رابطۀ زمان با زیباییشناسی نمایشنامۀ «دهانی پر از کلاغ»
الموضوعات :لیلا جواهری 1 , محمد رضا شریف زاده 2 , مهرداد رایانی مخصوص 3
1 - گروه تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی، داشکده هنر،واحد تهران مرکزی،دانشگاه آزاد اسلامی ،تهران ،ایران
2 - استاد گروه فلسفه هنر،دانشکده هنر،واحدتهران مرکزی،دانشگاه ازاد اسلامی،تهران ، ایران
3 - استادیار گروه نمایش،دانشکده هنر،واحد تهران مرکزی،دانشگاه آزاد اسلامی،تهران ،ایران
الکلمات المفتاحية: ساختارنمایشی, دهانی پر از کلاغ, ژرار ژنت, نمایشنامه,
ملخص المقالة :
زمان به عنوان یکی از مؤلفههای مهمِ روایت، همواره از مباحث مهم علم روایتشناسی بوده و نظریهپردازانِ این حوزه آن را مورد مُداقّه قراردادهاند. در این میان ژرار ژنت به عنوانِ تأثیرگذارترین نظریهپرداز دربارۀ زمان متن، نظریۀ مستقلی دربارۀ عامل زمان و نقش آن در روایت ارائهکردهاست که مبتنی بر آن در حرکت از سطح داستان به گفتمان چگونگیِ دخل و تصرّف در زمان به واسطۀ سه عاملِ دیرش، ترتیب و بَسامد متمایزمیگردد. با نگاهی به نمایشنامه به عنوان متنی دارای ساختار متعارف و متکّی بر زمان، که شامل عناصری چون: آشفتگی، کشمکش، پیچیدگی، تعلیق، بحران، فاجعه و فرود میباشد که با ترتیبی معیّن به دنبال یکدیگر قرارمیگیرند؛ پژوهشِ حاضر درنظردارد به روش توصیفی و تحلیلی، ضمن بررسیِ زمانمندی نمایشنامۀ روایی دهانی پر ازکلاغ نوشتۀ جمشید خانیان به این سؤال پاسخگویدکه: الگوی زمانی بهکارگرفتهشده در نمایشنامۀ دهانی پر از کلاغ مبتنی بر رویکردِ ژرار ژنت چه تأثیری بر زیباییشناسی ساختاریِ این اثر دارد؟ از این روی که زمان یکی از مؤلفههای تأثیرگذار در آثار نمایشیِ جمشید خانیان است، این مقاله برآنست نشاندهد مبتنی بر رویکرد ژرار ژنت زمانمندیِ خاص بهکارگرفتهشده در نمایشنامۀ دهانی پر ازکلاغ به عنوان یک روایت، در جهت طرحریزی و کشفِ علّت مستتر در وقایع و پرداخت ساختار، ایجاد تعلیق و جذابیّت نزد مخاطب و عمق و غنابخشیدن به شخصیتها مؤثر بودهاست.
_||_