هدف پژوهش حاضر ارزیابی مولفه های شایستگی مدیران دانشگاه علم و صنعت ایران و نیازسنجی آموزشی آنها است. روش اجرای پژوهش از منظر گردآوری دادهها توصیفی و از نوع پیمایشی است. در این پژوهش گردآوری دادهها با استفاده از سه نوع پرسشنامه انجام شده است که برای کارکنان، مدیران ما أکثر
هدف پژوهش حاضر ارزیابی مولفه های شایستگی مدیران دانشگاه علم و صنعت ایران و نیازسنجی آموزشی آنها است. روش اجرای پژوهش از منظر گردآوری دادهها توصیفی و از نوع پیمایشی است. در این پژوهش گردآوری دادهها با استفاده از سه نوع پرسشنامه انجام شده است که برای کارکنان، مدیران مافوق و مدیران دانشگاه علم و صنعت ایران طراحی شدهاند. جامعه آماری شامل تعداد 102 نفر از مدیران دانشگاه و تعداد 364 نفر کارکنان این دانشگاه بوده که بر اساس جدول محاسبه نمونه کوکران تعداد 188 نفر از کارکنان این دانشگاه و تمام ۱۰۲ نفر مدیران برای نمونه انتخاب شدهاند. در نهایت با استفاده از مدل بازخور 360 درجه ابتدا به ارزیابی مولفه های شایستگی مدیران دانشگاه علم و صنعت ایران پرداخته شده است. سپس با توجه به نقاط ضعف و قوت مدیران، دوره های آموزشی مورد نیاز برای آنها پیشنهاد شده است. نتایج ارزیابیها نشان میدهد که کارکنان و زیردستان نمره متوسط و همچنین خود مدیران و مدیران مافوق نمرات عالی به مولفه های شایستگی مدیران دادهاند. با توجه به بررسی نیاز آموزشی مدیران، برگزاری دورههای آموزش کار گروهی از دیدگاه هر سه گروه (زیردستان، مدیران و مدیران مافوق) برای مدیران دانشگاه علم و صنعت ایران ضرورت دارد. همچنین پس از آموزش کار گروهی، دورههای مهارتهای مدیریتی از دیدگاه کارکنان و مدیران و افزایش دانش شغلی از دیدگاه مدیران مافوق مورد نیاز شناخته شده است.
تفاصيل المقالة
دوماهنامه علمی - پژوهشی رهیافتی نو در مدیریت آموزشی
,
العدد1,السنة
9
,
پاییز
1397
با توجه به اینکه، رشد حرفهای و ارتقاء فرهنگ همکاری از عناصر مهم در اثربخشی سازمانهای آموزشی محسوب میشوند، پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین پیشایندهای رشد حرفهای همکارانه، بهمنظور ایجاد یک چارچوب مفهومی مناسب با رویکرد کیفی انجام یافت. مشارکت کنندگان با شیوه هدفمند ( أکثر
با توجه به اینکه، رشد حرفهای و ارتقاء فرهنگ همکاری از عناصر مهم در اثربخشی سازمانهای آموزشی محسوب میشوند، پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین پیشایندهای رشد حرفهای همکارانه، بهمنظور ایجاد یک چارچوب مفهومی مناسب با رویکرد کیفی انجام یافت. مشارکت کنندگان با شیوه هدفمند (تعداد17 نفر) و از بین اساتید دانشگاه، کارشناسان گروههای آموزشی، مدیران آموزش و پرورش و معلمان شهر تهران تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مصاحبههای نیمه ساختاریافته و عمیق گردآوری شدند. تحلیل دادهها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا(کدگذاری باز، محوری و انتخابی) انجام گرفت. نتایج نشان دادند که عوامل مؤثر در رشد حرفهای مبتنی بر همکاری معلمان شامل: عامل مدیریتی با مقوله های «دانش در زمینه کار گروهی»، «اخلاق حرفهای»، «باوربه کار تیمی» و«حمایت و پشتیبانی»، عامل ساختاری با مقوله های «الزامات زمینه ای(تسهیل گر/ حمایتی)» و «الزامات فرآیندی ( تصمیمگیری، کنترل و روابط )»، عامل فرهنگی با مقوله های «ارزش ها و هنجارها»، «اهداف و مأموریت مشترک» و «روحیه جمع گرایی» و عامل معلمان با مقولههای «ویژگیهای رفتاری و شخصیتی»، «داشتن تفکر جمعی و زمینه اجرایی آن» و «مهارتهای ارتباطی» می باشد. یافتههای این پژوهش اهمیت توجه به عوامل موثر در رشد حرفهای همکارانه را در سازمانهای آموزشی مورد تأکید قرار میدهد.
تفاصيل المقالة
دوماهنامه علمی - پژوهشی رهیافتی نو در مدیریت آموزشی
,
العدد1,السنة
7
,
تابستان
1395
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تعیین پدیدههای فرهنگ و جو سازمانی نوآورانه در مدارس متوسطه بمنظور ایجاد یک چهارچوب مفهومی مناسب و توسعه مبانی نظری آن میباشد. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از راهبرد پدیدارنگاری انجام یافت. جامعه پژوهشی شامل اس أکثر
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تعیین پدیدههای فرهنگ و جو سازمانی نوآورانه در مدارس متوسطه بمنظور ایجاد یک چهارچوب مفهومی مناسب و توسعه مبانی نظری آن میباشد. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از راهبرد پدیدارنگاری انجام یافت. جامعه پژوهشی شامل اساتید و صاحبنظران، مدیران شاخص و معلمان نمونه مدارس متوسطه شهر تهران بودند که از میان آن ها 37 نفر به عنوان اطلاعرسان از راه نمونهگیری نظری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مصاحبههای نیمه ساختاریافته و عمیق گردآوری شدند. روش تحلیل دادهها، تحلیل محتوای استقرایی با استفاده از کدگذاری در سه سطح باز، محوری و گزینشی بود. نتایج و یافتههای مربوط نشان دادند که مقولهها یا ابعاد اساسی فرهنگ و جو سازمانی نوآورانه شامل: 1) فرهنگ پژوهش محوری؛ 2)فرهنگ حامی نوآوری؛3)جو گشودگی و اعتماد متقابل؛4)جو خلاق و حامی نوآوری؛ 5)فرهنگ نقد و نقدپذیری میباشد. نتایج یافتهها بیانگر آنند که با فراهم ساختن بستر لازم برای شکل گیری فرهنگ و جو نوآورانه بر اساس نشانگرهای شناسایی شده در مدارس می توان مدارس را به سمت نوآور شدن هدایت کرد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications