سماع صوفیانه از دیرباز در آثار نظم و نثر عرفا جایگاه ویژه ای به خود اختصاصداده و همواره مورداختلاف اهل تصوّف بوده است. برخی آ ن را غذای روح می نامیدند و برخی انکارمی کردند و بی زاری می جستند. در این میان با بررسی نسخۀ خطی کتاب لطایف اشرفی نظریات شیخ اشرف الدین سمنانی ـ أکثر
سماع صوفیانه از دیرباز در آثار نظم و نثر عرفا جایگاه ویژه ای به خود اختصاصداده و همواره مورداختلاف اهل تصوّف بوده است. برخی آ ن را غذای روح می نامیدند و برخی انکارمی کردند و بی زاری می جستند. در این میان با بررسی نسخۀ خطی کتاب لطایف اشرفی نظریات شیخ اشرف الدین سمنانی ـ عارف نامیِ قرن هشتم و نهم ایرانی الاصلِ هندوستان ـ درمی یابیم که وی به سماع نگاهی ویژه داشته و از آن به عنوان گوش سپردن به نغمه های زیبا و نیز به معنای پایکوبی یادنموده است. او آدمیان را به سه گروه تقسیم کرده و حکم سماع را باتوجه به ویژگی های روحی مستمع، موشکافانه معرفی نموده است. وی شروط خاصی برای سماع قائل است که اگر کسی آن شروط را به جای آورد، به حیات جاودانی نائل می شود. با اینکه اکثر مشایخ چشتیه ـ از متقدّمین و متأخّرین ـ سماع کرده و آن را جایز دانسته اند، لیکن اشرف الدین ملاک مباح بودنِ سماع را به مستمع و نحوۀ انجام شروط سماع منوط می داند. به طورکلّی، نگاه عابدانۀ وی به سماع، درخورتوجه است؛ تاآنجاکه بهترین مکان برای سماع را مسجد معرفیمی نماید. در این پژوهش برآنیم تا ضمن معرفی اجمالی سیّداشرف الدین سمنانی و کتاب لطایف اشرفی، نظریات شاخص وی را در مورد سماع تحلیل و بررسی نماییم.
تفاصيل المقالة
بیتردید یکی از عواملی که رباعیّات باباافضل را دلنشین، جذاب و برجسته ساخته و مخاطب را مسحور و مجذوب خود کرده، استفاده از شگردهای ادبی و بلاغی است. باباافضل در عین سادگی و بیپیرایگی و گم نشدن در الفاظ فلسفی و عرفانی اتّفاقاً از آرایههای ادبی به همراه بلاغت ادبی کلام خو أکثر
بیتردید یکی از عواملی که رباعیّات باباافضل را دلنشین، جذاب و برجسته ساخته و مخاطب را مسحور و مجذوب خود کرده، استفاده از شگردهای ادبی و بلاغی است. باباافضل در عین سادگی و بیپیرایگی و گم نشدن در الفاظ فلسفی و عرفانی اتّفاقاً از آرایههای ادبی به همراه بلاغت ادبی کلام خود را نمایان و پر مخاطب کرده است. بابا افضل آگاهانه و گاه زیرکانه از آرایة ادبی تکرار، به همراه جناس و ایهام و تخیّلات ادبی تشبیه و استعاره، سخن و اندیشه خود را استحکام بخشیده و ماندگار کرده است. چرا که هدف از تکرار، اندیشهای را برجسته ساختن و یا به جنبهای از یک تفکّر، جلوة خاصی بخشیدن است. کاربرد تکرار در شبکهای از آرایهها، آن هم در قالب کوچک رباعی، نمایشی از اقتدار و تبحر او در آمیزش و آموزش دیدگاههای خویش است. در این مقاله برآنیم با روش کتابخانهای و اسنادی تا جایی که کلام به اطناب نکشد جلوههایی از آرایۀ تکرار را در رباعیّات باباافضل آشکار سازیم تا نشان دهیم که شاعر چگونه با شگرد بلاغت توانستهاندیشههای اخلاقی، عرفانی و فلسفی خود را با بیانی روشن بیان کند و در نتیجه مورد توجّه عام و خاص گردد.
تفاصيل المقالة
چکیده
بیگمان حروف ویژگیهایی دارند که تا به حال مغفول ماندهاند. یکی از ویژگیها آن است که حروف، کلماتی هستند که به تنهایی معنی مستقلی ندارند از این روی برای یک ذهن خلاّق غنیمتی محسوب میشوند و شاعر یا هنرمند میتواند از این ویژگی بهره برده و باعث ایجاد و خلق معانی م أکثر
چکیده
بیگمان حروف ویژگیهایی دارند که تا به حال مغفول ماندهاند. یکی از ویژگیها آن است که حروف، کلماتی هستند که به تنهایی معنی مستقلی ندارند از این روی برای یک ذهن خلاّق غنیمتی محسوب میشوند و شاعر یا هنرمند میتواند از این ویژگی بهره برده و باعث ایجاد و خلق معانی مختلف شود ویژگی دیگر این است که حروف از لحاظ هجایی کوتاه هستند و در وزن و موسیقی کلام مشکلی ایجاد نمیکنند و حتّی میتوان از تکرار آن موسیقی آفرید و همچنین با تکرار، جابجایی و ترکیب آنها میتوان صنایع ادبی بوجود آورد پس حروف دنیای شگفت انگیز و ظرفیّت بالای هنرسازی را دارند که شاعران و نویسندگان به جز چند نفر چون سعدی و حافظ نتوانستهاند آن را دریافته و مورد استفاده قرار دهند در این مقاله یکی از این حروف به نام واو مورد بررسی قرار گرفته و از نظر معانی در شعر سعدی و حافظ با هم مقابله شده است.
تفاصيل المقالة
ممیّز یکی از عناصر تشکیل دهندۀ سازههای نحوی و از مقولههای دستوری و آرایههای ادبی است که نقشی ارتباطی و معنایی در زبان ایجاد کرده و از نظر ظاهری و معنایی بر بلاغت و زیبایی سخن افزوده است به سخن دیگرممیز در آغاز شعر فارسی و در سبک خراسانی بیشتر در ساخت نحوی و دستوری زب أکثر
ممیّز یکی از عناصر تشکیل دهندۀ سازههای نحوی و از مقولههای دستوری و آرایههای ادبی است که نقشی ارتباطی و معنایی در زبان ایجاد کرده و از نظر ظاهری و معنایی بر بلاغت و زیبایی سخن افزوده است به سخن دیگرممیز در آغاز شعر فارسی و در سبک خراسانی بیشتر در ساخت نحوی و دستوری زبان و رابطه عدد و معدود خلاصه شده، امّا به تدریج و به ویژه در سبک عراقی با بن مایههایی از آرایههای ادبی ایهام و تناسب و اندیشههای عرفانی همراه با تخیّل و احساس محتوایی ادبی و بلاغی پیدا کرده و در سبک هندی پیچیده و انتزاعی شده است افزون بر این گروه حرف تعرف در زبان فارسی به سبب تعدّد و تنوّع دارای ساختمانی پیچیده است و ممیز به عنوان یکی از عناصر موجود در گروه حرف تعریف تکواژی است که به همراه اسم میآید و مورد شمارش قرار می گیرد ممیز های عددی ابزاری برای طبقه بندی اسامی با اسم های قابل شمارش به کار میروند، امّا تاکنون آنچنان که باید بررسی نشده و ناشناخته مانده است. برخی دستور نویسان از آن با عنوان وابستههای عددی، روشنگر، صفت شمارشی مرکب، ممیّز و رابطههای کلّی عددی یاد کردهاند. در این مقاله سعی شده ممیّز از دیدگاه دستوری و بلاغی و تطوّر آن درگذشته تا امروز مورد بررسی قرارگیرد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications