فهرس المقالات حمید رضا صباغی


  • المقاله

    1 - تبیین نظریه‌های انتقادی شهری در واکاوی اثرات انباشت سرمایه بر ساختار فضایی شهرها (مطالعه موردی: کلانشهر تهران)
    جغرافیا و مطالعات محیطی , العدد 4 , السنة 12 , پاییز 1402
    از دهه 70 میلادی با چرخش سرمایه داری صنعتی - تولیدی به سرمایه داری مالی تحت فرآیند جهانی‌سازی و همگام با رویکردهای نئولیبرالیستی، شهرهای جهانی شاهد سرازیر شدن سرمایه جهت انباشت و بازتولید آن در فضاهای خود می‌باشند. این حرکت سرمایه از بخش تولید به فضا سبب شده است تا ساخت أکثر
    از دهه 70 میلادی با چرخش سرمایه داری صنعتی - تولیدی به سرمایه داری مالی تحت فرآیند جهانی‌سازی و همگام با رویکردهای نئولیبرالیستی، شهرهای جهانی شاهد سرازیر شدن سرمایه جهت انباشت و بازتولید آن در فضاهای خود می‌باشند. این حرکت سرمایه از بخش تولید به فضا سبب شده است تا ساختار فضایی شهرها دچار تغییرات گسترده‌ای در ابعاد فضایی، کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی خود بشوند. پیامدهای خصوصی سازی و تجاری سازی فضاهای عمومی شهرها در جهت بازتولید هرچه بیشتر سرمایه و رقابت‌های فضایی و قطبی شدن فضا را می‌توان حاصل اعمال چنین نگرشی‌هایی به حساب آورد. در مقابل این تفکر غالب، نظریه‌های انتقادی شهری بر اساس نقد بنیادین این رویکردها و تبیین علل ریشه‌ای مشکلات و پیامدهای حاصل از این سیاست‌ها بر فضاهای شهری شکل گرفته است. این پژوهش با نگرشی بنیادین و اتخاذ روشی توصیفی، تحلیلی و با استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانه‌ای از طریق تحلیل‌های کیفی از منظر نظریه‌های انتقادی شهری و نیز با به کارگیری تحلیل‌های مکانی (GIS) نسبت به داده‌های به دست آمده از ناحیه مورد مطالعه کوشش کرده است تا از این طریق به تبیین نظریه‌های انتقادی شهری نسبت به شکل‌گیری ساختار فضایی شهرهای تحت انباشت سرمایه و اثرات آن بر کلانشهر تهران بپردازد. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که کلانشهر تهران هم از لحاظ برنامه‌های توسعه شهری و هم در سیاست‌ورزی‌های مدیریت شهری تا اندازه قابل تاملی تحت اثرات این رویکردهای سرمایه محور و مسلط بر ساختار فضایی شهرها قرار گرفته است که به دنبال آن با مسائل فضایی غامضی همچون قطبی شدن ساختارهای کالبدی و اجتماعی فضاهای مناطق 22 گانه شهر، کالایی شدن مسکن، بورس بازی زمین و مستغلات در بازار آزاد، تغییر کاربری و تراکم فروشی گسترده، ناعدالتی فضایی و در آخر مدیریت شهری سود محور همراه بوده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - تبیین دیالکتیک فضا و مفهوم حق به شهر از منظر نظریه‌های انتقادی شهری
    مطالعات جامعه شناختی شهری , العدد 4 , السنة 13 , پاییز 1402
    فضاهای شهری را نمی‌توان تنها برساخته‌ای طبیعی در بستر فرایند رشد و تکامل تاریخی شهرها در نظر گرفت؛ بلکه این فضاها همواره از طریق عوامل متعدد و چندگانه‌ای همچون سرمایه، سیاست و جامعه سازمان‌دهی مجدد و بازتولید می‌شوند. این در حالی است که امروزه با توجه به تسلط سیاست‌های أکثر
    فضاهای شهری را نمی‌توان تنها برساخته‌ای طبیعی در بستر فرایند رشد و تکامل تاریخی شهرها در نظر گرفت؛ بلکه این فضاها همواره از طریق عوامل متعدد و چندگانه‌ای همچون سرمایه، سیاست و جامعه سازمان‌دهی مجدد و بازتولید می‌شوند. این در حالی است که امروزه با توجه به تسلط سیاست‌های نئولیبرالیستی و سرمایه محور بر فضاهای شهری، ابعاد اجتماعی تولید فضا نادیده گرفته شده است. ازاین‌رو این مقاله با ماهیت بنیادی مبتنی بر نظریه انتقادی شهری و با اتخاذ روشی توصیفی- تحلیلی کوشش کرده است تا با تبیین دیالکتیک فضایی در رابطه با نقش سیاست، سرمایه و اجتماع در تولید فضا، اثرات آنها را بر فضا و جامعه شهری آشکار سازد. شیوه گردآوری داده‌های پژوهش از طریقه مطالعات کتابخانه‌ای و اسنادی است و تجزیه‌وتحلیل موضوعات با به‌کارگیری تحلیل‌های کیفی– انتقادی بر پایه نظریه انتقادی شهری صورت پذیرفته است. یافته‌های این تحقیق آشکار می‌سازد که سیاست‌های اقتصادی مسلط بر فضاهای اجتماعی شهرها، معضلاتی همچون بحران مسکن و کالایی شدن آن در بازار آزاد، سوداگری در بخش مستغلات شهری، تضعیف نقش دولت در برنامه‌ریزی فضایی و اجتماعی شهر، تشدید پدیده زاغه‌نشینی، حکمرانی محلی سرمایه محور، طبقاتی شدن جامعه، قطبی شدن فضای شهری و نیز نادیده انگاری مفهوم حق به شهر را در پی داشته است. در ادامه این پژوهش با به‌کارگیری نظریه حق به شهر لوفور و پیوند آن با مفهوم پراکسیس شهری به‌عنوان یک کنش اجتماعی به دنبال ارائه یکسری از راهبردهای اجتماع‌محور است و در پایان نتیجه می‌گیرد که کنش‌ها و مطالبه گری شهروندان در غالب یک سازمان‌یافتگی اجتماعی می‌تواند در مقابل این سیاست‌های اقتصادی سرمایه محور و مسلط بر فضاهای شهری یک راهبردی مؤثر و جایگزین باشد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - تحلیل و ارزیابی تاب آوری بافت فرسوده شهری (محدوده مورد مطالعه: منطقه 7 تهران)
    آینده پژوهی شهری , العدد 5 , السنة 2 , تابستان 1401
    امروزه تاب آوری شهری در حوزۀ بافت های فرسوده به مسئله ای اساسی در حوزۀ تصمیم گیری های فضایی و شهری تبدیل شده است. از این رو، مدیران و سیاستگذاران شهری قسمت قابل توجهی از منابع و امکانات خود را در حوزۀ تدوین اسناد و فرآیندهای عملیاتی معطوف به تحقق و کاهش اثرگذاری آن در م أکثر
    امروزه تاب آوری شهری در حوزۀ بافت های فرسوده به مسئله ای اساسی در حوزۀ تصمیم گیری های فضایی و شهری تبدیل شده است. از این رو، مدیران و سیاستگذاران شهری قسمت قابل توجهی از منابع و امکانات خود را در حوزۀ تدوین اسناد و فرآیندهای عملیاتی معطوف به تحقق و کاهش اثرگذاری آن در مواجه با بحران های احتمالی شهری، نموده اند. تحقیق حاضر با هدف تحلیل ابعاد تاب‌آوری اجتماعی و کالبدی منطقه 7 شهرداری تهران انجام شد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون‌های تی تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون در نرم‌افزارهای SPSS و Arc GIS استفاده شدند. جامعه آماری پژوهش تعداد ۲۳۰ نفر از شهروندان ساکن در محلات منطقه 7 تهران بودند که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج داده ها در مطالعه حاضر نشان داد که بعد کالبدی در رتبه اول (2/71) و بعد اجتماعی در رتبه دوم (2/53) قرار دارد. در پایان می‌توان به این نتیجه رسید که تاب آوری شهری در منطقه 7 شهرداری تهران با توجه به ابعاد تاب آوری کالبدی و اجتماعی در وضعیت ناپایدار و ضعیف می باشد. بنابراین این منطقه در برابر سوانح و مخاطرات طبیعی از تاب آوری کالبدی و اجتماعی پایینی برخوردار است. تفاصيل المقالة