مشارکت خانواده در سیاستگذاری تربیتی؛ شناسایی عوامل مداخلهگر
الموضوعات : مطالعات رفتاری در مدیریتمحدثه فدایی 1 , محمود مهرمحمدی 2 , سیدرضا صالحی امیری 3 , محمد مهدی ذوالفقارزاده 4
1 - دانشجوی دکتری مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی ، واحد علوم و تحقیقات ،دانشگاه آزاداسلامی ،تهران،ایران
2 - استاد ،گروه تعلیم وتربیت،دانشکده علوم انسانی ،دانشگاه تربیت مدرس تهران ، استاد مدعو واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، تهران ،ایران
3 - دانشیار ،گروه مدیریت فرهنگی ،دانشکده مدیریت واقتصاد ،واحد علوم وتحقیقات ،دانشگاه آزاد اسلامی ،تهران ،ایران
4 - استادیار ،گروه مدیریت دولتی ،دانشکده مدیریت ،دانشگاه تهران ،تهران ،ایران
الکلمات المفتاحية: خانواده, مشارکت, آموزش و پرورش, سیاستگذاری, سیاستگذاری تربیتی,
ملخص المقالة :
مقاله حاضر درصدد شناسایی عوامل مداخلهگر و اثرگذار بر مشارکت نهاد خانواده در سیاستگذاریهای تربیتی در کشور، با استفاده از روش کیفی دادهبنیاد مبتنی بر ابزار مصاحبه بوده است. جامعه هدف پژوهش، خبرگان و متخصصان در حوزه سیاستگذاری تربیتی و نیز خانواده (مشتمل بر مدیران حوزه آموزشوپرورش و نیز اساتید و مطلعین دانشگاهی در حوزه سیاستگذاری و خانواده) بودهاند که از میان آنها 15 نفر با روش اشباع نظری و به شکل نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی انتخاب شدند. یافتههای این مطالعه مبیّن آن است که عواملی مداخلهگر متعددی در بروز پدیده سیاستگذاری تربیتی مشارکتی (با مشارکت خانواده) دخیل بودهاند که میتوان آنها را در دو دسته کلی مشتمل بر علل و عوامل تسهیلگر امر مشارکت و نیز علل و عوامل محدودگر امر مشارکت دستهبندی نمود؛ امّا سهم و میزان اثرگذاری علل و عوامل تسهیلگر، به نسبت علل و عوامل محدودگر، قابل توجه بوده و فراوانی زیرمقولههای بیشتری را به خود اختصاص داده است؛ بهطوریکه مصاحبهشوندگان، عواملی چون: بازتعریف نقش ذینفعان در تعلیم و تربیت، تحولات ساختاری – تشکیلاتی نظام تربیتی، همراستایی خانواده و نظام تربیتی و نیز تصویب قوانین و مقررات مشارکتپذیری را به مثابه عوامل تسهیلگر، در مشارکت – هر چه بیشتر- نهاد خانواده در سیاستگذاری تربیتی دخیل دانسته و در عین حال، اذعان نمودهاند که برخی موانع و کاستیهایی در حوزههای خانوادگی، فرهنگی، سیاسی و مدیریتی، با ایجاد محدودیتهایی، روند مشارکت خانواده در سیاستگذاری تربیتی را با مشکل مواجه نموده است که از آن جمله میتوان به عدم توانمندی خانوادهها برای نقشآفرینی در سیاستگذاری تربیتی، عدم آشنایی و آگاهی والدین از سیاستها، اهداف و برنامههای تربیتی، نگاه از بالا به پایین مسئولان به نظام تربیتی، ناکارآمدی سازوکارهای موجود در ایجاد تعامل بین خانواده و نظام تربیتی، عدم تمایل مسئولان و تصمیمگیرندگان به تفویض اختیار و تقسیم قدرت در سیاستگذاری تربیتی و.. اشاره نمود.
_||_