هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر سازگاری روانی اجتماعی، میزان هورمون کورتیزول و تنظیم شناختی هیجان در بیماران عروق کرونر قلبی طرح ریزی شده است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی (با طرح پیشآزمون- پسآزمون چند گروهی با گروه گواه) بود. جام أکثر
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر سازگاری روانی اجتماعی، میزان هورمون کورتیزول و تنظیم شناختی هیجان در بیماران عروق کرونر قلبی طرح ریزی شده است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی (با طرح پیشآزمون- پسآزمون چند گروهی با گروه گواه) بود. جامعه آماری از جامعه زنان 30 تا 50 ساله مبتلا به بیماری قلبی عروقی مراجعه کننده به بیمارستان شهید رجایی شهر تهران تعداد 30 نفر به شیوه ی در دسترس انتخاب شدند و با توجه به ملاک های ورودی و خروجی در گروه آزمایش و کنترل )هرگروه 15 نفر( قرار گرفتند. گروه آزمایش شناختی رفتاری طی 6 جلسه درمان شناختی رفتاری را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. یافته ها: نتایج داده ها از طریق تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که مداخله ی شناختی رفتاری بر بهبود سازگاری روانی اجتماعی، کاهش هورمون کورتیزول در بیماران عروق کرونر قلب و بهبود تنظیم شناختی هیجان نسبت به گروه کنترل در هر دو مرحله ی پس ازمون و پیگیری اثربخشی معناداری داشته است. نتیجه گیری: درمان شناختی رفتاری بر بهبود سازگاری روانی اجتماعی بیماران موثر بوده و در بهبود تنظیم شناختی هیجان اثربخشی معناداری داشته است
تفاصيل المقالة
زن و مطالعات خانواده
,
العدد1,السنة
14
,
بهار
1400
والدین و فرزندانشان در دوران نوجوانی روابط تازهای با یکدیگر برقرار میکنند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش الگوی تلفیقی تعلیمی-مولوی بر روابط والد-فرزند بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود و جامعه آماری کلیه دانشآموزان دختر کل أکثر
والدین و فرزندانشان در دوران نوجوانی روابط تازهای با یکدیگر برقرار میکنند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش الگوی تلفیقی تعلیمی-مولوی بر روابط والد-فرزند بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود و جامعه آماری کلیه دانشآموزان دختر کلاس دوازدهم هنرستانهای شهر بیرجند در سال تحصیلی 96-95 بودند. از این جامعه تعداد 30 نفر که ویژگیهای ورودی موردنظر را داشتند به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. از پرسشنامه رابطه والد-فرزند فاین، مورلند و سئوبل (1983)، برای سنجش متغیر وابسته استفاده شد. برنامه آموزشی طی 8 جلسه 1 ساعته برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل مداخلهای دریافت ننمود. تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد آموزش الگوی تلفیقی تعلیمی-مولوی موجب بهبود روابط والد–فرزند در مقابل گروه کنترل شد (05/0>P). با توجه به نتایج بدست آمده میتوان گفت در اثر آموزش الگوی تلفیقی تعلیمی-مولوی کیفیت روابط والد–فرزند بهبود پیدا میکند.
تفاصيل المقالة
زن و مطالعات خانواده
,
العدد5,السنة
14
,
زمستان
1400
رضایت زوجین از عوامل اساسی تعیین کیفیت زندگی مشترک و نحوه حل تعارضات زناشویی است، بااینحال در ارتباط با سایر سازههای مؤثر کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر رضایت زناشویی و کاهش تعارضات زناشویی دانشجویان زن دانشگاه أکثر
رضایت زوجین از عوامل اساسی تعیین کیفیت زندگی مشترک و نحوه حل تعارضات زناشویی است، بااینحال در ارتباط با سایر سازههای مؤثر کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر رضایت زناشویی و کاهش تعارضات زناشویی دانشجویان زن دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیشآزمون-پسآزمون و دوره پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان زن متأهل دانشگاه علوم پزشکی 25 تا 40 ساله بودند که از بین آنها تعداد 45 نفر به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. با استفاده از پرسشنامههای رضایت زناشویی اینریچ و تعارضات زناشویی ثنایی دادههای پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری برای هر مشارکتکننده به دست آمد. گروه آزمایش به مدت ده جلسه و هفتهای دو بار تحت آموزش مبتنی بر مهارتهای ارتباطی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخلهای دریافت نکردند. برای تجزیهوتحلیل دادهها، از تحلیل واریانس مکرر و نرمافزار SPSS-23 استفاده شد. نتایج تحلیل دادهها نشان داد میزان رضایت زناشویی در گروه آزمایش، میانگین (انحراف معیار) رضایت زناشویی از (76/8)20/126 در قبل از مداخله به (47/9) 60/155 بعد از مداخله و به (26/9) 60/162 در مرحله پیگیری افزایش یافت، همچنین در گروه گواه، میانگین (انحراف معیار) رضایت زناشویی زنان از (64/10) 26/126 در قبل از مداخله به (89/10) 46/124 بعد از مداخله و به (74/8) 40/121 در دوره پیگیری کاهش یافت (01/0P<). تفاوت گروه آزمایش در هر سه مرحله از نظر آماری معنادار بود، بجز مرحله پسآزمون و پیگیری که این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود (01/0>P). همچنین در زمینهٔ تعارضات زناشویی در گروه آزمایش، میانگین (انحراف معیار) از (86/5)06/136 در قبل از مداخله به (17/6) 86/110 بعد از مداخله و به (5) 102 در مرحله پیگیری کاهش یافت. همچنین در گروه گواه، میانگین (انحراف معیار) تعارض زناشویی زنان از (83/4) 33/137 در قبل از مداخله به (53/4) 46/135 بعد از مداخله و به (70/6) 60/134 در مرحله پیگیری کاهش یافت، که این تفاوت از نظر آماری معنادار بود (01/0P<). این مطالعه نشان داد آموزش مهارتهای ارتباطی توانسته منجر به کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سطح رضایت زناشویی زنان در مراحل پسآزمون و پیگیری شود.
تفاصيل المقالة
اندیشه و رفتار در روان شناسی بالینی
,
العدد1,السنة
15
,
بهار
1399
با این که زمانی اضافه وزن و چاقی، از مشکلات کشورهای با درآمد بالا به شمار میآمدند، اکنون این دو عامل در کشورهای با درآمد متوسط و پائین به خصوص در مناطق شهری رو به گسترش است. چاقی وضیعتی پزشکی است که طی آن بافت چربی بیش از حد طبیعی در بدن فرد انباشته شده و این امر میتو أکثر
با این که زمانی اضافه وزن و چاقی، از مشکلات کشورهای با درآمد بالا به شمار میآمدند، اکنون این دو عامل در کشورهای با درآمد متوسط و پائین به خصوص در مناطق شهری رو به گسترش است. چاقی وضیعتی پزشکی است که طی آن بافت چربی بیش از حد طبیعی در بدن فرد انباشته شده و این امر میتواند باعث پسرفت شاخصهای سلامتی، از جمله کاهش میانگین طول عمر و یا کاهش کیفیت شود. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان گروهی نظمجویی هیجانی و درمان شناختی رفتاری در تنظیم هیجان افراد دارای اضافه وزن بود. برای این منظور، طی یک پژوهش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه، 60 نفر از افراد مبتلا به اضافه وزن، به صورت در دسترس از میان بیماران مراجعه کننده به مراکز درمانی، انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) گمارش شدند. آزمودنیها قبل و بعد از مداخله از نظر تنظیم هیجان مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروههای آزمایشی طی 8 جلسه، درمان گروهی نظمجویی هیجانی و درمان شناختی- رفتاری را دریافت کردند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که روش نظمجویی هیجان و درمان شناختی رفتاری در تنظیم هیجان افراد دارای اضافه وزن موثرند و در مان نظمجویی هیجان از در مان شناختی رفتاری موثرتر است. یافتههای این پژوهش از تاثیر درمانهایی که بر مدیریت هیجانی تاکید می کنند حمایت میکند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications