مذکور بود که جهت تعیین آن، از جدول کرجسی و مورگان بهره گرفته شد که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای به کار گرفته شده شامل پرسشنامه استاندارد مسئولیت پذیری شخصی برای نوجوانان مرگلر و شیلد (2016)، مقیاس فرزندپروری ادراک شده گرولینک و همکاران(1997) و پرسشنامه هوش معنوی کینگ(۲۰۰۸) بودند. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه 20 وآزمون رگرسیون چندگانه به روش همزمان و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتیجه حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که حدود 9/18 درصد واریانس مسئولیت پذیری شخصی نوجوانان توسط سبک های فرزندپروری ادراک شده و زیرمقیاس‌های هوش معنوی پیش بینی می شود. همچنین نتایج نشان داد که درگیری مادر، حمایت از خودمختاری فرزند از جانب مادر، گرمی مادر، درگیری پدر، حمایت از خودمختاری فرزند از جانب پدر و گرمی پدر رابطه مثبت و معناداری با مسئولیت پذیری شخصی نوجوانان دارند. تفکر وجودی انتقادی، تولید معنای شخصی و آگاهی متعالی رابطه مثبت و معناداری با مسئولیت پذیری شخصی نوجوانان دارند. بسط حالت هوشیاری رابطه معناداری با مسئولیت پذیری شخصی نوجوانان ندارد. تفاصيل المقالة

هدف این پژوهش مقایسه اهمال کاری، راهبردهای یادگیری و هیجان های تحصیلی در دانش‌آموزان عادی و دارای اختلال یادگیری بود. جامعه آماری شامل دانش‌آموزان عادی و دارای اختلال یادگیری شهر قم بود که دارای مشکل نادرست نویسی(اختلال یادگیری در املا) بودند. نمونه آماری شامل 60 نفر(30 نفر دانش‌آموزان عادی و 30 نفر دانش آموزان دارای اختلال یادگیری) بود. روش پژوهش علی مقایسه‌ای بود.ابزارپرسشنامه‌ی اهمال‌کاری تحصیلی تاکمن(1991)، پرسشنامه خودتنظیمی بوفارد(1995)، پرسشنامه هیجان های تحصیلی پکران(2005) بودند. برای تحلیل داده‌ها (آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون t دو نمونه مستقل) استفاده شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 انجام گرفت. نتیجه نشان دادکه میانگین اهمال کاری تحصیلی دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری بیشتر از دانش‌آموزان عادی بود. میانگین راهبردهای شناختی، راهبردهای فراشناختی، لذت و غرور دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری کمتر از دانش‌آموزان عادی بود.میانگین اضطراب، شرم،خشم، ناامیدی وخستگی دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری بیشتر از دانش‌آموزان عادی بود. تفاصيل المقالة