چالشها و موانع حقوقی و عملی دسترسی به دیوان عدالت اداری با تأکید بر عدم تمرکز جغرافیائی دادرسی اداری
الموضوعات : تحقیقات حقوقی بین المللیمهتاب چاقمی 1 , خیرالله پروین 2 , اسدالله یاوری 3
1 - گروه حقوق عمومی، واحدتهران مرکزی، دانشگاه آزاداسلامی، تهران، ایران.
2 - گروه حقوق عمومی، دانشگاه تهران، ایران.
3 - گروه حقوق عمومی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
الکلمات المفتاحية: دیوان عدالت اداری, قانون اساسی, واژگان کلیدی : دادرسی منصفانه, اصل دسترسی عدالت,
ملخص المقالة :
زمینه و هدف: دادخواهی و عدالتخواهی، پیوندی ناگسستنی با اندیشه و فطرت انسان داشته و این مهم به مدد اصل حاکمیت قانون در نظامهای نوین حقوقی ساختارمند و هنجارگرا شده است. رویداد سترگی که در پرتو دادرسی منصفانه و اصل دسترسی به دادگاهها محقق میشود. اصل 34 قانون اساسی دادخواهی را حق مسلم هرفرد قلمداد نموده و حق ملت را برای دسترسی به دادگاه به رسمیت شناخته است. تجلی مفهوم و منطوق اصل مذکور در جلوه محاکم عمومی هویداست. لیکن در عرصه دادرسی اداری و رویکرد تمرکزگرایانه دیوان عدالت اداری به عنوان نماد و نمود نظارت قضایی بر عملکرد دولت با چالشهایی عینی و قانونی مواجه بوده که نیازمند بررسی و چاره جویی است.روششناسی: روش تحقیق به صورت تطبیقی- توصیفی و با بررسی رویه جاری دیوان عدالت اداری در رسیدگی به پروندههاست.یافتهها و نتایج: این نوشتار برآن است تا ضمن بررسی چالش ناشی از عدم پراکندگی جغرافیایی دیوان، راهکارهایی قابل اجرا و ضابطه مند برای رفع آن ارائه نماید. راهکار اصلی بر تأسیس دادگاههای اداری بدوی و تجدیدنظر تحت نظارت عالیه دیوان در مناطق جغرافیایی یا استانها به موازات دادگاههای عام، نظر دارد و تا تحقق کامل آن که مستلزم صرف زمان و هزینه است، تخصیص شعبی از محاکم عام به دادگاه اداری در استانها و قابلیت تجدیدنظر خواهی از آرای آنها در دیوان به عنوان راهکاری موقت و فوق العاده قابل اجراست.
_||_