تحول کاربست پیام شفاهی در کار تاریخ نگاری؛ عصر شفاهیات، عصر داده شفاهی، عصر تاریخ شفاهی
الموضوعات : فصلنامه تاریخغلامحسین نوعی 1 , امیر اکبری 2 , حسین الهی 3
1 - دانشجوی دکتری تاریخ،واحد بجنورد ، دانشگاه آزاد اسلامی ، بجنورد .ایران
2 - استادیار ،واحد بجنورد،دانشگاه آزاد اسلامی ،بجنورد،ایران
3 - استاد گروه تاریخ مشهد ، دانشگاه فردوسی ، مشهد ، ایران
الکلمات المفتاحية: تاریخ نگاری, تاریخ شفاهی, شفاهیات, تحول,
ملخص المقالة :
بروز و کاربست پیام شفاهی برای ثبت و ضبط تاریخ نگارانه را به نظر بتوان در سه مرحله دستهبندی کرد. مرحله نخست را میتوان از پیش از اختراع نگارش در نظر گرفت تا قرن هجدهم م. که ما در اینجا از آن با عنوان عصر شفاهیات یاد میکنیم. مرحله دوم را میتوان از قرن هجدهم م. به حساب آورد تا پایان جنگ جهانی دوم که در اینجا نام عصر داده شفاهی بر آن نهادهایم. در نهایت هم میتوان به مرحله سومی قایل بود که از دهه 1950م. به طور جدی آغاز شده و نام عصر تاریخ شفاهی را مناسب آن میدانیم. مهمترین شاخصه تمیز بخش این اعصار از هم در آنجاست که در عصر نخست شفاهیات، کسب منقولات و ثبت آنها را کار مورخ میدانستهاند. در عصر داده شفاهی، منقولات را گونه متمایزی از داده تاریخی شناختند که فراخوان و ثبت آنها فعالیتی تکمیلی برای مورخ شناخته میشد. در عصر تاریخ شفاهی که ما امروزه در آن قرار داریم نه تنها شفاهیات و منقولات را گونه متمایزی از دادهها میشناسند و هر روز در شناسایی خصایص متمایز برای آن در مقابل داده مکتوب بیشتر پیش میروند، بلکه از تئوری اختصاصی برای دانش نوینی با عنوان تاریخ شفاهی سخن میگویند. این نوشتار بر آن است که تحول از عصر شفاهیات به عصر داده شفاهی و سپس به عصر تاریخ شفاهی خود معلول گشایشهای اجتماعی، حاکمیتی، شناختی و دست آخر فناروانهای بوده که اینجا از خلال رهیافتی توصیفی-تحلیلی به ترسیم دو سویگی حاکم میان آنها و رشد تاریخ شفاهی پرداخته خواهد شد.