بررسی تطبیقی «انسانکامل» در آراء متصوفه و اندیشمند شیعی معاصر منصور براعتی
الموضوعات : عرفان اسلامیودود هدائی 1 , حسین مرادی زنجانی 2 , محمدحسین صائینی 3 , فرهاد ادریسی 4
1 - دانشجوی دکتری گروه علوم قرآن و حدیث، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران.
2 - استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران. *نویسنده مسئول: hmoradiz@yahoo.com
3 - استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران
4 - دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران.
الکلمات المفتاحية: انسان کامل, شیعه, امام, متصوفه, انبیا, براعتی,
ملخص المقالة :
انسان کامل، فارغ از شیوۀ تبیین، از آموزههای مشترکِ عرفای اسلامی است. وجوه اشتراک و اختلاف این ایده در قالب طرح نمونۀ قدسی از انسان یا انسان کامل مطرح میشود. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی تطبیقی ایدۀ مزبور در آراء اندیشمند و مفسر شیعی معاصر، منصور براعتی و متصوفه اختصاص دارد. براعتی، مفسر شیعی و ابنعربی، پدر عرفان نظری متصوفه، عقیده دارند انسانِ کامل، خلیفۀ حق و واسطۀ او با مردمان است. اگر این واسطه از میان برخیزد، عالم متلاشی شده و آخرت آغازمیشود. وجود پیامبر اکرم(ص) به عنوان عقل اول و کاملترین انسان در جهان هستی، از دیگر نتایج فکری مشترک براعتی و متصوفه است. تمامی موجودات عالم هستی از فرشتگان و انبیا و سایر انسانها، تحت امر و ارادۀ این عقل اول قراردارند. از تفاوتهای بارز دو ایده این است که براعتی عقیده دارد مصداق انسان کامل در وجود انبیای الهی و امامان معصوم تجلی مییابد و دیگر انسانها نیز به تناسب ظرفیت و استعدادهای درونی به واسطه انسانهای کامل، در مسیر رشد و کمال قراردارند. ولی در تصوف علاوه بر انبیای مکرم، پیران و اقطاب صوفیه نیز در دستۀ انسان کامل جای دارند.
_||_