بررسی جریان تقابل سنّت و مدرنیته در رمان «صد سال تنهایی» گابریل گارسیا مارکز
الموضوعات : فصلنامه بهارستان سخنحمیدرضا فرضی 1 , رضا قاسم زاده 2 , فهیمه حاجی زاده 3
1 - گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
2 - دانشیار گروه زبان وادبیّات فارسی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
3 - دانشآموخته کارشناسی ارشد گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه تبریز، دانشکدة ادبیّات و علوم انسانی، تبریز، ایران.
الکلمات المفتاحية: فرهنگ, مدرنیته, اجتماع, اقتصاد, صد سال تنهایی, کلید واژهها: سنّت,
ملخص المقالة :
چکیده رمان صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز، یکی از زیباترین رمانهایی است که با درون مایهای از تقابل سنّت و مدرنیته به شیوۀ رئالیسم جادویی به نگارش درآمده است. چالش میان سنّت و مدرنیته به عنوان دو رخداد عظیم اجتماعی، در ادبیّات جهان بویژه در قالب رمان بازتاب یافته است که رمان صد سال تنهایی مارکز، نمونۀ بارز این نوع آثار ادبی به شمار میآید. در این پژوهش ضمن بررسی پیامدهای مثبت و منفی مدرنیته در جامعۀ مورد نظر مارکز، به تقابل آن با سنّت در چهار حوزۀ فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست با تکیۀ بر نظریّة جامعۀ شناختی گیدنز پرداختهایم. مارکز به عنوان یک ژورنالیست حرفهای و رمان نویس توانا در حوزة کشورهای آمریکای لاتین، به خوبی توانسته است که با آفرینش تصاویر بدیع و با بهرهگیری از شیوۀ نوین رئالیسم جادویی، مشکلات و گرفتارهای کشورش و سایر کشورهای همسان را در این رمان به نمایش بگذارد. به زعم مارکز، کشورهای جهان سوم نه تنها با حضور مدرنیته به مرز تعالی و ترّقی نرسیدهاند بلکه به میدانی وسیع برای رقابت کشورهای سرمایهداری و استعمارگر در غارت ذخایر مادّی و چپاول سرمایههای معنوی آنها تبدیل شدهاند. وی در این رمان برخلاف نظریّة گیدنز، به تصویرسازی یک جامعۀ سنّتی پرداختهاند که با نفود و گسترش روز افزون مدرنیته رو به نابودی و زوال مینهد.
فهرست منابع و مآخذ
_||_