مقدمه: ذهنیسازی که به عنوان ظرفیت درک حالات درون روانی خود و دیگران تعریف میشود، میتواند عامل مهمی در اختلال اضطراب اجتماعی باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل علی سبک دلبستگی ناایمن و تجارب آسیبزا با میانجیگری ذهن آگاهی بر ذهنیسازی افرادی با اضطراب اجتماعی است.
روش: روش پژوهش کمی-همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه پیام نور شهر الشتر در سال 1399 بود. 232 نفر دانشجویان که در پرسش نامه اضطراب اجتماعی کانور نمره بالای 40 را بدست آورده بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل: پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور، ذهنیسازی دیمیتریویچ، سبک دلبستگی هازن، تجارب آسیبزا محمدخانی و ذهنآگاهی فرایبورگ بود. دادهها به روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که مدل فرضی پژوهش با دادهها برازش مطلوبی دارد. سبک دلبستگی ناایمن و تجارب آسیبزا با ذهنیسازی رابطه منفی معناداری داشتند. ذهن آگاهی توانست در ارتباط بین دلبستگی ناایمن و ذهنیسازی به صورت معناداری میانجیگری کند، اما ذهنآگاهی نقش میانجی معناداری در ارتباط بین تجارب آسیبزا و ذهنیسازی ایفا نکرد.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که سبک دلبستگی ناایمن به طور مستقیم و به واسطه ذهنآگاهی به صورت غیرمستقیم بر ذهنیسازی تاثیر دارد و تجارب آسیب زا فقط به صورت مستقیم توانسته بر ذهنیسازی موثر بوده باشد. توجه به این متغیرها میتواند در زمینه رفع مشکلات ذهنیسازی و ارتقا آن موثر باشند.
تفاصيل المقالة