نقشآفرینی حیوانات در منظومههای عاشقانه (بر اساس یکصد منظومۀ عاشقانۀ فارسی)
الموضوعات :مریم جعفرزاده 1 , امیرحسین مدنی 2
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران.
الکلمات المفتاحية: ادبیات غنایی, منظومههای عاشقانه, یکصد منظومۀ عاشقانۀ فارسی, نقشآفرینی حیوانات.,
ملخص المقالة :
منظومههای عاشقانه بسطیافتة شعر غنایی است که مفاهیم عاشقانه در آن باز و گسترده شده، در قالب داستانی کمال مییابد. یکی از عناصر مهم در این داستانها، حیوانات هستند که نقشهای متفاوتی را به عهده دارند. گاه این نقشها اصلی و سرنوشتساز و گاه فرعی و پیشبرندة حوادث اند. شاعران و نویسندگان منظومهها به مناسبتهای مختلف، برای پروراندن متن خود از حیوانات یاد کرده و نقشهای متنوعی برای آنان در نظر گرفتهاند. هدف این پژوهش، بیان نقشهای حیوانات به عنوان یکی از عناصر و بنمایهها در منظومههای عاشقانه است. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجامشده، میکوشد به این سؤال پاسخ دهد که: حیوانات در منظومههای عاشقانه چه نقشهایی دارند؟ محدودۀ مطالعاتی در این مقاله، کتاب «یکصد منظومة عاشقانة فارسی» است. این کتاب، شامل صد منظومة عاشقانة فارسی است که به نثر درآمده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد به جز نقش های بلاغی که شامل تشبیه، استعاره، نماد و ... میشود؛ نقشهای ابزاری، پیامرسانی، میانجیگری، عاطفی، پیشگویی و غیبگویی، پزشکی، یاریگری، خواب و تعبیر، قصّهگویی، اسطورهای، جادویی، مانع، پیشبرنده و سبب و عامل مرگ، از جمله نقشهایی است که برای حیوانات در منظومههای عاشقانه ذکر شدهاست. این پژوهش میتواند الگوی مناسبی برای طبقهبندی عناصر داستانهای عاشقانه ارائه دهد.
کتاب¬ها
قرآن کریم.
آیدنلو، سجاد. (1391). طومار نقالی شاهنامه، تهران: به نگار.
الیاده، میرچا و دیگران. (1388). اسطوره و آیین از روزگار باستان تا امروز، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل¬پور، تهران: اسطوره.
انوشه، حسن. (1381). فرهنگنامۀ ادبی فارسی: گزیدۀ اصطلاحات، مضامین وموضوعات ادب فارسی، دانشنامه ادب فارسی(2)، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
باباصفری، علیاصغر. (1392). فرهنگ داستانهای عاشقانه در ادب فارسی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
باوری، سیما. (1392). نشانه¬شناسی جانوران آیین مهر، تهران: کلک سیمین.
بروستر، اسکات. (1395). شعر غنایی، ترجمۀ رحیم کوشش، تهران: انتشارات سبزان.
بوکور، مونیک دو. (1376). رمزهای زنده جان، ترجمه جلال ستاری، تهران: نشر مرکز.
بهار، مهرداد. (1362). پژوهشی در اساطیر ایران پارة نخست، تهران: توس.
بیگباباپور، یوسف و حسین شادمان. (1397). دانشنامه خواص حیوانات (در آثار دانشمندان دوره اسلامی)، تهران: منشور سمیر با همکاری بنیاد شکوهی.
تفلیسی، ابوالفضل حبیش بن ابراهیم. (1394). کامل التعبیر، تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب.
جابز، گرترود. (1395). فرهنگ سمبل¬ها، اساطیر و فولکلور، ترجمه محمّدرضا بقاپور، تهران: نشر اختران.
ذوالفقاری، حسن. (1392). یکصد منظومه عاشقانۀ فارسی، تهران: نشر چرخ.
رزمجو، حسین. (1374). انواع ادبی و آثار آن در زبان فارسی، مشهد: آستان قدس رضوی.
رستگارفسایی، منصور. (1380). انواع شعر فارسی، شیراز: انتشارات نوید شیراز.
رستگارفسایی، منصور. (1383). پیکرگردانی در اساطیر، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
زمردی، حمیرا. (1385). نقد تطبیقی ادیان و اساطیر، تهران: زوار.
شایگان فر، حمیدرضا. (1391). نقد ادبی، تهران: حروفیه.
شميسا، سيروس. (1373). انواع ادبي، تهران: فردوس.
شوالیه، ژان و آلن گربران. (1379). فرهنگ نمادها، ترجمه سودابه فضایلی، تهران: انتشارات جیحون.
شهیدی، سیدجعفر، سلطانی، اکرم، مهرکی، ایرج، ستوده، غلامرضا.(1390). فرهنگ متوسط دهخدا، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
عبداللهی، منیژه. (1381). فرهنگ¬نامه جانوران در ادب فارسی، تهران: پژوهنده.
عنصرالمعالی، کیکاوس بن اسکندر. (1378). قابوسنامه، تصحیح غلامحسین یوسفی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
فلسفینژاد، مسعود. (1394). نقش تمثیلی حیوانات در آثار برجسته ادبیات فارسی، تهران: رازبان.
قلی¬زاده، خسرو. (1392). دانشنامه اساطیری جانوران و اصطلاحات وابسته، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه.
کتاب مقدس: عهد عتیق و عهد جدید. (1388). ترجمه فاضل خان همدانی، ویلیام گلن و هنری مرتن، تهران: اساطیر.
محجوب، محمدجعفر، ذوالفقاری، سیدحسن. (1382). ادبیات عامیانه ایران (مجموعه مقالات درباره افسانهها و آداب و رسوم مردم ایران)، تهران: نشر چشمه.
محمدخانی، علی اصغر و محمود فتوحی. (1385). شوريده¬اي در غزنه (اندیشه¬ها و آثار حکیم سنایی)، تهران: انتشارات سخن.
محمّدی، محمّد. (1378). فانتزی در ادبیات کودکان، تهران: نشر روزگار.
مختاری، مسروره و جعفر جباری. (1397). بررسی رمان پل معلق محمدرضا بایرامی، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر.
مصاحب، غلامحسین. (1383). دایرةالمعارف فارسی، تهران: امیرکبیر.
مک کال، هنریتا. (1379). اساطیر بین النهرینی، ترجمه عباس مخبر، تهران: نشر مرکز.
هینلز، جان راسل. (1383). شناخت اساطیر ایران، ترجمه محمدحسین باجلان فرخی، تهران: اساطیر.
یونسی، ابراهیم. (1369). هنر داستان¬نویسی، تهران: انتشارات نگاه.
مقالات
پورنامداریان، تقی. (1386). انواع ادبی در شعر فارسی. پژوهش¬های دستوری و بلاغی، 2(3)، 7-22. doi: 10.22091/jls.2007.389.
ذاکری، احمد، و جماران، فایزه. (1389). حیوانات در آثار سعدی. تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا)، 2(6)، 29-56.
زنگانه، حسین، و مهرکی، ایرج. (1399). خاقانی و باورهای عامیانه دربارۀ جانوران. تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا)، 12(44)، 127-161. doi: 10.30495/dk.2020 .675979
طاهری عبده¬ونده، ابراهیم، و صفری، جهانگیر. (1391). بررسی نمود برخی حیوانات و پرندگان در شعر ناصرخسرو. ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهرکرد، 6(26)،83-110.
محمودی، مریم، و الیاسی، رضا. (1396). نمادشناسی حیوانات در کتاب طربالمجالس. متن-شناسی ادب فارسی، 9(4)، 57-70. doi: 10.22108/rpll.2017.77436.
واعظ¬زاده، عباس. (1395). ردهبندی داستان¬های عاشقانۀ فارسی. نقد ادبی، 9(۳۴)، ۱۵۷-۱۸۹. dor: 20.1001.1.20080360.1395.9.34.5.3.
نقشآفرینی حیوانات در منظومههای عاشقانه
(بر اساس یکصد منظومة عاشقانة فارسی)
چکیده
منظومههای عاشقانه بسطیافتة شعر غنایی است که مفاهیم عاشقانه در آن باز و گسترده شده، در قالب داستانی کمال مییابد. یکی از عناصر مهم در این داستانها، حیوانات هستند که نقشهای متفاوتی را به عهده دارند. گاه این نقشها اصلی و سرنوشتساز و گاه فرعی و پیشبرندة حوادث اند. شاعران و نویسندگان منظومهها به مناسبتهای مختلف، برای پروراندن متن خود از حیوانات یاد کرده و نقشهای متنوعی برای آنان در نظرگرفتهاند. هدف این پژوهش، بیان نقشهای حیوانات به عنوان یکی از عناصر و بنمایهها در منظومههای عاشقانه است. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجامشده، میکوشد به این سؤال پاسخ دهد که: حیوانات در منظومههای عاشقانه چه نقشهایی دارند؟ محدودۀ مطالعاتی در این مقاله، کتاب «یکصد منظومة عاشقانة فارسی» است. این کتاب، شامل صد منظومة عاشقانة فارسی است که به نثر درآمده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد به جز نقش های بلاغی که شامل تشبیه، استعاره، نماد و ... میشود؛ نقشهای ابزاری، پیامرسانی، میانجیگری، عاطفی، پیشگویی و غیبگویی، پزشکی، یاریگری، خواب و تعبیر، قصّهگویی، اسطورهای، جادویی، مانع، پیشبرنده و سبب و عامل مرگ، از جمله نقشهایی است که برای حیوانات در منظومههای عاشقانه ذکر شدهاست. این پژوهش میتواند الگوی مناسبی برای طبقهبندی عناصر داستانهای عاشقانه ارائهدهد.
واژههای کلیدی: ادبیات غنایی، منظومههای عاشقانه، یکصد منظومة عاشقانة فارسی، نقشآفرینی حیوانات.
مقدّمه
در ادبیات فارسی حکایات و داستانهای بسیاری وجود دارد که شخصیتهای آن حیوانات هستند. بهرۀ شاعران و نویسندگان از حیوانات در آثار خویش ضمن ایجاد فضای تازه، جذابیّت خاصی به اثر میبخشد و انتقال مفاهیم را راحتتر میسازد. همچنین در متون فارسی گاه به منظور آموزش و یا با هدف انتقاد از اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان از حیوانات استفادهشدهاست.
استفادۀ گستردهتر از حیوانات گاه منجر به خلق آثاری چون «کلیله و دمنه» و «منطق الطیر» شده که در ادبیات تعلیمی و عرفانی بینظیر هستند. در ادبیات غنایی بهویژه در غزل، شاعران گاه در تصویرپردازیهای خویش از حیوانات نام برده، و تشبیهات و استعارات زیبایی خلق کردهاند. این در حالی است که در داستانهای عاشقانه از حیوان، به عنوان یکی از عناصر و شخصیتهای داستانی نیز یاد میشود. شخصیتهایی که در کنار شخصیتهای انسانی داستان، نقشآفرین بودهاند. این پژوهش با هدف بیان نقشهای حیوانات به روش توصیفی-تحلیلی، میکوشد به این سؤال پاسخ دهد که: حیوانات در منظومههای عاشقانه چه نقشهایی به عهده دارند؟
پيشينۀ تحقیق
اگرچه در زمینۀ حیوانات پژوهشهای بسیاری انجام شده؛ امّا تاکنون تحقیقی که به بررسی نقش جانوران در ادبیات فارسی پرداخته باشد، دیده نشد. آنچه یافت شد، بیشتر در زمینۀ موارد مختلف نقش بلاغی است که در ذیل به برخی اشاره میگردد:
«فرهنگنامة جانوران در ادب فارسی»(1381)، نام کتابی است که منیژه عبداللّهی در آن به معرفی جانوران بر پایۀ واژهشناسی، اساطیر، باورها، زیبایی شناسی و ... میپردازد. فلسفینژاد در «نقش تمثیلی حیوانات در آثار برجستة ادبیات فارسی»(1394)، چنانچه از عنوان کتاب برمیآید، تنها به نقش تمثیلی حیوانات پرداخته است.
مقالاتی نیز در این زمینه چاپ شدهاست که به برخی اشاره میشود:
طاهری عبدهونده و صفری در مقاله «بررسی نمود برخی حیوانات و پرندگان در شعر ناصرخسرو»(1391)، به نقش بلاغی همچون تشبیه، نماد و استعاره توجّهکردهاند. محمودی و الیاسی در مقالۀ «نمادشناسی حیوانات در کتاب طربالمجالس»(1396)، نقشهای رمزی حیوانات و معانی سمبلک آنها را در کتاب طربالمجالس بیان کردهاند؛ این مقاله نیز به نقش رمزی و نمادین حیوانات نظردارد.
زنگانه و مهرکی در پژوهش «خاقانی و باورهاي عاميانه دربارۀ جانوران»(1399) باورهای عامیانۀ دربارۀ جانوران را در پنج دستۀ چشمزخم، تعویذها، فالگیری و پیشگویی، سحر و جادو، و پری تقسیمکرده و تبیین مینمایند.
پژوهش پیشرو از آن جهت که به جز نقش بلاغی حیوانات به سایر نقشهای آنها توجّه دارد، تازگی دارد.
روش تحقیق
برای انجام این پژوهش، کتاب یکصد منظومۀ عاشقانۀ فارسی به روش کتابخانهای مطالعه شد و مواردی که حیوانات نقشآفرین بودند، استخراج گردید. سپس فیشها بررسی و در کارکردها و نقشهای مختلف دستهبندی شد. پس از آن به روش توصیفی-تحلیلی به تحلیل نمونهها پرداختهشد.
مبانی تحقیق
ادبیات غنایی: یکی از انواع ادبی، شعر غنایی است.غنا در لغت به معنای سرود، نغمه و آواز خوش است و اصطلاح «غنایی» را معمولا به دو صورت بیان کردهاند: «1. شعر کوتاهی که بیانگر اندیشهها و احساسات شخصی شاعر است. 2. اثری که سرودهشده است تا از آن آواز و ترانهای ساخته شود»(بروستر، 1395: 6). این دو تعریف، بهترتیب به شعر غنایی شخصی یا من فردی و شعر غنایی اجتماعی و یا من اجتماعی تأکیددارند. به تعبیر بروستر یکی بر ماهیت فردی گونۀ غنایی تاکید میکند و دیگری به ویژگی چندفاعلی شعر غنایی. (همانجا) بروستر میافزاید: «بر اساس این نظریه، آثار غنایی به واسطۀ احساساتی اوجگرفته و عواطفی اصیل و واقعی بهوجود میآیند که به صورت نوعی آگاهی معمولاً کوتاه که در یک لحظه نیروگرفتهاند، بهظهور میرسند».(همانجا) «رستگار فسایی شعر غنایی را شعری میداند که شاعر در آن خویشتن خویش را موضوع قرار میدهد»(رستگار فسایی،1380: 142)و «شعر غنایی، گزارشگر عواطف و احساسات شخصی شاعر بوده؛ به عشق، دوستی، رنجها، نامرادیها و هرچه روح آدمی را متأثر میکند، با شور و حرارات میپردازد»(رزمجو، 1374: 64). درحقیقت در این نوع شعر، «زبان، کارکردی عاطفی دارد و شاعر با نگاهی عاطفی به جهان مینگرد و به ادراکات و احساسات خود، رنگ فلسفی، روانشناسیک و جامعهشناسیک میدهد. از میان سه عنصر شعر، اندیشه و خیال و احساس، عنصر احساس مهمترین جایگاه را در ساختار شعر غنایی دارد«(انوشه، 1381: 893). «در شعر فارسي، ادب غنايي به صورت داستان، مرثيه، مناجات، بثّ الشّكوي، گلايه و تغزّل در قالبهاي غزل، رباعي، مثنوي و حتّي قصيده مطرح ميشود» (شميسا، 1373 ،119). برخی از این قالبها در ادب غنایی جلوۀ بیشتری دارند چنانکه به اعتقاد رستگار فسایی «غزل و داستانهای عاشقانه در ادب ما دو جلوۀ مهم از شعر غنایی هستند که یکی احساسات مختلف شاعر را در برابر مسائل جهان در قالب و صورتی کوتاه منعکس میکند و دیگری در داستانهای عاشقانه(چه شخصی، چه الهی و غیر شخصی) که محدودۀ وسیعتری دارد» (رستگار فسایی،1380 : 152-151).
منظومههای عاشقانه: از شایعترین گونههای شعر غنایی، داستانهای عاشقانه است که موضوعات و محتویات شعر غنایی را در خود جای داده است(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 19). ذوالفقاری منظومههای عاشقانه را بسطیافتة شعر غنایی میداند و استدلال میکند که در غزل، مفهوم عشق به اشارتی بیان میشود؛ امّا در منظومة عاشقانه همان مضمون باز و گسترده شده، در قالب داستانی کمال مییابد(همانجا). داستانهای عاشقانه، ساختار کلی تقریباً یکسانی دارند که عبارت است از: «عاشق شدن دو یا چند نفر بر یکدیگر و تلاش خستگیناپذیر برای دست یافتن به وصال و استقبال از خطرات و پشت سر گذاشتن مسائل و موانع مختلف و سرانجام، رسیدن یا نرسیدن به هدف»(باباصفری، 1392: مقدمه11). این داستانها خصایص و بنمایه های مشترکی دارند. به تعبیر ذوالفقاری بنمایهها، مقولات ساختاری-معنایی ذینقش در داستان را همچون اشخاص، حوادث، اشیاء، مفاهیم و ... دربرمیگیرند(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 77).
«یکصد منظومة عاشقانة فارسی»: «یکصد منظومة عاشقانة فارسی» عنوان کتابی است از حسن ذوالفقاری. در این کتاب فهرستی از منظومههای عاشقانه -که قریب ششصد داستان است– آمده است. از بین این ششصد منظومه هفتاد درصد به نظم و سی درصد از آنها به نثر است (ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 37-47). ذوالفقاری در این کتاب صد داستان عاشقانه را به نثر آورده و برای هر یک تحلیل میآورد. محدوده مطالعاتی در این مقاله، کتاب «یکصد منظومة عاشقانة فارسی» است.
نقشآفرینی حیوانات: یکی از شخصیتهای مهم، در داستانهای عاشقانه حیوانات هستند. به اعتقاد ذاکری «جانوران همین که وارد حوزههای انسانی میشدند، نماد و نشانۀ یک شخصیت میگردیدند. آنچه بین مردم در مورد حیوانات رایج بود، از فرهنگ عامه، اعتقادات دینی، تجارب شخصی، شکل و ظاهر حیوانات، نحوۀ زیست آنان و همۀ اطلاعاتی که بشر در مورد آنها داشت، در شکلدهی به شخصیت داستانی حیوانات مؤثر بود»(ذاکری، 1389: 34). ازاینروی در منظومههای عاشقانه حیوانات نقشهای متفاوتی را به عهده دارند. گاه این نقشها اصلی و سرنوشتسازند و گاه فرعیاند و پیشبرندۀ حوادث.
بحث
از دیرباز، تصاویر حیوانات در متون ادبی دیدهشدهاست. این تصاویر حتّی در متون دینی قابلمشاهدهاست؛ چنانکه در قرآن از حیوانات بسیاری نام برده شده و کارکرد مختلف آنها بیانشده است. در داستان هابیل و قابیل، کلاغی را میبینیم که نقش ارشادی و تعلیمی دارد و شیوۀ خاکسپاری را به قابیل میآموزد(ر.ک: سوره مائده: 31) و در داستان اصحاب کهف، سگی با آنان همراهمیشود و نقش همراهی را ایفامیکند. (ر.ک: کهف: 22) در داستان اصحاب فیل، پرندگانی در نقش منجی ظاهر میشوند و اصحاب فیل را از بین میبرند. (ر.ک: سوره فیل: 4-3) در داستان حضرت سلیمان، هدهد به عنوان راهنما و نامهرسان ظاهرمیشود. .(ر.ک: سوره نمل: 30-28) حیوانات به عنوان یکی از عناصر داستانهای عاشقانه نیز نقشهای متفاوتی را به عهده داشتهاند.این مقاله ضمن اشارهای مختصر به نقش بلاغی حیوانات، به بررسی نقش حیوانات در منظومههای عاشقانه میپردازد.
نقش بلاغی
شعرا پیوسته از عناصر جهان بیرونی در خلق مضامین شعری بهرهبرده و با ترفندهای ادبی به تصویرسازی و زیباسازی سخن پرداختهاند. یکی از عناصر جهان بیرونی، حیوانات است که حجم درخور توجهی از تشبیهات، استعارات، تمثیلها، مجازها و حتی کنایات را دربردارد. شاعران در منظومههای عاشقانه گاه زیباییهای معشوق را به حیوانات و یا حتّی اجزای حیوانات شبیه دانسته، تشبیه و استعاره بهکاربردهاند؛ در اینجا برای نمونه، به ذکر چند مورد از کتاب یکصد منظومة عاشقانه بسنده میکنیم؛ چراکه بررسی این نقش در هر یک از منظومهها، تحقیقی جداگانه میطلبد:
در بیت زیر چشم سلامان به آهوی مردم شکار تشبیه شده است:
چشم مستش آهوی مردم شکار |
| جلوهگاهش در میان لالهزار |
(سلامان و ابسال حامی، به تقل از ذوالفقاری، 1392: 402)
نظامی در وصف زیبایی لیلی میگوید:
آهو چشمی که هر زمانی |
| کشتی به کرشمهای جهانی |
(لیلی و مجنون نظامی، به تقل از ذوالفقاری، 1392: 701)
غزال در بیت زیر از منظومة زهره و منوچهر، استعاره از معشوق است:
عشق نهم در وی و زارش کنم |
| طرفه غزالی است شکارش کنم |
(زهره و منوچهر ایرج میرزا، به تقل از ذوالفقاری، 1392: 410)
در بیت زیر از گل و نوروز، خال گونة گل به زاغ تشبیه شده است:
قدش شمشاد و بر شمشاد باغی |
| خدش گلنار و بر گلنار زاغی |
(گل و نوروز خواجوی کرمانی، به تقل از ذوالفقاری، 1392: 674)
به جز نقشهای تشبیه و استعاره، نقش نماد نیز قابل ملاحظهاست. همچنانکه رمز و نماد بیشتر در زبان عرفان بهکارمیرود و «عنصر غالب (dominant) در شعر عرفانی فارسی، نمادین بودن آن است و تقریباً همه مفاهیم و مصادیق عرفانی به گونهای است که زبان سمبلیک می طلبد» (زرقانی، به نقل از محمدخانی و فتوحی، 1385: 134)، بهنظرمیرسد نقش نمادین حیوانات در منظومههای عاشقانه نیز بیشتر در زمینة عاشقانههایی است که پیام عرفانی آنها غالب است. چنانکه در منظومه تمثیلی ذره و خورشید، شبپره نماد کوردلانی است که تاب دیدن نور حقیقت را ندارند و مستعد آن نیستند. خفّاش مشتاق نور و نماد عاشق است(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 363) نظیر این منظومه، منظومه آذر و سمندر است که سمندر، رمز عاشق است(همان: 109). در داستان شمع و پروانه، پروانه یکی از عشّاق معرّفیمیشود که در طلب شمع است و میتواند نماد آن باشد. چنانکه ذوالفقاری منظومه شمع و پروانه را بسطیافتة دو نماد شمع و پروانه در غزل عاشقانة فارسی میداند(همان: 571). در داستان گل و بلبل، بلبل نماد کسی است که شراب معنی نوشیده و دیگران به او حسد میورزند. نیز طوطی، طاووس، موشخوار و هدهد، نماد پرندگان و افرادی هستند که به مقام ظاهر توجّهدارند. برای نمونه، هدهد علم را برتر از عشق میداند و از بلبل سوالاتی فلسفی میپرسد(همان: 665-662). به اعتقاد ذوالفقاری بلبل تمثیلی از خود شاعر است، شاهین و طوطی تمثیلی از شاعران مدیحه سرا، لاشخور نماد کهنهپرستی و هدهد مظهر شیخ عارف است(همان:665).
نقش ابزاری
یکی از نقشهای حیوان در گذر تاریخ، نقش ابزاری است. اساساً، آنگونه که در قرآن کریم آمده (نحل: 5 و 6)، یکی از اهداف آفرینش حیوان همین نقش، یعنی بهگونهای منفعترسانی و خدمتگزاری به انسان است. در قابوسنامه آمدهاست: «حکیمان گفتهاند که جهان به مردمان به پای است و مردم به حیوان»(عنصر المعالی، 1378: 123).
اسب، فیل و شتر از جمله حیواناتی هستند که در جنگ، شکار، حمل بار و... مورد بهرهقرارگرفته و حتّی گاه جهت هدیه دادن از آنها نام بردهشدهاست. در برخی منظومهها هر یک از عاشق و معشوق، حیواناتی خاصّ خود دارند که از آن، بیشتر برای شرکت در جنگ و شکار استفادهمیکردند. بهعنواننمونه، اسب از حیواناتی است که برای رفتن به شکار بسیار مورد استفاده قرار میگرفت. اسب خسرو در داستان خسرو و شیرین با نام خاصّ «شبدیز» معرفیمیگردد(ر.ک: ذوالفقاری،1392: 277). در داستان سام و پریدخت، «غراب» نام مرکبی است که منوچهرشاه به فرزندش سام میبخشد و سام با غراب به شکار میرود(همان: 430) و یا منوچهر در داستان زهره و منوچهر، از اسب برای رفتن به شکار بهره میبرد(همان: 410). در برخی داستانها برای فرار، از اسب که مرکبی تندرو بود، استفاده میکردند؛ مثلا در داستان حسینا و دلارام، حسینا از ترس برادران دلارام سوار بر اسب میگریزد(همان: 248). در همای و همایون، شتر برای حمل بار استفاده میشود؛ چنانکه همای و پریزاد، با هزاران شتر گنج و گوهر راهی چین می شوند(همان: 1062) و نیز در یوسف و زلیخا، یوسف دوازده شتر خواربار به برادران میسپارد(همان: 1104). گاه برای هدیه و مژدگانی از حیوانات نام برده شدهاست؛ چنانکه در داستان طالب و زهره، زهره به سبزعلی پیشنهادمیدهد اگر طالب را به نزدش آورد، صدگاو ماده و صد گوسفند هدیه خواهدگرفت(همان: 603).گاه حیوانات، ابزاری برای نمایش قدرت هستند. در برخی داستانها در پی حوادثی که برای قهرمان یا عاشق پیشمیآید، دلاوری و شجاعت فرد ضمن مبارزه با حیوان به نمایشگذاشتهمیشود. چنانچه «شیرکشی پهلوان، بن مایهای است که از دوران آشور نزیرپال دوم تا شاهان ساسانی تکرار شده است»(پرادا، به نقل از قلی زاده، 1392: 163).
در داستان بهرام و گلاندام، بهرام در شکارگاه تصمیم میگیرد با شیری قوی که هیچ کس یارای برابری با او را ندارد، به جنگ رود. او به شیر حملهمیکند و شیر را چنان بر زمین میزند که در لحظه جانمیدهد(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 155). در همای و گلاندام، همای شیری را میکشد و به دنبال آن، ده شیر جنگی دیگر را هلاکمیکند(همان: 1071). در داستان بیژن و منیژه، هنگامی که مردم از حمله گرازان به مزارع خود نزد شاه شکایت میکنند، بیژن داوطلب میشود با گرازان مبارزه کند(همان: 164). گاه این جلب توجه و هنرنمایی، در مقابل معشوق صورت میگیرد؛ در هفت پیکر، بهرام، شیری را که بر گوری جسته، به همراه گور شکار میکند (همان: 1000). در هشت بهشت، بهرام، به درخواست دلارام، شاخ آهوی نر را بر فرق آهوی ماده مینشاند(همان: 955).
نقش پیامرسانی
پیامرسانی از دیگر نقشهایی است که شاعران منظومههای عاشقانه به حیوانات دادهاند. در داستان سلیمان نبی، هدهد پیام سلیمان را در قالب نامه برای بلقیس میبرد؛ چنانکه در قرآن(نمل: 28) به آن اشارهشدهاست. در منظومة سلیمان و بلقیس نیز هدهد پیامرسان هدهد است. همچنین در منظومة رتن و پدومات، زاغ پیام مادر رتن را برای او میآورد(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 396). چنانکه در برخی اسطورهها نیز کلاغ همچون منادی و مبشّر است و پیام پروردگار را همو به میترا میرساند(ر.ک: باوری،1392: 80) جابز، کلاغ را سمبل پیشآگاهی و علم غیب، حیلهگری، دزدی، دو به هم زنی، سخن چینی، سرعت و همه چیزخواری میداند(ر.ک: جابز، 1395: 65).
گاه برگشت اسب به تنهایی و یا اسب خونین به گونهای، آورندة پیامی ناخوشایند دربارة صاحب خود است؛ چنانکه در داستان باقر و گلاندام، گلاندام با دیدن اسب خونین متوجة مرگ باقر میشود:
الا اسب سفید دم بریده |
| مگر باقر سوار تو نبوده |
(باقر و گلاندام، ذوالفقاری، 1392: 132)
در داستان شاه و درویش، درویش ضمن نوشتن نامهای بر بال کبوتر، از جور رقیب شکایت میکند(همان: 551). در داستان نل و دمن، مرغ در قبال آزادیاش، نامهرسان بین او و معشوقش میشود(همان: 877). چنانکه مشاهدهگردید در منظومههای عاشقانه به جز اسب، پرندگانی چون: هدهد، زاغ، کبوتر و مرغ نقش پیامرسانی داشتهاند.
نقش میانجیگری
یکی از شخصیّتهای مؤثّر در منظومهها، شخصیت واسطه یا میانجی است که خویشکاری اصلی «واسطهگری» را بهعهدهدارد. واسطه یا میانجی، شخص یا اشخاصی هستند که کار اصلی آنها ایجاد آشنایی میان عشّاق و یا رساندن پیام آنها به یکدیگر و یا تلاش برای رساندن آنها به یکدیگر است. ذوالفقاری وجود این اشخاص را برای رسیدن مقطعی یا نهایی عشّاق به یکدیگر ضروری می داند(همان: 92).
در منظومههای عاشقانه، حیوانات گاه با فراهمکردن اسباب آشنایی، نقش واسطهگری دارند؛ مثلا در داستان « اصلی و کرم» هنگامی که محمود، در پی شاهین خود به باغ میرود، او را بر شانه دختری زیبا میبیند. نگاه محمود و دختر در هم گره می خورد و دلدادگی پیشمیآید(همان: 114). بهنظرمیرسد شاهین، بهگونهای واسطة آشنایی عاشق و معشوق بودهاست. در داستان لاس و خزال، لاس در پی شکار آهویی به خیمهگاه خزال میرسد(همان: 699). در داستان همای و گل کامکار، گلکامکار با شنیدن شیهۀ اسب همای به بام میآید و همای را میبیند و مفتون او میشود(همان: 1069). در واقع اسب با شیهۀ خود زمینة آشنایی همای و گلکامکار را فراهم میکند. بر این اساس حرکت حیوانات، هدفمند و برای آفرینش حادثة تازهای چون آشنایی اولیه در داستان رخمیدهد.
نقش عاطفی
نیاز به انیس و مونس و همصحبت برای انسان امری قطعی است. این امر در باب عاشق و معشوق مشخصتر و پررنگتر است. اینان نیازمند گوشیاند که درد دل عاشق و غم فراق محبوب را بشنود و البته زبان افشای راز هم نداشتهباشد. در منظومههای عاشقانه، حیوانات از جمله اشخاصی اند که در نقش همدم و همنشین ظاهرمیشوند:
در منظومة جمشید و خورشید، هنگامی که جمشید از شدت اندوه سر به کوه و بیابان میگذارد، با وحشیان آرام میگیرد و با کبوتری راز دل میگوید(همان: 201). در داستان رتن و پدومات، طوطیای را به پدومات میدهند که سخنوری آموزد، طوطی با پدومات دوست میشود(همان: 395). در داستان نل و دمن ، نل مرغی به دام میاندازد و او را همدم خود میسازد. مرغ نیز چون ناله نل را میبیند، به سخن درمیآید و خود را شریک او میداند؛ زیرا او نیز از جفتش جدا افتادهاست(همان: 877).
پناهبردن حیوانات به عاشق نیز از جمله موارد عاطفی است که در این داستانها به آن اشاره شدهاست. برای نمونه، در داستان اصلی و کرم آهویی زخمی به عاشق پناه میبرد(همان: 115). یا به گونهای دیگر، در منظومه لیلی و مجنون، شکارچی به درخواست مجنون، آهوی دربند را در قبال گرفتن اسب مجنون، آزاد میکند و نیز مجنون، گوزنهایی را که در دام اسیرند، آزاد میکند(همان: 703).
صحبت و رازدل گفتن، بیشتر در ارتباط با پرندگان دیده میشود و البته گاه ماهیها نیز مورد خطاب قرارمیگیرند: در داستان طالب و زهره، روزی که طالب خسته و دلتنگ است، کبوتری را بر درخت میبیند و به شعر با او صحبت میکند(همان: 602). در همین داستان، زهره به رودخانه میرود و با ماهیها حرفمیزند(همان: 603). در داستان عزیز و نگار، عزیز با دو دارکوب و کبکان درد دل میکند(همان: 614).
نقش پیشگویی و غیبگویی
رفتار پرندگان و حیوانات یکی از عوامل پیشگویی بهحسابمیآمد و به عنوان مثال، صدای زاغ را نماد بدشگونی میدانستند. نیز مطابق اساطیر بین النهرینی، یکی از روشهای متداول کار جنگیران و پیشگویان، رفتار پرندگان و سایر حیوانات به خصوص در اطراف دروازه شهر یا درون محوطة معبد بود(ر.ک: مک کال، 1379: 38).
در داستان خرّم و زیبا، مرغان، مرگ شاه را پیشگوییمیکنند. خرم، صحبت مرغان را میشنود که میگویند شاه به زودی توسط همسرش کشته میشود(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 270) گاه این پیشگویی در عالم خواب اتفاق میافتد: در داستان گل و نوروز، نوروز دو مرغ سبز را در خواب میبیند که سرنوشت او را بیانمیکنند و میگویند نوروز هوای یاری را درسردارد و سرانجام به آرزوی خود خواهدرسید(همان: 675). همچنین نوروز دو بلبل را در خواب میبیند که با هم سخن میگویند و یکی به دیگری میگوید افسوس که امشب بر گل کمین گشودهاند و توفانجادو قصد ربودن گل را دارد(همان: 678).
در داستان طالب و زهره، روزی زهره درحالیکه کنار دریا نشسته، احوال طالب را از کبوتری، میپرسد. کبوتر به او خبر میدهد که ماهی دریا طالب را خورده است. زهره قلابی را به دریا میاندازد و با صید شاهماهی و پرکردن دهانش از زر و سیم، خبر طالب را از او میگیرد. شاهماهی میگوید که طالب را میان هندیان دیده که لباسی سفید به تن داشته و شالی به کمر بستهاست(همان: 603).
نقش پزشکی
انسان در طول تاریخ برای درمان بیماریها از طبیعت، داروهای گیاهی و حیوانی استفادههای فراوان کردهاست؛ چنانکه «روزگاری آدمیان، درمان بیماریهای روحی و روانی خود را از طبیعت میگرفتند و در این میان، از اعضا و جوارح و فضولات حیوانات، اعم از پرندگان و خزندگان و حشرات و ... هم سود می بردند»(بیگ باباپور، 1397: 8). برای نمونه و به اعتقاد بوکور، پیکر مار را که به داشتن خواصّ حیاتی شهرت دارد، داروی درمانبخش هرگونه بیماری و ناخوشی، میپنداشتهاند و در قرون وسطی باور داشتند که هر بخش از پیکر مار، درمان بخش بیماری مشخصی است(ر.ک: بوکور، 1376: 67). نقش پزشکی حیوان تنها در یک مورد دیده شد: در منظومه خرّم و زیبا، مرتاضی برای مداوای خرّم توصیه میکند که استخوان سینة ماری را بجوشانند و در چشم و گوش خرّم بچکانند(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 270).
نقش یاریگری
حیوانات، گاه به شیوۀ مستقیم یا غیرمستقیم نقش یاریگری را به عهده دارند. «یاریگر کسی است که کنشگررا برای رسیدن به هدف یاری میدهد»(مختاری، 1397: 74). و گاه با عمل راهنما ظاهر می شود: در خسرونامه، خسرو به دنبال شکار در بیابانی دچار تشنگی میشود و با دیدن کبکان به چشمهساری خرم میرسد. کبکان در حقیقت، راهنمایانیاند که خسرو را به آب میرسانند(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 323). در داستان راغب و مرغوب، بهرام شاه به دنبال درویشی میرود که از دیدگان او پنهان شده است و به مرغزاری میرسد و در آنجا به اشارة بوزینهای، درویش را مییابد(همان: 371). در داستان فیروز و نسرین، ندیم خاصّ فیروز هنگامی که فیروز را نمییابد، پی اسب فیروز را میگیرد تا به باغی میرسد که فیروز در آنجاست(همان: 643). در اینجا اسب، غیرمستقیم به یاری ندیم فیروز میآید. در داستان فیروز و شهناز، هنگامی که شاه عباس، قصد شکار دارد، باز او حرکتکرده، روی شانة فیروز مینشیند و بدینگونه، شاه عباس و سپاهیان به دنبال باز به جوان میرسند(همان: 639). در داستان ناز و نیاز هم، ناز با شنیدن صدای دستهای از پرندگان به سمت آنان میرود و نیاز را در آنجا مییابد(همان: 849). در هر یک از این موارد، حیوان گاه با اشاره یا نشانه ای از خود و یا با ایجاد صدا، فرد را متوجّه موضوع میکند؛ اما گاه حیوان به سخن میآید، مانند موارد ذیل:
نل پس از ترک دمن، ماری را میبیند که گرفتار آتش شدهاست. مار به نل، قول کمکمیدهد؛ اما وقتی نل، مار را از آتش نجات میدهد، مار، او را نیشمیزند. با نیش مار، روی نل سیاه میشود. مار به نل میگوید که این سیاهی برای فریب دیگران است و روزی در لباس پریان او را نجاتمیدهد. مار پس از آن ضمن راهنمایی نل، مقداری از پوست خود به نل میدهد که هنگام نیاز در آتش افکند و مار را فراخواند تا مشکلش را حل کند...(همان: 879).
همچنین گاه، حیوان یاریگر به اذن خدا زبان میگشاید و با کشف حقیقت یا خبررسانی ظاهر میشود: در داستان یوسف و زلیخا، هنگامی که برادران از روی ناچاری گرگی خون آلوده را مییابند و نزد پدر میبرند، یعقوب با گرگ سخنمیگوید و از او میپرسد چرا فرزندش را خورده است؟ گرگ به فرمان الهی زبان بر میگشاید و پاسخ میدهد:
خداوند کرده است بر ما حرام |
| تن پاک پیغمبران، والسلام |
(یوسف و زلیخا، ذوالفقاری، 1392: 1100)
در هفت منظر نیز طوطیای با نقش یاریگری ظاهر میشود. حرزی به خواجه میدهد و چون خواجه حرز را میخواند و در آب چشمه میدمد، بر احوال خویش ازجمله اینکه دختر شاه چین را به همسری میگیرد، واقفمیشود(همان: 1047).
خواب و تعبیر
«خواب اساساً عامل قطع از دنیای مادّی و پرواز روح به عالم ماورای طبیعی است و قهرمان در این پرواز، به آزروهای نایافته دستمییابد. خواب، متضمن بشارت به آینده است؛ آیندهای خوش یا توأم با نحوست و زشتی»(همان: 94) و در شمار قدرتهای فراطبیعی است که غالباً منجر به ایجاد واقعیّتی در عالم بیداری میگردد(ر.ک: زمردی،1385: 386). در داستان گل و نوروز، نوروز دو مرغ سبز را در خواب میبیند که سرنوشت او را بیان میکنند(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 675) و در پایان، بلبلی سخنگوی را در خواب میبیند که جایگاه توفانجادو را به او میگوید(همان: 691). در داستان لاس و خزال، خزال خواب میبیند عقابی با یک بال سیاه و یک بال سفید، لاس را در چنگال خود اسیر کردهاست(همان: 699). تعبیر عقاب، شالیبیگ است که در جنگ در کمین لاس بوده، با تیری پهلوی او را می شکافد. در داستان سیاوش و سودابه، افراسیاب در خواب، بیابانی خشک و پر از مار میبیند که در آن سراپردهای دارد و بادی درفش او را سرنگون کردهاست. یکی از موبدان خوابش را چنین تعبیر میکند که اگر با سیاوش بجنگد، کسی از ترکان زنده نمیماند و اگر سیاوش کشته شود، به انتقام او جهان پرآشوب میشود(همان: 523). تقابل نیروهای ایزدی(عقاب، باز) و نیروهای اهریمنی(مار)، نمودار جهانشمولی است که طیّ به تصویر کشیدن عقابی که ماری را به چنگال دارد، پیکار قدرتهای آسمانی با قوای دوزخی را در تضادّ خیر و شر نشان میدهد(بوکور،1376: 58). امام صادق(ع) بیابان را بر چهار وجه قسمت و روزی، تحیّر و سرگشتگی، عنا و رنج و مخاطره تعبیر کرده(تفلیسی، 1394: 252) و دیدن مار را بر ده وجه تعبیر میکند که یکی از آن ها مرگ است (همان: 1016). در داستان راغب و مرغوب، شبی بهرام شاه، در خواب ماری میبیند که او را از تخت به زیرکشیده است. صبح چون برمیخیزد، تب بر وجودش مستولی شده و میمیرد(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 375). به گفتۀ شایگانفر «ترسی ناخودآگاه از مار بین مردم اغلب کشورها وجود دارد که ظهور آن در خواب تعبیر دشمنی خطرناک دارد»(شایگانفر،1391: 240).
در داستان یوسف و زلیخا، شبی یعقوب در خواب میبیند که دو گرگ یوسف را میربایند. از وحشت، از خواب بیدار میشود؛ اما خواب خود را با کسی در میان نمیگذارد(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 1100). ابن سیرین، یکی از تعابیر خواب گرگ را کسی میداند که با وی خصمی و دشمنی کند(تفلیسی، 1394: 894). خواب یعقوب، بعدها به دشمنی برادران در حق یوسف تعبیر شد. در همین داستان، پادشاه مصر خواب میبیند که هفت گاو چاق، هفت گاو لاغر را میخورند(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 1103) خواب پادشاه از جمله خوابهایی است که راست است چنانکه تفلیسی از چهار نوع خوابی که یاد میکند، درستر و راستر را خواب پادشاه میداند و میگوید: «خواب پادشاهان را بر خواب رعیّت چندان فضل است که پادشاه را بر رعیت فضل بود»(تفلیسی، 1394: 24) یوسف، خواب پادشاه را چنین تعبیر میکند:
«هفت گاو نیکو، هفت سال است و هفت گاو لاغر زشتی که بعد از آنها برآمدند، هفت سال است. همانا هفت سال، فراوانی بسیار در تمامی زمین مصر میآید و بعد از آنه، هفت سال قحطی به ظهور خواهد آمد که تمامی این فراوانی در زمین مصر فراموش خواهد شد و قحطی، ولایت را تلف خواهد نمود.» (کتاب مقدس، 1388، آیات 31-27: 80).
نقش قصّهگویی
«قصّه و افسانه کهنترین اثر تراوش ذهن بشر است؛ افسانه قرنها پیش از آغاز زندگانی تاریخی بشر پدید آمدهاست؛ از همین روی تنها روزنه نورانی و پرتو روشنگری است که به تاریک خانه قرون و اعصار قبل از تاریخ میتابد»(محجوب، 1382: 1، 124).
در داستان رتن و پدم، طوطی، هر شب داستانهایی از زیبایی پدم(پدومات) میگوید تا آنجا که رتن عاشق او میشود(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 395). طوطی در اینجا نقش واسطه نیز دارد؛ اما با توجه به خویشکاری اولیه و اصلی او که در این داستان قصّهگویی است، در نقشی جداگانه ذکر گردید. از این نقش تنها همین مورد یافت شد.
نقش اسطورهای
برخی حیوانات با نقش اسطورهای خود در منظومههای عاشقانه ظاهر میشوند. چنانکه «اژدها در اساطیر ملل، نگاهبان گنج پنهان، نماد شر و گرایشهای شیطانی است»(محجوب، 1382: 617-677) بوکور پاسداری خزائن مخفی و سرّی را که در دل زمین نهان است، با مار مرتبط می داند(ر.ک: بوکور، 1376: 70). در هفت پیکر، بهرام در شکار به دنبال گورخری، به دهانة غاری میرسد که اژدهایی در آستانة آن خفته است. بهرام با کشتن اژدها، وارد غار میشود و بر گنج فراوانی دست مییابد(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 1000).
سیمرغ از موجودات اسطورهای است که در هفت اختر ظاهر میشود. سیمرغ که با مسئلة تقدیر و سرنوشت مخالفت میکند؛ بر اثر داستانی که پیش میآید، به قضا و قدر ایمان میآورد(همان: 991). در داستان زال و رودابه، زال شخصیتی است که پروردة سیمرغ است. به عقیدۀ زمردی «تصویر سیمرغ، ترکیب انسان-مرغ را خاطرنشان میسازد. انسان بالدار که رازآشنا و نجاتبخش است»(زمردی، 1385: 258).
نقش جادویی
«جادو عبارت است از تغییر یا گردانیدن ماهیت و صورت واقعی اشیا به امری غیر حقیقی یا خیالی و نشان دادن صوری که برخلاف واقع باشد؛ چنانکه گویی حقیقت شیء دگرگون شدهاست و گاه بر احداث امور عجیبه با استمداد از ارواح و شیاطین یا تأثیر کواکب و اجرام آسمانی اطلاق میشود»(مصاحب، 1383: 1276). در اسطوره و آیین آمده است که «جادوگرها یا ساحرهها، عموماً برای مقاصد شخصی عمل میکنند»(الیاده و دیگران، 1388: 222).
پیکرگردانی و طلسم از موارد جادو است که در منظومههای عاشقانه دیده میشود:
«پیکرگردانی، دگرگونی یا جابهجایی به معنای تغییر شکل یا ماهیت یک چیز یا کس است که در اصطلاح، به (Metamorphoses) و (Transformation) تعبیر شدهاست و معنای آن تغییر شکل ظاهری و ساختمان و اساس هستی و هوّیت قانونمند شخص یا چیزی با استفاده از نیروی ماوراءالطبیعی است که امری غیرعادی و فراتر از توان انسانهای معمولی است» (رستگار فسایی، 1383 :43).
رستگار فسایی به پیکرگردانی انسان به حیواناتی چون اژدها، آهو، بز، بوزینه، پرنده و... اشاره میکند(ر.ک: همان: 434-426). موارد تغییر شکل حیوانات که در منظومهها یافت شد، پیکرگردانی انسان به حیوان، یا پریان به حیوان و یا حیوان به حیوان است.
در هشت بهشت، شاه در قالب طوطی به شهر خود بازمیگردد(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 959). در داستان جمال و جلال، معشوق به شکل موجوداتی چون گوزن، طوطی، قمری، طاووس و هما در می آید و با عاشق(جلال) گفتگو میکند(همان: 182). در داستان رام و سیتا، سورپنکا بخاطر اهداف شخصی خود از ماریچ میخواهد به شکل آهویی طلایی درآید و نزد سیتا برود و او را بفریبد(همان: 381). چنانکه ملاحظه میشود، پیکرگردانی در موارد اخیر با هدف اغراض شخصی انجام گرفتهاست.
گاه نیز پریان در قالب حیوانات درمیآیند. درمورد پری آمده است: «صاحب جادو و نماد قدرتهای خارق العاده روح و یا ظرفیتهای طرّارانة تخیّل است که میتواند تغییر شکل دهد و در یک آن، بالاترین آرزوها را به ثمر رساند یا تغییر دهد»(شوالیه، 1384: 218). پریان در منظومههای عاشقانه، در قالب حیواناتی چون آهو، گورخر، پرنده و گراز تجسّد مییابند که منظور همان «نمایان شدن در هیئتهای مختلف است» (هینلز،1393 :167). در داستان همایون و لعل پرور، روزی همایون شاه در شکار به دنبال گوزنی به آهویی زیبا برمیخورد. به دنبال آهو به غاری میرود. غزال میگوید که آهو نیست، پریزاد است و گاه برای دیدار باغی که در پشت کوه است، به قالب آهو درمیآید(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 1055). در داستان ملکزاد و نوشلب، شاهزاده، پرندهای بینظیر میبیند که هنگام پرواز تمام قصر را معطّر میکند. این مرغ که نوشلب نام دارد، دختر شاهنشاهی پریزاد است که مادرش او را به این شکل درآورده است(همان: 782). در سام و پریدخت، گورخری از جنس پری پیدا میشود و سام به دنبال او راه را گم میکند(همان: 431). در هفت پیکر، ماهان تا دست در گردن شاه پریان میآورد، او را عفریتی سیاهروی و گرازی وحشی مییابد(همان: 1009).
پیکرگردانی، گاه در مورد حیوان به حیوان است: در هفت پیکر، اسب ماهان به اژدهایی با دو پر، چهار پا و هفت سر بدل شده است(همان: 1009).
علاوه بر پیکرگردانی، طلسم نیز از مواردی است که در حوزه جادو قرار میگیرد. طلسم، ساختن صورتی از آدمیان، حیوانات، اشیا و فلزات است که برای رهایی از شرّ دیوان به کار میرود؛ چنانکه در اساطیر بین النهرین مردوخ در نبرد با تیامت، تعویذهایی میان دو لب داشت و بر این تعویذها، نقش دیوی که رهایی از او را میطلبیدند، حک میکردند(رک: بهار، 1362: 36). اعتقاد به استفاده از طلسم در تمام ملل، دیده میشده است و برخی ریشة آن را عربی و برخی یونانی دانستهاند(ر.ک: دهخدا، 1390: ذیل واژة طلسم).
در داستان «بدرمنیر و بینظیر»، ماهرخپری، اسبی طلسمی به بینظیر میدهد که در باغ گردش کند، او با اسب از باغ بدرمنیر میگذرد و عاشق بدرمنیر میشود(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 134). اسب طلسمی در اینجا نقش میانجیگری نیز داشته است. در داستان سیفالملوک و بدیعالجمال، سیف الملوک به کمک انگشتر جادو موفق میشود به اعماق دریا رود و صندوقی را که کبوتری درون آن است، بیرون آورد و با کشتن کبوتر طلسم شاهدخت را بگشاید(همان: 537).
در داستان طاهر و زهره، طاهر از دیوار باغ چهلم، آواز حزین بلبلی را میشنود که نوای آدمیان دارد و از جداییها ناله میکند. بلبل علت بیقراری خود را نفرین الهة عشق میداند و میگوید: هرگاه الهة عشق، مرا در حال معاشقه بیند، نفسش آتش میشود و از میان شعلهها ساحرهای به هیبت آدمی و با سر مار ظاهر میشود. این طلسم را روزی یک عاشق خواهد شکست. طاهر میگوید طلسم تو را من خواهم شکست که من همان عاشقم(همان: 608).
نقش مانع
یکی از شخصیتهای اصلی در داستانهای عاشقانه، شخصیت مانع است. «مانع، شخص یا اشخاص یا مسئلهای است که در راه رسیدن عاشق به معشوق مانع ایجاد میکند»(واعظزاده،1395: 170). در برخی از منظومههای عاشقانه، این مانع مبارزه با حیوانی است که به عنوان شرط ازدواج تعیین میگردید. این شرط، از طرف پدر دختر یا از طرف دختر قرارداده میشد تا بدین طریق، میزان دلیری و شجاعت عاشق سنجیده شود. و گاهی نیز، هنگام مخالفت پدر دختر با خواستگاری خاص، کوششی برای ناکام گذاشتن خواستگار بود(آیدنلو، 1391: 82(.در داستان لاس و خزال قادربیگ -پدرزن میرحسین- چون میخواهد او را از میان بردارد از او میخواهد شیری که در بیشه مهلکه راه مردم را گرفته است، بکشد(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 697). درگل و نوروز، گل، دختر قیصر روم است و قیصر، شرط دامادی دخترش را کشتن اژدها قراردادهاست(همان: 675).
نقش پیشبرنده
برخی حوادث در داستان فرعی هستند و فقط نقش پیشبرندگی دارند. «حوادث فرعی، حوادث کمکی هستند و نویسنده به یاری آنها طرح داستان را گسترش میدهد: حلقههای آن را که همان حوادث اصلی هستند به هم میپیوندد و با استفاده از آنها راه را برای وقوع حوادث اصلی هموار میکند و یا آنها را کامل میکند» (یونسی،1369 : 140-139).
در برخی موارد حیوانات، باعث پیشبرد داستان میشوند و حادثه ای تازه میآفرینند؛ این حادثه ممکن است در پی صید و یا شکار رخ دهد:
در هفت اختر، حکایت صیادی است که ماهی عجیبی به دامش می افتد. وقتی شکم ماهی را میشکافد، پسری زیبا درون شکمش مییابد. پسر را به فرزندی می پذیرد(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 990). شبیه این داستان، داستان دل و جان است. جان، وقتی خبر غرق شدن کشتی دل را میشنود، خود را به دریا میاندازد. ماهیای او را در کام خود فرو میبرد. پادشاهی، این ماهی را صید کرده، متوجه میشود دختری در شکم ماهی است. دختر را نجات میدهد و چون دختر خویش از او مراقبت میکند(همان: 352). در داستان زیبا و نگار، نگار، تیری را به پرندهای که بر درخت خانه زیبا نشسته، پرتاب میکند. تیر در حیاط خانه میافتد. نگار، برای داشتن تیر به حیاط میرود و ناگاه با زیبا روبه رو میشود؛ اما مواظب است تا مادرش از رابطة آنها آگاه نشود(همان: 426-425). در داستان بهرام و گلاندام، بهرام در شکار به دنبال آهویی، راه را گم میکند و هفت شبانه روز در بیابان سرگردان میماند، پس از آن به کوهی میرسد. وارد گنبدی که بالای کوه است میشود و تصویر دختر شاه چین را میبیند و عاشق او میگردد(همان: 154). دراین داستانها، معمولاً آهویی در مسیر فرد قرار میگیرد و فرد به دنبال او در مسیر تازهای میافتد و حادثهای تازه رخ میدهد که این حادثه، معمولاً ماجرایی عشقی است: در داستان شاهد و عزیز، روزی شاهد برای شکار به جنگل میرود. غزالی زیبا میبیند و او را دنبال میکند. از همراهان دور افتاده، گذارش به روستایی میافتد که دخترانی برای برداشتن آب، گرد چاه حلقه زدهاند. تشنگی، او را بر سر چاه میکشاند. دختری زیبا میبیند و دل به او میبندد(همان: 544) در ناظر و منظور، منظور، آهویی را بر فراز کوهی میبیند و چون از پی آهو میرود و او را نمییابد، به سوی لشکر باز میگردد. در راه بازگشت ناظر را سوار بر اسب میبیند و دلبستة او میشود(همان: 858).
به نظر میرسد گاه حیوان برای نمایش سختیهای راه، وارد ماجرا می شود؛ چنانکه در ذیل به خستگی، گرفتاری و مسائل و مشکلاتی که بر سر راه فرد است، اشاره شدهاست: در داستان نل و دمن، دمن در غم جدایی نل، در راهی میرود و گرفتار ماری میشود و چون با سپاهی حرکت میکند، پیلان به سپاه حملهور میشوند و دمن خسته راه خود را ادامه میدهد (همان: 879-878). در داستان مهر و مشتری، مهر در راه رسیدن به خوارزم، گرفتار شیری میشود و او را میکشد(همان: 834). در داستان ناز و نیاز، ناز و نیاز در سفر به دریایی مهیب نهنگی را هلاک میکنند(همان: 850).
نقش سببی (عامل مرگ)
یکی از کنشهای داستان، کنش علت و سبب است که «بهانة روایت داستان و شکلدهی به انگیزههای شخصیتها را برای کنشهای بعدی فراهم میسازد و در واقع باعث زنجیرهای از کنشها میشود. این کنش بسیار متنوّع است»(محمدی، 1378: 231).
در منظومههای عاشقانه، گاه حیوانات کنشی سببی دارند و سبب مرگ قهرمان یا شاه و... میشوند: در داستان خسرونامه، افعی سهمناکی در شکارگاه به خسرو نیش میزند و خسرو میمیرد(ر.ک: ذوالفقاری، 1392: 326). در داستان ویس و رامین، موبد به قصد جنگ با رامین به دیلم میرود. در راه آمل و هنگام بادهگساری، گرازی به آنان حمله میکند و شاه را هلاک میکند(همان: 944). در داستان همای و گلکامکار، گلکامکار در طلب آب به آبخوری میرسد و در آنجا جوانی را میبیند که با خدنگی اژدهایی را از پای درآورده و خود از شدت زخم جان میدهد(همان: 1071). در داستان خج و سیامند، خج، چهل و یک گاو کوهی را میبیند که یکی لاغرتر است و بر گاوان پیشی گرفته، به آنها زور میگوید. خج به سیامند میگوید آن گاو لاغر تویی و چهل گاو دیگر، برادران مناند و تو باید با آنها بجنگی. سیامند با گاو مبارزه میکند و کشته میشود(همان: 264). بدین گونه اژدها، افعی، گاو و گراز سبب مرگ شده اند.
جدول بسامدی نقشهای حیوانات
در این جدول از نقشهای بلاغی حیوانات بهدلیل گستردگی آن در ادبیات فارسی و نقش کاربردی به دلیل نقش واقعی و حقیقی حیوانات چشمپوشی شده و دیگر مواردی که مساوی و بیش از سه مورد بوده بارز شدهاست.
کبوتر با نقشهای پیامرسان، میانجیگری، عاطفی، پیشگویی و جادویی بیشترین تنوع نقش را دارد. و «آهو» در نقشهای میانجیگری، عاطفی، پیکرگردانی و پیشبرنده بیشترین بسامد را دارد. لطافت و ظرافت آهو و کبوتر دلیل مناسبی است برای کاربرد بسیار آنها در منظومههای غنایی که زبان لطیف و فضای آرام از مؤلفههای آن است. جدای از این مسئله، کارکرد هریک از حیوانات در منظومههای عاشقانه متناسب با نوع حیوان است. برای نمونه «شیر» که در ادبیات فارسی بیشتر در متون حماسی کاربرد دارد در متون عاشقانه متناسب با این فضا ظاهرمیشود.
عامل مرگ | پیشبرنده | مانع | جادویی | اسطورهای | قصهگویی
| خواب و تعبیر | یاریگری | پزشکی | پیشگویی و غیبگویی | عاطفی | میانجیگری | پیامرسان | |||||||||||||||
پیکرگردانی | طلسم | ||||||||||||||||||||||||||
افعی | ماهی2 | شیر | انسان به حیوان | پریان به حیوان | حیوان به حیوان | اسب طلسمی | اژدها | طوطی | عقاب | مار | مار | مرغ | طوطی | شاهین | اسب | ||||||||||||
گراز | پرنده | اژدها | طوطی2 | آهو | اسب به اژدها | کبوتر | سیمرغ |
| مار2 | بوزینه |
| بلبل | مرغ | آهو | هدهد | ||||||||||||
اژدها | آهو3 |
| گوزن | گورخر |
| بلبل |
|
| گرگ | اسب |
| شاه ماهی | آهو | اسب | زاغ | ||||||||||||
گاو | مار |
| قمری | پرنده |
|
|
|
| بلبل | گرگ |
| مرغ سبز | کبوتر2 | کبوتر | کبوتر | ||||||||||||
| شیر |
| طاووس | گراز |
|
|
|
| مرغ سبز | کبک |
| کبوتر | ماهی2 |
| مرغ | ||||||||||||
| نهنگ |
| هما |
|
|
|
|
| گاو | طوطی |
|
| دارکوب |
|
| ||||||||||||
| فیل |
| آهو |
|
|
|
|
|
| باز |
|
| کبک |
|
| ||||||||||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| پرنده |
|
| گوزن |
|
|
مثلا در جدول فوق «شیر» در نقش مانع ظاهرشده که مبارزه با آن شرط رسیدن به معشوق آمدهاست و یا اینکه «شیر» و «آهو» هر دو در نقشهای پیشبرنده ظاهرشدهاند؛ اما در مقایسه این دو حیوان در این نقش متوجه میشویم مواردی که آهو داستان را پیش میبرد حادثهای تازه رخ میدهد که معمولاً ماجرایی عشقی را درپی دارد؛ اما شیر برای نمایش سختیهای راه، وارد ماجرا می شود؛ اگرچه این راه نیز راه رسیدن به معشوق است. بیشترین نقشآفرینی در یک نقش، از آنِ آهو است در نقش پیشبرنده که در سه منظومه ظاهرشدهاست.
نتیجه
نتایج به دست آمده نشان میدهد به جز نقشهای بلاغی که شامل تشبیه، استعاره، نماد و ... میشود؛ نقشهای ابزاری، پیامرسانی، میانجیگری، عاطفی، پیشگویی و غیبگویی، پزشکی، یاریگری، خواب و تعبیر، قصّهگویی، اسطورهای، جادویی، مانع، پیشبرنده و سبب و عامل مرگ، از جمله نقشهایی است که برای حیوانات در منظومههای عاشقانه ذکر شدهاست.
براساس جدول ارائهشده در مقاله بارزترین نقش، نقش عاطفی و یاریگری است که از این دو، نقش عاطفی از بسامد بیشتری برخوردار است و میتوان به این نکته اشارهکرد که همانطور که عاطفه و احساس نقش کلیدی در شکلگیری ادبیات غنایی دارد، کاربرد بسیار نقش عاطفی حیوانات نیز در منظومههای عاشقانه قابل توجیه است. جدای از این مسئله یکی از عللی که میتوان برای حضور حیوان در نقش عاطفی بیان کرد، این است که در فضای داستانهای عاشقانه، عاشق و معشوق برای درد دل و رازگویی، کسی را محرمتر و رازنگهدارتر از حیوانات نمییابند. و درحقیقت کارکرد بسیار نقش یاریگری حیوان نیز با بیپناهی عاشق و معشوق و پناهجستن و یاریخواستن از حیوانات در ارتباط است.
بهنظر میرسد کارکرد حیوانات در خدمت فضاسازی عاشقانه و در ارتباط با پروراندن داستانها مدنظر بودهاست. تناسب و هماهنگی هریک از عناصر داستانی با نوع ادبی نیز قابل توجّه است؛ به عنوان نمونه لطافت و ظرافت آهو و کبوتر دلیل مناسبی است برای کاربرد بسیار آنها در منظومههای غنایی که زبان لطیف و فضای آرام از مؤلّفههای آن است. در این تحقیق بیشترین تنوع نقش از آن کبوتر است که در نقشهای پیامرسانی، میانجیگری، عاطفی، پیشگویی و جادویی ظاهرشده است. همچنین بیشترین بسامد نقشی از آن «آهو» است که در نقشهای میانجیگری، عاطفی، پیکرگردانی و پیشبرنده آمده است.
منابع
کتابها
1. قرآن کریم.
2. آیدنلو، سجاد (1391)، طومار نقالی شاهنامه، تهران: به نگار.
3. الیاده، میرچا و دیگران (1388) اسطوره و آیین از روزگار باستان تا امروز، چاپ ابوالقاسم اسماعیل پور، تهران: اسطوره.
4. انوشه، حسن (1381) فرهنگنامۀ ادبی فارسی: گزیدۀ اصطلاحات، مضامین وموضوعات ادب فارسی، دانشنامه ادب فارسی(2)، چاپ دوم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
5. باباصفری، علیاصغر (1392)، فرهنگ داستانهای عاشقانه در ادب فارسی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
6. باوری، سیما (1392)، نشانه شناسی جانوران آیین مهر، تهران: کلک سیمین.
7. بروستر، اسکات (1395)، شعر غنایی، ترجمۀ رحیم کوشش، تهران: انتشارات سبزان.
8. بوکور، مونیک دو (1376)، رمزهای زنده جان، چاپ جلال ستاری، چاپ دوم، تهران: نشر مرکز.
9. بیگباباپور، یوسف و حسین شادمان (1397)، دانشنامه خواص حیوانات (در آثار دانشمندان دوره اسلامی)، تهران: منشور سمیر با همکاری بنیاد شکوهی.
10. بهار، مهرداد (1362)، پژوهشی در اساطیر ایران پارة نخست، تهران: توس.
11. تفلیسی، ابوالفضل حبیش بن ابراهیم (1394)، کامل التعبیر، چاپ مختار کمیلی، تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب.
12. جابز، گرترود (1395)، .فرهنگ سمبل ها، اساطیر و فولکلور، چاپ محمّدرضا بقاپور، تهران: نشر اختران.
13. دهخدا، علی اکبر (1390)، فرهنگ متوسط دهخدا، چاپ سید جعفر شهیدی، چاپ دوم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
14. ذوالفقاری، حسن (1392)، یکصد منظومه عاشقانۀ فارسی، تهران: نشر چرخ.
15. رزمجو، حسین(1374) انواع ادبی و آثار آن در زبان فارسی، چاپ سوم، مشهد: آستان قدس رضوی.
16. رستگارفسایی، منصور (1380)، انواع شعر فارسی، چاپ دوم، شیراز: انتشارات نوید شیراز.
17. --------------- (1383)، پیکرگردانی در اساطیر، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
18. زمردی، حمیرا (1385)، نقد تطبیقی ادیان و اساطیر، چاپ دوم، تهران: زوار.
19. شایگان فر، حمید رضا (1391)، نقد ادبی، چاپ پنجم، تهران: حروفیه.
20. شميسا، سيروس، (1373) انواع ادبي، چ دوم، تهران: فردوس.
21. شوالیه، ژان و آلن گربران (1379)، فرهنگ نمادها، چاپ سودابه فضایلی، تهران: انتشارات جیحون.
22. عبداللهی، منیژه (1381)، فرهنگ نامه جانوران در ادب فارسی، تهران: پژوهنده.
23. عنصرالمعالی کیکاوس بن اسکندر (1378)، قابوسنامه، چاپ غلامحسین یوسفی.چ 9. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
24. فلسفینژاد، مسعود (1394)، نقش تمثیلی حیوانات در آثار برجسته ادبیات فارسی، تهران: رازبان.
25. قلی زاده، خسرو (1392)، دانشنامه اساطیری جانوران و اصطلاحات وابسته، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه.
26. کتاب مقدس: عهد عتیق و عهد جدید (1388)، چاپ فاضل خان همدانی، ویلیام گلن و هنری مرتن، چاپ سوم، تهران: اساطیر.
27. محجوب، محمدجعفر (1382)، ادبیات عامیانه ایران(مجموعه مقالات درباره افسانهها و آداب و رسوم مردم ایران)، چاپ حسن ذوالفقاری، تهران: نشر چشمه.
28. محمدخانی، علی اصغر و محمود فتوحی (1385)، شوريده اي در غزنه(اندیشه ها و آثار حکیم سنایی)، تهران: انتشارات سخن.
29. محمّدی، محمّد (1378)، فانتزی در ادبیات کودکان، تهران: نشر روزگار.
30. مختاری، مسروره و جعفر جباری (1397)، بررسی رمان پل معلق محمدرضا بایرامی، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر.
31. مصاحب، غلامحسین (1383)، دایره المعارف فارسی، چاپ چهارم، تهران: امیرکبیر.
32. مک کال، هنریتا (1379)، اساطیر بین النهرینی، چاپ عباس مخبر، چاپ سوم، تهران: نشر مرکز.
33. هینلز، جان راسل (1383) شناخت اساطیر ایران، ترجمه محمدحسین باجلان فرخی، چاپ چهارم، تهران: اساطیر.
34. یونسی، ابراهیم (1369)، هنر داستان نویسی، چاپ پنجم، تهران: انتشارات نگاه.
مقالات
35. پورنامداریان، تقی(1386) «انواع ادبی در شعر فارسی»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی قم، قم، سال اول، ش 3، صص(22-7).
36. ذاکری، احمد و فايزه جماران (1389) «حيوانات در آثار سعدی»، فصلنامه علمی تفسير و تحليل متون زبان و ادبيات فارسی (دهخدا)، دوره 2، ش6،صص (29-56)
37. زنگانه، حسین، ایرج مهرکی(1399)، «خاقانی و باورهاي عاميانه دربارۀ جانوران»، فصلنامه علمی تفسير و تحليل متون زبان و ادبيات فارسی (دهخدا) دوره 12 ،ش 44 ، صص(127 تا 161)
38. طاهری عبده ونده، ابراهیم و جهانگیر صفری (1391)، «بررسی نمود برخی حیوانات و پرندگان در شعر ناصرخسرو»، ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهرکرد، شماره 26. صص83-110.
39. محمودی مریم و رضا الیاسی (1396)، «نمادشناسی حیوانات در کتاب طربالمجالس»، متن شناسی ادبی، اصفهان: دوره 9. ش6. شماره پیاپی 36. صص(70-57).
40. واعظزاده، عباس (1395)، «رده بندی داستانهای عاشقانۀ فارسی»، نقد ادبی، سال 9، ش34، صص (189-155).
Reference
Books
1. Quran.
2. Abdollahi, Manijeh (2002) , Dictionary of Animals in Persian Literature , Tehran : Pajouhandeh
3. Aidenloo, Sajjad (2012) , Shahnameh Narration Scroll , Tehran : Beh Nega.
4. .Anousheh, Hasan (2002) Persian Literary Dictionary : Selection of Terms, Themes and Subjects of Persian Literature, Encyclopedia of Persian Literature (2) , Second Edition , Tehran : Ministry of Culture and Islamic Guidance .
5. Babasfri, Ali Asghar (2013) , culture story of love in Persian literature , Tehran : Institute for Humanities and Cultural Studies .
6. Bavari, Sima (2013) , Semiotics of Mehr Animals, Tehran : Kelk Simin .
7. Brewster, Scott (2016) , Lyric Poetry , translated by Rahim Kooshesh, Tehran : Sabzan Publications .
8. Beaucorps, Monique De (1997) , The Les symbols vivants , published by Jalal Sattari, second edition, Tehran : Markaz Publishing .
9. Beyg Babapour, Yusuf and Shadman Hossein (2018) , Encyclopedia of Animals properties ( in the works of Islamic scholars) ,Tehran : Manshoure Samir collaboration with Bonyad-e Shokouhi.
10. Bahar, Mehrdad (1983) , A Study in Iranian Mythology Part 1 , Tehran : Toos .
11. Chevalier, Jean and Alan Gerbran (2000) , Dictionnaire des Symboles, published by Soodabeh Fazaeli, Tehran : Jeyhun Publications .
12. Dehkhoda, Ali Akbar (2011) , Dehkhoda Medium Culture , published by Seyed Jafar Shahidi, second edition, Tehran : University of Tehran Press .
13. Eliadeh, Mircha et al. (2009) Myth and Religion from Ancient Times to the Present , published by Abolghasem Esmailpour, Tehran : Myth.
14. Falsafi nejad, Masoud. (2015) , The role of allegorical animals in great works of Persian literature , Tehran : Razban .
15. Gholizadeh, Khosrow (2013) , Mythological Encyclopedia of Animals and Related Terms , Tehran : Parseh Book Translation and Publishing Company .
16. Hinnells, John Russell (2004) Persian Mythology, translated by Mohammad Hossein Bajlan Farokhi, fourth edition, Tehran: Mythology.
17. Jobs, Gertrude (2016) , . Dicionary of Mythology Folklore and Symbols, , published by Mohammad Reza Baghapour, Tehran : Akhtaran Publishing .
18. Mahjoub Mohammad Jafar (2003) , folk literature of Iran ( Proceedings of the legend and customs of the people of Iran ), published Hasan Zolfagari, Tehran: Cheshmeh Publication.
19. Mohammad khani, Ali Asghar and Mahmoud Fotouhi (2006) , Shurideh in Ghazni ( Thoughts and Works of Hakim Sanai,), Tehran : Sokhan Publications .
20. Mohammadi, Mohammad (1999) , Fantasy in Children's Literature , Tehran : Roozgar Publishing .
21. Mokhtari, Masroureh and Jafar Jabbari (2015) , A Study of Mohammad Reza Bayrami 's Suspended Bridge Novel , Tehran : Soureh Mehr Publishing Company .
22. Mosaheb, Gholam Hosein (2004) , Persian Encyclopedia , Fourth Edition, Tehran : Amirkabir .
23. McCall, Henrietta (2000) , Mesopotamian Myths , published by Abbas Mokhber, third edition, Tehran : Markaz Publishing .
24. Onsor-al-Maali Keykawous Ibn Iskandar (1999) , Qaboosnameh, published by Gholam Hosein.
Yousefi . Ch 9. Tehran : Scientific and Cultural Publishing Company .
25. Razmjoo, Hossein (1995) Literary types and their works in Persian language , third edition, Mashhad : Astan Qods Razavi
26. Rastegar fasaei, Mansour (2001) , Types of Persian Poetry , Second Edition, Shiraz : Navid Shiraz Publications
27. -----------------------------, (2004) Sculpture in Mythology, Tehran : Institute of Humanities and Cultural Studies
28. Shayeganfar, Hamid Reza (2012) , Literary Criticism , Fifth Edition, Tehran : Horoufiyyeh
29. Shamisa, Sirus, (1994) Literary Types , Ch II, Tehran : Ferdows.
30. Teflisi, Abolfazl Hobaysh Ibn Ebrahim (2015) , Kamel al-Ta'bir , Mukhtar Komeyli Press, Tehran : Written Heritage Research Center .
31. The Bible : Old and New Testaments (2009) , published by Fazel Khan Hamedani, William Glenn and Henry Martin, third edition, Tehran : Myths .
32. Younesi, Ebrahim (1990) , The Art of Fiction , Fifth Edition, Tehran : Negah Publications .
33. Zolfaghari, Hasan (2013) , One Hundred Persian Love Poems , Tehran : Charkh Publishing .
34. Zomorrodi, Homeira (2006) , Comparative Critique of Religions and Myths , Second Edition, Tehran : Zavvar .
Articles
35. Mahmoudi, Maryam and Reza Elyasi (2017) , " semiotics of animals in Tarab-al-Majales" , the text of literary, Isfahan : Volume 9. Figure 6. Successive Number 36 pp. (70-57).
36. Pournamdarian, Taghi (2007) Literary Types in Persian Poetry " , Journal of the Faculty of Literature and Humanities, Qom, first year, vol. 3 , pp. (7-22)
37. Taheri Abdo vandeh, Ebrahim and Jahangir Safari (2012) , A Study of Some Animals and Birds in Naser Khosrow's Poetry , Shahrekord University Literature and Humanities, No. 26. pp.. (110-183).
38. Vaeiz-zadeh, Abbas. (2016) , Classification stories of Persian lovers , Literary Criticism, Volume 9 , Issue 34 , p.p (155-189)
39. Zakeri, Ahmad and Faezeh Jamaran (2010) " Animals in Saadi's works " , Scientific Interpretation and Analysis of Persian Language and Literature Texts( Dehkhoda) ) , Volume 2 , Issue 6 , pp ( 29-56)
40. Zanganeh, Hosein, Iraj Mehraki (2020), Khaghani and folk beliefs about the animals " , Scientific Interpretation and Analysis of Persian Language and Literature Texts( Dehkhoda) ) Volume 12 , No. 44 , pp. (161_127)
The Function of Animals in Romance Poems (Based on »Yeksad Manzoome-ye Asheghaneh-ye Farsi«)
Abstract
Part of the Folk literature of any nation is shaped by local love stories and legends. Animals are one of the most important characters in love systems who have different roles. Sometimes these roles are original and the fate and the bystanders of events are the drivers of events. Poets and Authors of poems on different occasions to develop their own text .They have learned about animals and have a variety of functions for them. The purpose of this study is to express the roles and functions of animals as one Elements and myths in romantic poems. This research is a method Descriptive-analytical attempts to answer the question that animals in What Do Romance Poems Work For? Scope of studies in this article is the book » Yeksad Manzoome-ye Asheghaneh-ye Farsi «. This book contains One Hundred is a Persian love poem that has become a prose. Results to Obtained shows functions with no, tool, messaging, Mediation, Emotional, Predictive and Non-Predictive, Medicine, Frequency, Sleep And interpretation, storytelling, myth, magic, hindrance, propulsion and cause The cause of death is one of the functions that animals do in systems It is lovingly mentioned. This research can be a good model for the class Offer elements of romance elements.
Keywords:
Romantic poems, Local Romance Legends, Yeksad Manzoome-ye Asheghaneh-ye Farsi, Functions. Animal