رابطهی بین"کیفیت زندگی" و "سلامت روان" مطالعه موردی: دانشآموزان دختر روستایی
الموضوعات :پویا حیدری 1 , زهرا امین فلاح 2 , حسن مومنی 3 , صدیقه جعفری 4
1 - دانشجوی دکتری گروه روان شناسی، واحد کرمان، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمان، ایران.
2 - دبیر آموزش و پرورش
3 - آموزش و پرورش
4 - دبیر آموزش و پرورش، ایلام
الکلمات المفتاحية: حمایت اجتماعی, سلامت روان, کیفیت زندگی, دانشآموزان دختر روستایی,
ملخص المقالة :
هدف مطالعه حاضر، بررسی رابطه کیفیت زندگی و سلامت روانی دانشآموزان دختر متوسطه دوم است. روش مطالعه حاضر کمی- پیمایشی و با ابزار پرسشنامه و بر روی جامعه دانشآموزی روستایی متوسطه شهرستان دهلران در سال تحصیلی 1397 صورت گرفته است. جامعه آماری 1176 نفر و حجم نمونه نیز بر اساس جدول مورگان 308 نفر است. اعتبار پرسشنامه از طریق توزیع مقدماتی تعدادی پرسشنامه (25 مورد) و بر اساس آزمون آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفته است. برای بررسی فرضیات تحقیق از آزمونهای آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. همچنین پرسشنامههای مورد استفاده شامل ترکیب پرسشنامه استاندارد سلامت روانی گلدبرگ (1978) و پرسشنامه کیفیت زندگی ویلیامز و باتن (1981) است. نتایج نشان دادند سطح کیفیت زندگی دانشآموزان روستایی در حد بالا و سطح سلامت روان نیز متوسط است. بین متغیر کیفیت زندگی و سلامت روان رابطه معناداری وجود دارد و میزان این همبستگی (70/0=r) و (05/0 ≥ P) حاصل شد. نتایج رگرسیون نیز نشان داد که متغیر کیفیت زندگی به میزان 49/0 متغیر سلامت روان را پیشبینی میکند. با توجه به اثرگذاری کیفیت زندگی بر سلامت روان دانشآموزان، وزارت آموزش و پرورش باید بیش از هر اقدام دیگری بر موضوع ارتقاء کیفیت زندگی دانشآموزان دختر روستایی که بر سلامت روان آنان نقش به سزایی دارد تمرکز نماید.
_||_