پرسش بلاغی و اغراض ثانوی آن در اشعار قصّاب کاشانی
الموضوعات :الهام غلامکلیسانی 1 , مهرداد چترایی 2 , مرتضی رشیدی 3
1 - 1. دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران
3 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران
الکلمات المفتاحية: پرسش بلاغی, غزلیّات, بلاغت, قصّاب کاشانی, معانی ثانوی,
ملخص المقالة :
یکی از ابزارهای تأثیرگذار بر مخاطب، استفاده از توانشهای کلام در انتقال معانی ثانوی به فراخور سخن و حال مخاطب است و این موضوع در معانی ثانوی استفهام بهخوبی مشاهده میشود. شاعر بهضرورت و لزوم موضوع، اِخبار، امر و نهی را در ساخت و صورت پرسش مطرح میکند، زیرا بر آن است که اثر جملات خبر یا امر و نهی به شکل استفهام، بر شنونده بهمراتب تأثیرش از قالب خبر یا امر و نهی بیشتر است؛ شاعر برای اینکه خواننده یا شنونده را سریعتر و بهتر به تکاپوی ذهنی وادارد یا مانع از آن شود و یا احساسات او را برانگیزد، منظور خود را در فرم و ساخت پرسش بیان میکند. پرسشهای ادبی یا استفهام بلاغی در جمله، غالباً پاسخ ندارند و برای رسیدن به کارکردهای بلاغی گوناگون به کار میروند. نویسنده در این پژوهش، درصدد آن است تا به شیوۀ توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانهای ضمن معرّفی مختصری از شاعر به بررسی پرسش بلاغی در اشعار قصّاب کاشانی بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که بیشترین معانی ضمنی استفهام به کار رفته در شعر قصّاب کاشانی کدام است؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که بیشترین پرسشهای شعر قصّاب کاشانی، متضمّن معنای ضمنی عجز و بیان ناامیدی است و قصّاب در شعر خود از تمام شگردها و قابلیّتهای زبانی در ساختار علم معانی بهخوبی استفاده کرده و سخن خود را بهگونهای به این فن آراسته است. استفادۀ بهینه از علم معانی، باعث ماندگاری و تأثیرگذاری کلام و دلانگیزی سخن وی شده است.
_||_