ظهور اسطورة صعود از دل تضادها و تمثیل های مربوط به آن در دیوان کبیر
الموضوعات :شکوه برادران 1 , قدمعلی سرامی 2
1 - دانشجوی دکتری، زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی- واحد اراک- ایران
2 - دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی- واحد زنجان- ایران
الکلمات المفتاحية: عشق, آسمان, Desert, love, birds, صعود, هبوط, ادبیات تمثیلی, climb, allegorical literature, fall, back, Sky,
ملخص المقالة :
صعود، یکی از بن مایه های بنیادین در هستی شناسی نوع انسان محسوب می شود که گاه با اسطورة بازگشت تلفیق و همپوشانی پیدا می کند. میل به بر رفتن از دنیای زمانمند و مکانمند و از دنیایی که بر اساس تضادها بنیان نهاده شده است به سوی آرمان شهر بی کرانه و بی سو، همواره آرزوی دیرین انسان بوده که در ناخودآگاه او تحکیم شده است. این میل در اشعار مولوی، بویژه در دیوان کبیر با به کارگیری تصاویر، نمادها و مفاهیم اسطوره ای متضاد و در نگاهی تأویلی بروز و ظهور پیدا کرده است. این مقاله با بیرون کشیدن این تضادها که اغلب در ساختاری تمثیلی بیان شده اند، این موضوع را بررسی می کند که اغلب این تضادهای تمثیلی در راستای پدید آوردن اسطورة صعود شکل گرفته اند. در این پژوهش تلاش گردیده با روشی تحلیلی- استنادی و با مراجعه به کتب تحلیلی دست اول در این حوزه به واکاوی، برجسته کردن و بررسی ابعاد این اسطوره از رهگذر تضادهای مطرح شده بپردازد. در ابتدا تأثیر مضامین اسطوره ای مربوط و تحکیم کنندة اسطورة صعود همانند اسطورة هبوط، بازگشت جاودانه به وحدت و عشق بررسی شده و سپس تمثیل های مرتبط و برجسته در دیوان کبیر از جمله: آسمان و زمین، نور و ظلمت، قارون و موسی، مرغ و قفس، چاه و جاه، چاه و صحرا و ... و پدید آمدن اسطورة صعود از دل این تضادها موضوع سخن قرار گرفته است.