تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی
,
العدد2,السنة
9
,
تابستان
1396
در این مقاله سعی بر آن است تا با روش تحلیل ساختارشکنانهی دریدا باب اول مرزبان نامه را – که به شیوهی حکایت در حکایت است_ ساختارشکنی کنیم و پیوندش را با دیالکتیک هگل نشان دهیم. شخصیّتهای اصلی این باب، مرزبان و دستور هستند. نگرش ساختارشکنانهی دریدا برای ما روشن م أکثر
در این مقاله سعی بر آن است تا با روش تحلیل ساختارشکنانهی دریدا باب اول مرزبان نامه را – که به شیوهی حکایت در حکایت است_ ساختارشکنی کنیم و پیوندش را با دیالکتیک هگل نشان دهیم. شخصیّتهای اصلی این باب، مرزبان و دستور هستند. نگرش ساختارشکنانهی دریدا برای ما روشن میسازد که بین این دو شخصیّت به ظاهر متضاد، ضدیتی وجود ندارد. در واقع این دو همچون دو همکار یا دو هم بازی هستند که وجود آنها برای کامل شدن متن ضروری است. حکایات و سخنان ایراد شده توسط این دو شخصیّت، دیالکتیکی را میسازد که تزها، آنتی تزها و سنتزهایش را قاببندی کردهایم. این باب دارای دوازده وضعیت در هم تنیده است که همان سخنان ملک زاده و دستور است که در نه قاب مشخص و نشان داده شده است که جنگی بین ملک زاده و دستور نیست. بلکه خویشکاری این دو همکار این است که متن را به سرانجام برسانند. بنابراین دو شخصیت دستور و مرزبان، دو شخصیت حقیقی متضاد نیستند بلکه دو تمثیل از نیروهای متفاوت در جهان هستند که به وسیله این دو نیروی متضاد، جهان در گردش و تکامل است.
تفاصيل المقالة
کتاب سرخ اثری غیرمتعارف از کارل گوستاو یونگ است که نوادگان او اخیراً اجازۀ انتشارش را دادهاند. یونگ در این کتاب با زبانی نمادین، به شرح تحولات روحی یا پیگیری تصاویر درونی خویش و تلاش برای یافتن روح فراموششدۀ خویشتن میپردازد. معارف نیز تنها اثر به جای مانده از بهاء أکثر
کتاب سرخ اثری غیرمتعارف از کارل گوستاو یونگ است که نوادگان او اخیراً اجازۀ انتشارش را دادهاند. یونگ در این کتاب با زبانی نمادین، به شرح تحولات روحی یا پیگیری تصاویر درونی خویش و تلاش برای یافتن روح فراموششدۀ خویشتن میپردازد. معارف نیز تنها اثر به جای مانده از بهاء ولد است که در آن مکاشفات روحی خود را بیپروا بیان کرده است. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی، سفر با روح را در دو اثر مزبور بررسی میکند؛ بدین ترتیب که به شرح چگونگی سفر با روح و مقایسۀ روح یونگ، روح اعماق و روح زمانه در کتاب سرخ، با روح بهاء ولد، الله، عقل و نفس در معارف و تحلیل آنها پرداخته میشود و در پایان نتایج حاصل از این سفر ذکر میگردد. هدف از تحقیق بیان وجوه تشابه و تمایز دیدگاه یک عارف و یک روانشناس است. نتایج پژوهش نشان میدهد که یونگ علاوه بر روح خویش از روح اعماق سخن میگوید که راهنما و رهانندۀ او از اسارت روح زمانه است، اما بهاء ولد از انواع روح چیزی نمیگوید و تنها هدایتگر او، الله است. در پایان سفر، پس از قتل قهرمان درون (نفس) به دست یونگ، خورشید اعماق در اندرونش طلوع میکند. در معارف نیز بهاء ولد نفس را میکشد و روح او منور به انوار الهی میشود.
تفاصيل المقالة
آرای فروید در حوزۀ روانکاوی تأثیری شگرف بر هنر و ادبیات نهاد و موجب ظهور نقد روانشناسانه شد. نظریههای ناخودآگاه فردی و ساختار ذهن و روان انسان از برجسته ترین دستاوردهای فکری این متفکر بود. بر اساس این نظریه ها، ساختار ذهن انسان دارای سه بخش عمده است: نهاد، من و فرامن. أکثر
آرای فروید در حوزۀ روانکاوی تأثیری شگرف بر هنر و ادبیات نهاد و موجب ظهور نقد روانشناسانه شد. نظریههای ناخودآگاه فردی و ساختار ذهن و روان انسان از برجسته ترین دستاوردهای فکری این متفکر بود. بر اساس این نظریه ها، ساختار ذهن انسان دارای سه بخش عمده است: نهاد، من و فرامن. هرکدام از این بخش ها نیز مظهر بخشی از دنیای پیچیده ذهن و وجود آدمی هستند. شخصیت های اصلی داستان سیاوش قابلیت انطباق با این سه بخش را دارند و کنش های این سه می تواند از منظری تأویلی، معرّف کارکردهای اجزای ساختار ذهن باشد؛ سودابه مظهر نهاد، سیاوش معرّف فرامن و کاووس نمایندۀ من. از منظری دیگر می توان گرسیوز را معادل نهاد، سیاوش را مظهر فرامن و افراسیاب (و در بُعدی دیگر پیران) را نماینده من به شمار آورد. این پژوهش به تحلیل داستان سیاوش بر مبنای این رویکرد اختصاص دارد.
تفاصيل المقالة
در این مقاله تلاش شده است تا ضمن تعریف و تبیین وجوه تشابه و تفاوت اسطوره و آیین و عرفان، تجلّی و تأثیر و ردّپای محسوس و نامحسوس زمان و مکان مقدّس اساطیری و آیینهای مربوط به هر یک در برگزیده نثر عرفانی فارسی تا قرن هفتم هجری قمری مورد تبیین و تحلیل قرار گیرد. با توجه به أکثر
در این مقاله تلاش شده است تا ضمن تعریف و تبیین وجوه تشابه و تفاوت اسطوره و آیین و عرفان، تجلّی و تأثیر و ردّپای محسوس و نامحسوس زمان و مکان مقدّس اساطیری و آیینهای مربوط به هر یک در برگزیده نثر عرفانی فارسی تا قرن هفتم هجری قمری مورد تبیین و تحلیل قرار گیرد. با توجه به برخی بنیادهای مشترک اسطوره و عرفان در آفاق تاریخ تفکّر بشر، و در پرتو ضمیر ناخودآگاه مشترک وی، زمان و مکان قدسی و آیینی نیز به مثابه دو مقوله مشترک بین اسطوره و عرفان، کارکردهایی مشابه و مشترک یافتهاند که این تشابه و اشتراکات در متون عرفانی ادوار گوناگون، تجلّی یافتهاند. کارکردهایی از قبیل ترک دنیا، شهود حق، ادبدانی، بازگشت به زمان ومکان ازلی،احساس آرامش، تزکیه، درک حضورخدایان وطلب خواستهها.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications