موانع معرفتی کمال در مثنوی معنوی
الموضوعات :
1 - عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد آزادشهر
الکلمات المفتاحية: معرفت, سلوک, کمال, ریاضت, خودشناسی,
ملخص المقالة :
اهل سلوک و رهروان وادی حقیقت، رسیدن به قلة رشد و شکوفایی معرفت را کمال مینامند. البته مفهوم کمال به تناسب ادراک و استعداد مستعدان و طالبان، متفاوت و به اصطلاحِ اهل فلسفه، مفهومِ ذات مراتب تشکیک است، اما برای رسیدن به نور معرفت و حصول کمال، که نتیجه تهذیب اخلاق و تصفیة باطن و گسیختگی از عالم ظاهر و پیروی از پیران راستین است، باید موانعی که بهعنوان پردة شهود و سد تکمیل نفس و یا حجاب حق است، از میان برداشت. از این موانع با عنوان ورطههای هولناک هوا و هوس و عقبات سلوک نام بردهاند که پیمودن سنگلاخ سلوک را بر سالک سخت میگرداند و تا سالک آن موانع را نشناسد و از خود سلب نکند، نمیتواند به مقام معرفت برسد، زیرا جز از راه توسل به پیران راستین و ریاضت و مبارزه با هوای نفس، رسیدن به حقیقت ـ که کمال است ـ امکان ندارد و تنها سلوک است که آفتاب معرفت و کمال را در جهان جان طالع میدارد و جان در بندِ آدمی را بر پهناور گسترة جهان محیط میسازد و این مقیم تیره تن و محدودة جسم را به بال آزادگی بر بام جهانبینی نامحدود مینشاند.موانعی که مانع انجذاب سالک حقیقتند، دو دستهاند: برخی از آنها جنبة معرفتی و روانی دارد که موانع معرفتیاند مانند حسد و بخل و غفلت و غم و غصه و کفر و شرک و یأس و دنیادوستی؛ و گروه دیگر جنبة عملی و در میدان عمل نمایش عملی دارند مانند تکبر و غیبت و انجام کارهای منافی عفت و نفاق و توسل به سبب و ندیدن مسبب و غیره، که سد معبر سالک و خار راه اویند، و مولوی در مثنوی این موانع را شناسایی کرده و در تقریر مطالب و مَطاوی بحثهای عرفانی و پرش و پردازش معانی بلند سلوک، به آنها پرداخته و این مقاله نیز مواردی از آن موانع را بررسی کرده است.
_||_