سیاست در اندیشه سهروردی بازخوانی اندیشه سیاسی سهروردی با تأکید بر الگوی جُستاری اسپریگنز
الموضوعات :میر جمال الدین تقوی مقدم 1 , محمد آگاه 2 , محمدکاظم کاوه پیشقدم 3
1 - دانشجوی دکتری گروه علوم سیاسی، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران
2 - استادیار گروه علوم سیاسی، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران
3 - استادیار گروه علوم سیاسی، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران
الکلمات المفتاحية: حکمت اشراق, بحران سامان سیاسی, اندیشه سیاسی, روش جُستاری اسپریگنز, سهروردی,
ملخص المقالة :
آنچه اصالت اندیشه سیاسی سهروردی را نمایان میکند، توجه و تقید وی برای پیداکردن راه برونرفتی از بحرانهای سیاسی- اجتماعی عصر خود است. اگرچه برخی سهروردی را اندیشمندی آرمانگرا میدانند و این امر مانعی در فهم درست اندیشه سیاسی وی است، اما آنچه باعث شناخت دقیق تفکر سیاسی سهروردی میشود، تأمل بر این نکته است که وی، با ترسیم تصویری دقیق از نابسامانیهای زمانه خود و تلاش برای بازسازی جامعه، درصدد خوانشی واقعگرایانه از وضع موجود جامعه همعصر خود است. بر این اساس، درک سرشت اندیشه سیاسی سهروردی را میتوان با بهکارگیری روش جُستاری اسپریگنز بهتر متوجه شد. مقاله حاضر درصدد طرح این پرسش است که سهروردی بحران سامان سیاسی جامعه همعصر خود را چگونه ترسیم و با مشاهده این بینظمی، برای درمان و برونرفت از آن چه راهحلی را تجویز میکند؟ سهروردی واقعیت موجود جامعه خویش را چنین دریافته بود که شکافهای عمیق اعتقادی، تعصب، خشونتهای مذهبی و به تعبیر وی چیرهشدن ظلمت و تاریکی، زمینهساز انشقاق آحاد جامعه و همچنین ترویجکننده ظاهرگرایی مذهبی و نهایتاً توجیهکننده فساد، ظلم و جور حُکام شده است. سهروردی در تلاش است برای چنین جامعه بحرانزدهای نسخه درمانی ارائه دهد. بر اساس روش جُستاری اسپریگنز میتوان فرضیه این پژوهش را چنین بیان کرد که سهروردی گسست معرفتی میان حکمت و حکومت را زمینهساز بروز و ظهور نابسامانیها و بحرانهای جامعه عصر خود میداند. از اینرو وی با تبیین وضع موجود و ترسیم وضع مطلوب، در پی بازسازی رابطه حکمت و حکومت در قالب مشروعیتبخشی به حکومت حاکمِ حکیم، بهعنوان راهحل برونرفت از بحران سامان سیاسی است.
_||_