فهرس المقالات مـهدی‌رضا کمالی بانیانی


  • المقاله

    1 - واکاوی «حکایت ایاز» مولانا با تکیه بر آراء یونگ و فروید
    مطالعات ادبیات تطبیقی , العدد 2 , السنة 8 , تابستان 1393
    از دهه1920 به بعد نقد روان‌کاوانه، سبک گستـرده‌ای از نقـد روان‌شـناختی بوده که فرضیات آن توسط زیگموند فروید(مؤسس مکتب پسیـکانالیز) بنیـان گذارده شـده است. در بیـان تحـولات روانشـناختی، سـاختار ارائـه‌شده توسط فروید دارای سـه نقش برجستـه بود: نهـاد (id)، مـن (Ego) و فرام أکثر
    از دهه1920 به بعد نقد روان‌کاوانه، سبک گستـرده‌ای از نقـد روان‌شـناختی بوده که فرضیات آن توسط زیگموند فروید(مؤسس مکتب پسیـکانالیز) بنیـان گذارده شـده است. در بیـان تحـولات روانشـناختی، سـاختار ارائـه‌شده توسط فروید دارای سـه نقش برجستـه بود: نهـاد (id)، مـن (Ego) و فرامـن (superego). این سـه طبـقه ساختار شخصیتی هر فرد را به وجود می‌آورنـد و با واکـاوی موشکافانه هر یک از این مراحـل می‌توان به فردیت و روان شخص در هر لحظه زمانی پی برد. تأثیر اندیشه‌های مولانا بر سبک مثنوی بسیار شبیه به تأثیری است که فلسفه اشراقی هانریبرگسون و آرای او درباره زمان بر جریان رمـان نویسـی قرن حاضر و ظـهور سبـک جریان سیـال ذهن گذاشتـه است. جریان‌های دیالکتیک و پارادوکسیکال خودآگاهی و ناخودآگاهی در مسیر داستان‌سـرایی مولانا، سبب گـذر وی از مراحل سه‌گانه روان‌شناسی و پایایی ردپایی این تضاد در داستان‌های مثنـوی گردیـده است. از این رو در این مقاله به واکاوی درگیری‌های ذهنی مولانا در حکایت ایاز در تطبیق با آراء یونگ و فروید پرداخته شده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - واکاوی بیان شیوه‌های تمثیلی در قرآن کریم
    مطالعات قرآنی , العدد 2 , السنة 5 , تابستان 1393
    تمثیل نوعی روایت منثور یا منظوم است که نویسنده در آن عوامل، وقایع و گاهی نیز محیط آن را ابداع می کند تا در سطح ظاهری یا اولیه روایت، معنایی منسجم ایجاد کنند و در همان حال، دالِ بر نظام معنایی ثانویه مرتبط باشند. تمثیل شگردی روایی است که در هر فرم یا گونه ادبی می‌توان از أکثر
    تمثیل نوعی روایت منثور یا منظوم است که نویسنده در آن عوامل، وقایع و گاهی نیز محیط آن را ابداع می کند تا در سطح ظاهری یا اولیه روایت، معنایی منسجم ایجاد کنند و در همان حال، دالِ بر نظام معنایی ثانویه مرتبط باشند. تمثیل شگردی روایی است که در هر فرم یا گونه ادبی می‌توان از آن استفاده کرد. یکى از روش‌هاى انتقال مفاهیم در قرآن نیز قصّه‌گویى است. داستان‌هاى قرآن در عین واقعى بودن، از نوع قصّه‌هاى تمثیلى بوده و هر یک به طور غیرمستقیم حامل پیام و نکته‌اى مى‌باشند. با عنایت به این موضوع که بخش اعظم پژوهش‌هاى قرآنى در باب نکات اخلاقى و تربیتى است و تحقیق در زمینه انواع تمثیل در قصّه‌ها و مَثَل‌هاى قرآنى از دیدگاه ساختار و محتوا بسیار اندک است، در این مقاله به واکاوی کارکردهای تمثیل در قرآن پرداخته شده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - از آیینه‌داری تا آیینگی در اشعار صائب تبریزی
    عرفان اسلامی , العدد 5 , السنة 12 , زمستان 1394
    در عرفان، دیدن و دیده و بیینده، در وجود انسان به یگانگی می‌رسند و شعله یکتای عشق، در دو آیینه عاشق و معشوق به ازل و ابد می‌پیوندند. آیینه در ادب عرفانی، از رازهای تو در توی عشق، در طول سده‌های رفته، پرده‌ها برداشته است که شاید یکی از ژرف‌ترین شان، یگانگی بودی ِدوگانه‌ها أکثر
    در عرفان، دیدن و دیده و بیینده، در وجود انسان به یگانگی می‌رسند و شعله یکتای عشق، در دو آیینه عاشق و معشوق به ازل و ابد می‌پیوندند. آیینه در ادب عرفانی، از رازهای تو در توی عشق، در طول سده‌های رفته، پرده‌ها برداشته است که شاید یکی از ژرف‌ترین شان، یگانگی بودی ِدوگانه‌های نمودی است. عارفانِ ما، به مدد این ابزار، مجاز انسان را در مجاز جهانضرب کرده و در نهایت شگفتی، حقیقت حق را حاصل آورده‌اند و حاصل ضرب منفی در منفی همیشه مثبت خواهد بود. ازین رو تا دل، همچون آب و آیینه و جام پاک و صافی نشود، در خور نور و آتش تجلی نخواهد گشت. صائب تبریزی نیز یکی از شاعرانی است که با گرایشات عرفانی‌ای‌ که در اشعارش دارد، سیر تحول سالک را از آیینه داری تا آینگی را به تصویر کشیده است. در این مقاله، به شاخصه‌ها و مراحل این روند پرداخته شده است تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - نگاهی به فلسفه­ طنز و کاربرد آن در عرفان
    عرفان اسلامی , العدد 2 , السنة 13 , تابستان 1395
    یکی از عرصه های کاربرد طنز در ادبیات فارسی، آثار عرفانی است. نقاط اشتراک میان عرفان و طنز منجر به آن شده است که این دو در شعر عرفانی با یکدیگر تلاقی یابند و در آثار عرفانی با زمینة طنز عرفانی به کار گرفته شوند. بدین گونه که ساختار زبان عرفان و نیز ساختار طنز که بر وجهی أکثر
    یکی از عرصه های کاربرد طنز در ادبیات فارسی، آثار عرفانی است. نقاط اشتراک میان عرفان و طنز منجر به آن شده است که این دو در شعر عرفانی با یکدیگر تلاقی یابند و در آثار عرفانی با زمینة طنز عرفانی به کار گرفته شوند. بدین گونه که ساختار زبان عرفان و نیز ساختار طنز که بر وجهی از اجتماع نقیضین استوار است زمینة منطقی و ساختاری کاربرد طنز را ایجاد می کند، همچنین هم عرفان و هم طنز بر شادمانگی روح و آموزش استوار است، لذا عرفان و طنز به لحاظ ساختاری و مفهومی، پیوندی عمیق با یکدیگر دارند و موجب هم پوشانی یکدیگر می شوند. تفاصيل المقالة