فهرس المقالات جواد معتمدی


  • المقاله

    1 - پیش‌‌بینی گستره کنونی و آینده گونه Bromus tomentellus Boiss تحت دو مدل هشدار اقلیمی (Rcp4.5 و Rcp8.5) در اکوسیستم‌‌های مرتعی استان اردبیل
    علوم و تکنولوژی محیط زیست , العدد 8 , السنة 24 , پاییز 1401
    زمینه و هدف: تغییرات اقلیمی در دو دهه اخیر، یک موضوع جدی بوده است و بسیاری از مطالعات، بر روی جنبه‌‌های مختلف آن متمرکز شده‌‌اند. بنابراین، ضرورت دارد که رویشگاه‌ ‌بالقوه گونه‌‌‌های ‌‌شاخص مرتعی، در حال ‌‌حاضر و سال‌‌های ‌‌آینده، تحت مدل‌‌های هشدار اقلیمی، مشخص گردد. از أکثر
    زمینه و هدف: تغییرات اقلیمی در دو دهه اخیر، یک موضوع جدی بوده است و بسیاری از مطالعات، بر روی جنبه‌‌های مختلف آن متمرکز شده‌‌اند. بنابراین، ضرورت دارد که رویشگاه‌ ‌بالقوه گونه‌‌‌های ‌‌شاخص مرتعی، در حال ‌‌حاضر و سال‌‌های ‌‌آینده، تحت مدل‌‌های هشدار اقلیمی، مشخص گردد. از این‌‌رو، در پژوهش حاضر، با تهیه نقشه رخداد پیش‌‌بینی گستره کنونی و آینده گونه Bromus tomentellus، تحت دو مدل هشدار اقلیمی (سناریو Rcp4.5 و Rcp8.5)، جابجایی آن، در عرض‌‌های جغرافیایی، در سطح اکوسیستم‌‌های مرتعی استان اردبیل، مورد بررسی قرار گرفت. روش بررسی: برای این منظور، در فصل رویش 1399، از 19 متغیر زیست اقلیمی و سه متغیر‌‌ فیزیوگرافی و مدل رگرسیون لجستیک، برای تعیین کمیت تغییر اقلیم در سه دهه آینده (سال 2050) و بررسی دقیق اثرات آن بر تغییر گستره گونه B. tomentellus در حال حاضر و آینده، استفاده شد. نقشه‌‌های خروجی نیز با احتمال رخداد بین صفر تا یک، به چهار طبقه؛ رویشگاه نامناسب (25/0-0)، رویشگاه تقریبا مناسب (5/0-25/0)، رویشگاه با تناسب بالا (75/0- 5/0) و رویشگاه با تناسب خیلی ‌‌بالا (1-75/0)، گروه‌‌بندی ‌‌شد و با استناد به ضرایب متغیرها در روابط رگرسیونی، متغیرهای موثر برای گستره کنونی و آینده، معرفی گردید. یافته‌‌ها: میانگین دمای سالانه (BIO1)، دامنه دمای سالانه (BIO7) و میانگین دمای سردترین فصل (BIO11)، بیشترین اهمیت را برای تناسب رویشگاه دارند که مقادیر آنها، با سخت‌‌تر شدن شرایط اقلیمی، افزایش می‌‌یابد. میانگین دمای سالانه رویشگاه‌‌های مناسب، طی سه دهه آینده، 6/1 تا 1/2 درجه سانتی‌‌گراد، افزایش خواهد داشت. ارتفاع رویشگاه‌‌های مناسب نیز، 115 تا 190 متر، بیشتر خواهد شد. در نتیجه، سطح رویشگاه مناسب آن، در واکنش به تغییرات اقلیمی، کمتر می‌‌شود. همچنین تحت سناریوی‌‌های اقلیمی، 2/30 درصد از رویشگاه‌‌های مناسب خود را در سال 2050، از دست خواهد داد و رویشگاه‌‌های نامناسب فعلی نیز، 4/29 درصد افزایش خواهد یافت. بحث و نتیجه‌‌گیری: در مجموع؛ تغییر اقلیم و افزایش شاخصه‌‌های دمایی، باعث حرکت گونه B. tomentellus به سمت عرض‌‌های جغرافیایی بالاتر در امتداد گرادیان ارتفاعی، خواهد شد. از این‌‌رو، طی سه دهه آینده، خطر حذف آن از اکوسیستم‌‌های مرتعی استان اردبیل، وجود دارد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - قابلیت دستورالعمل طبقه‌بندی شایستگی مرتع برای چرای گوسفند (مطالعه موردی: مراتع کوهستانی امام‌کندی ارومیه)
    سنجش‌ازدور و سامانه اطلاعات جغرافیایی در منابع طبیعی , العدد 4 , السنة 9 , پاییز 1397
    تعیین شایستگی مرتع با استفاده از شرایط محدود کننده روش فائو، به لحاظ تعدد عوامل و اینکه در برخی از موارد نیاز به عملیات آزمایشگاهی و تهیه نقشه دارد، زمان بر بوده و امکان قابلیت کاربرد آن توسط تمامی کارشناسان، وجود ندارد. از اینرو دستورالعمل طبقه بندی شایستگی مرتع برای أکثر
    تعیین شایستگی مرتع با استفاده از شرایط محدود کننده روش فائو، به لحاظ تعدد عوامل و اینکه در برخی از موارد نیاز به عملیات آزمایشگاهی و تهیه نقشه دارد، زمان بر بوده و امکان قابلیت کاربرد آن توسط تمامی کارشناسان، وجود ندارد. از اینرو دستورالعمل طبقه بندی شایستگی مرتع برای چرای انواع دام در مناطق مختلف آب و هوایی، از طرف دفتر فنی مرتع پیشنهاد شد. بر اساس دستورالعمل پیشنهادی، شایستگی مرتع برای چرای انواع دام، از تلفیق سه معیار پوشش گیاهی (20 امتیاز)، آب (15 امتیاز) و فرسایش خاک (15 امتیاز) حاصل می شود. جهت ارزیابی قابلیت دستورالعمل ذکر شده در منطقه نیمه خشک، پژوهش حاضر در فصل رویش سال 1396 در مراتع کوهستانی امام کندی ارومیه انجام و نتایج حاصل از تعیین شایستگی تیپ های گیاهی بر مبنای دستورالعمل پیشنهادی با نتایج حاصل از روش شرایط محدود کننده فائو، توسط آزمون غیرپارامتری ویلکاکسون، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که در روش شرایط محدود کننده فائو، در 83 درصد موارد، معیار تولید علوفه، در 46 درصد، معیار حساسیت خاک به فرسایش، در 11 درصد، معیار منابع آب، به عنوان معیارهای کاهش دهنده شایستگی تیپ های گیاهی می باشند. ولی در دستورالعمل پیشنهادی، تنها حساسیت خاک به فرسایش، سبب کاهش امتیاز شاخص ها و در نتیجه، طبقات شایستگی شده است. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو روش از نظر طبقات شایستگی نهایی وجود ندارد (P≤0.05)، و بیش از 85 درصد از مراتع منطقه، در دو روش به صورت یکسان طبقه بندی شدند. بنابراین دستورالعمل پیشنهادی، قادر به شناسایی و تفکیک مناطق مستعد و غیرمستعد از نظر چرای گوسفند می باشد و کارایی آن در مقایسه با روش شرایط محدود کننده فائو، با توجه به صرفه جویی در هزینه و سادگی، قابل توجه است. این دستورالعمل، کارشناسان را قادر خواهد ساخت که در هنگام تهیه طرح های مرتعداری چند منظوره (تلفیقی)، با روشی ساده و کاربردی در عرصه، به تناسب استفاده از مراتع جهت چرای دام پی ببرند. تفاصيل المقالة