تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا)
,
العدد5,السنة
11
,
زمستان
1398
شعر اعتراض، به عنوان یکی از زیرمجموعه های شعر متعهد، از دیرباز در ادبیات فارسی به اشکال مختلف وجود داشته است. آثار اغلب شعرا و نویسندگان برجستۀ ایرانی از گذشته تا امروز ، آیینۀ تمام نمای محیط و روزگار زندگی آنان بوده است. چنان که بسیاری از آنان در تحلیل و تبیین دشواری ه أکثر
شعر اعتراض، به عنوان یکی از زیرمجموعه های شعر متعهد، از دیرباز در ادبیات فارسی به اشکال مختلف وجود داشته است. آثار اغلب شعرا و نویسندگان برجستۀ ایرانی از گذشته تا امروز ، آیینۀ تمام نمای محیط و روزگار زندگی آنان بوده است. چنان که بسیاری از آنان در تحلیل و تبیین دشواری های زندگی به مراتب تیز بین تر و حساس تر از سایر دانشمندان اجتماعی بوده اند و نسبت به مسایل و مشکلات جامعه، احساس مسؤولیت می کردند؛ در نتیجه با سرودن اشعار اعتراضی، در برابر ناراستی ها و کج روی های هیأت های حاکمه و اقشار مختلف اجتماع، از نوع سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... واکنش نشان می دادند. یکی از این شاعران و اندیشمندان مولانا جلال الدین محمد بلخی می باشد. سخن گفتن از مولانا و اندیشه های سیاسی اجتماعی او کاری بس دشوار است و در این زمینه هر کسی بنا بر ظن خود یار مولانا می شود؛ با این حال، با توجه به شور و حال عرفانی مولوی هرچند که در بادی امر به نظر می رسد که او هیچ توجهی به اوضاع روزگارش ندارد و از سیاست های حاکمان زمانش برکنار است، لیکن با تحقیق در آثارش، دیدگاه های سیاسی اجتماعی و انتقادی او را می توان یافت. همچنین می توان اوضاع روزگارش و مناسبات حاکم بر ضوابط و سیاست عصرش را در جای جای اشعارش باز نمایاند و گوشه هایی از اعمال زور و خشونت حاکمان و وابستگان به جناح حاکم را به تصویر کشید . هدف از این مقاله که به روش توصیفی و نحلیلی انجام پذیرفت، بررسی شعر اعتراض در مثنوی مولانا است؛ به این منظور، اشعار اعتراضی مولانا در مثنوی مولانا مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.
تفاصيل المقالة
از آغاز شعر فارسی جوهره اعتراض و تعهد اجتماعی در آثار شاعران دیده میشود. اعتراض، مقوله ای از ادبیات است که طی آن روشن فکر به منظور بیان مشکلات جامعه و روشنگری و آگاهی بخشی، نارضایتی خود را از وضع موجود ابراز می دارد از آن جمله شاعران متعهد، به واسطة رسالت و مسؤولیتی که أکثر
از آغاز شعر فارسی جوهره اعتراض و تعهد اجتماعی در آثار شاعران دیده میشود. اعتراض، مقوله ای از ادبیات است که طی آن روشن فکر به منظور بیان مشکلات جامعه و روشنگری و آگاهی بخشی، نارضایتی خود را از وضع موجود ابراز می دارد از آن جمله شاعران متعهد، به واسطة رسالت و مسؤولیتی که بر دوش خود احساس می کنند، به فراخور شرایط، نسبت به ناهنجاری های گوناگونی که به ویژه در ساختار اجتماعی و سیاسی می بینند بیتفاوت نمینشینند و واکنش نشان می دهند. عطّار منتقد معترضی است که نه تنها کم ترین لغزش مردم، حاکمان، پیشوایان و امامان جامعه از نظر تیزبینش پنهان نمی ماند، بلکه گاه حتّی نظام آفرینش را نظام احسن نمیبیند و بر آن از زبان عقلای مجانین خرده میگیرد. اعتراض درصد قابل توجهی از حکایتهای مثنویهای عطار را به خود اختصاص داده است و در فرهنگ اسلامی پیشنهای بسیار دارد و هر یک از اندیشمدان دنیای اسلام اعتراض خود را به گونهای خاص و از دیدگاه و منظری ویژه بیان کردهاند. می توان گفت بارزترین بعد شخصیت مجانین در آثار عطّار این است که آنان در واقع زبان اعتراض و انتقاد اجتماعی جامعه عصر بلا زده قرن هفتم و هشتم هستند. در این نوشتار، کوشش میشود تا با روش توصیفی تحلیلی زمینهها و عوامل اجتماعی مؤثر در شکلگیری شخصیت عقلای مجانین در عصر عطار و ارتباط آن با مکتب اعتراض مشخص شود و مهم ترین ویژگی شخصیت عقلای مجانین عصر عطار یعنی معترض و منتقد اجتماعی بودن، در برخی از حکایتهای وی به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گیرد.
تفاصيل المقالة
اسطوره‌ها روایت باورهای اقوم گذشته دربارة خود، خدا، عالم هستی و مابعد الطبیعه به زبان رمز و در قالب داستان است؛ در حقیقت اسطوره‌ها برای توجیه آیین‌ها، رسوم و قاعده‌های اجتماعی، فرهنگی یا اخلاقی پدید آمده‌ است و هدف اسطوره‌شناسی کشف اندیشة ن أکثر
اسطوره‌ها روایت باورهای اقوم گذشته دربارة خود، خدا، عالم هستی و مابعد الطبیعه به زبان رمز و در قالب داستان است؛ در حقیقت اسطوره‌ها برای توجیه آیین‌ها، رسوم و قاعده‌های اجتماعی، فرهنگی یا اخلاقی پدید آمده‌ است و هدف اسطوره‌شناسی کشف اندیشة نهفته در اساطیر است که زیر بنای فرهنگ و روحیات هر قوم محسوب می‌شود؛ کشف و پی بردن به روحیات و ذهنیات مردمی که خواست و آرزو و بیم و امیدشان را به زبان رمز در روایات اساطیری باز گفته‌اند.
اسطوره‌ها سرشار از تصاویر حیوان‌هایی است که روزگاری انسان بوده‌اند. یکی از عناصر مهم در اسطوره‌ها، فقدان حد و مرزهای مشخص میان انسان و حیوان است.
رابطة انسان و حیوانات، و نیز انسان و خدایان در گذشتة دور، در اساطیر و روایات کهن از اهمیتی خاص برخوردار است، در این میان اسب به خاطر ویژگی‌ها و مشخصه‌های خاص، در اساطیر از اهمیت بسیار برخوردار است. این نوشتار به بررسی موقعیت و جایگاه اسب در اساطیر و برخی ملل دیگر از جمله مصر، چین، یونان، هند و.. . پرداخته است. زیرا هر گاه یک اثر ادبی در کنار اثری دیگر مورد مقایسه قرار گیرد و هر یک از آن‌ها در مقام مقایسه با دیگری مورد ارزیابی باشد، معنایی عمیق‌تر را بنمایش می‌گذارد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications