تحلیلی بر ساختار کالبدی-فضایی خانههای بافت میانه شهرها در تبیین مفهوم همپیوندی با زمینه بر پایه نظریه نحو فضا (نمونه موردی: شهر شیراز)
الموضوعات : فصلنامه علمی و پژوهشی پژوهش و برنامه ریزی شهری
الهام دهقانی
1
(دانشجو دکتری، گروه معماری، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، بوشهر، ایران)
محمدسعید ایزدی
2
(استادیار، گروه طراحی شهری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران و استادیار، گروه معماری، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، بوشهر، ایران)
باقر کریمی
3
(استادیار، گروه معماری، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، بوشهر، ایران)
الکلمات المفتاحية: شیراز, خانه, زمینه, هم پیوندی, نحو فضا,
ملخص المقالة :
ارتباط بین معماری و زمینه آن ارتباطی نقشگرفته از یک تأثیرپذیری متقابل است. نبود چارچوب نظری بومی برای بازشناخت مفهوم کنش متقابل زمینه و معماری باعث گردیده است، روز به روز معماری و شهرسازی از همنشینی با زمینه فاصله گرفته و تأثیرات این عدم تعامل مناسب زمینه و معماری را میتوان در سیمای امروزی شهرهای ایران مشاهده کرد. هرچند باور تأثیرپذیری متقابل زمینه و معماری وجود داشته، لکن شناخت، تعریف و مدیریت این موضوع با چالشهای بنیادی رو به رو است که نیاز به درکی عمیقتر از مفهوم کنش متقابل زمینه و معماری را آشکار میسازد. همواره مفهوم زمینه با پیچیدگیهایی همراه است که نیازمند تعریف و بررسی این مفهوم در بستر بومی معماری شهرها است. یکی از روشهایی که کالبد فضا را از منظر مطلوبیت عملکردی و ساختار کالبدی-فضایی مورد بررسی قرار میدهد، تکنیک نحو فضا است. این رویکرد که بیش از هر چیز به بررسی ساختار چیدمان فضا میپردازد، میزان راندمان یک ریزفضا بر پایه ساختار کالبدی پلان معماری را در یک نظام پیکرهبندی فضایی معرفی میکند. در این پژوهش که هدف آن بررسی ساختار کالبدی خانه های بافت میانه شیراز در تبیین مفهوم هم پیوندی با زمینه است؛ به صورت نمونه موردی ساختار فضایی پنج خانه بافت میانه شهر شیراز در نرمافزار نحو فضا (Deptmap) مورد بررسی قرار گرفته است. مفاهیمی همچون خوانایی و ارتباط فضایی که از عوامل زمینهگرایی کالبدی محسوب میشود از طریق روش نحو فضا قابل بررسی بوده، لذا میتوان شاخصههای هم پیوندی با زمینه کالبدی را در خانههای مورد نظر تحلیل نمود. به عبارتی، مطالعات نحو فضا، خوانایی یک پلان معماری را مولود سازمان فضایی آن در نهایت قرارگیری فضاها در مجموعه فضایی پیکرهبندی شده میداند. بهطور خلاصه میتوان گفت، هدف این پژوهش ارائه یک تحلیل مفهومی از بررسی ساختار کالبدی-فضایی خانههای بافت میانی شهر شیراز در کنش متقابل با زمینه با استفاده از روش چیدمان فضا است. یافتههای پژوهش گویای نقش پیکرهبندی فضایی در بازیابی تأثیرات اصول هم پیوندی با زمینه در فرهنگ سکونتی به لحاظ مبانی کالبدی است.
_||_