مصادیق و مبانی حلول دین در فقه
الموضوعات :جواد باریکلو 1 , ابراهیم دلشاد معارف 2 , سید مهدی میرداداشی 3
1 - گروه حقوق خصوصی، دانشکده ی علوم انسانی،دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم، قم، ایران
2 - استادیار گروه حقوق خصوصی،واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی،قم، ایران
3 - استادیار گروه حقوق خصوصی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی،قم، ایران
الکلمات المفتاحية: تأجیل, اجل, حلول دین, واژگان کلیدی: دین مؤجل,
ملخص المقالة :
چکیده: دین در فقه شامل هر مال کلی ثابت در ذمه است دین به اعتبار مدت زمان پرداخت به دو نوع تقسیم می شود؛ یکی بدون مدت زمان پرداخت که اصطلاحاً به آن دین حال گفته می شود و دیگری دارای مدت زمان پرداخت که اصطلاحاً به آن دین مؤجل گفته می شود. گفتنی است دین مؤجل ممکن است به صورت ارادی و قراردادی که ناشی از اراده و توافق طرفین است و یا با منقضی شدن مدت و در پاره ای موارد به صورت قهری که خارج از اراده ی طرفین به دین حال تبدیل شود. در فقه مشهور فقها معتقدند با مرگ مدیون دین مؤجل او حال می گردد ماده 231 قانون امور حسبی نیز بیانگر همین مطلب است. حال سؤال این جاست که مبنای حال شدن دین چیست؟ چرا با وجود اصل بقای اجل در پاره ای موارد دین مؤجل حال می گردد؟ به عبارت دیگر هدف از حال شدن دین چیست؟ می توان گفت حال شدن دین به صورت قهری به منظور حمایت از طلبکاران و اطمینان بخشیدن به آن ها است به عبارت دیگر درمواردی که احتمال دارد دین مؤجل در معرض تلف قرار گیرد حال می گردد. واژگان کلیدی: دین مؤجل، اجل، تأجیل، حلول دین،
_||_