تحلیل رابطه درک ابعاد ماهیت علم با گرایش به تفکر انتقادی در بین دانشآموزان شهر تبریز
الموضوعات : دانش شناسی
نرگس پورطالب
1
(دانشآموخته دکتری تخصصی روانشناسی تربیتی، مدرس مدعو گروه روانشناسی تربیتی دانشگاه رشدیه، تبریز، ایران.)
سکینه پورطالب
2
(کارشناسی ارشد روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشکدۀ علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران)
زینب شهری مجارشین
3
(کارشناس ارشد پژوهشگری، مدرس موسسه آموزش عالی سراج، تبریز، ایران.)
سیده بهناز موسویان النجق
4
(دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی شناختی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.)
الکلمات المفتاحية: دانشآموزان, تفکر انتقادی, ماهیت علم,
ملخص المقالة :
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه درک ماهیت علم و ابعاد آن با گرایش به تفکر انتقادی در بین دانش آموزان تبریز است.روش پژوهش: مطالعه حاضر بهصورت تحلیلی- همبستگی است. نمونه آماری 262 نفر از دانش آموزان رشته ریاضی و تجربی شهر تبریز بوده که در آن، دانشآموزان به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شده بودند. ابزار گردآوری دادهها، دو پرسشنامه تفکر انتقادی ریتکس (2003) و پرسشنامه ماهیت علم، روبا و آندرسون( 1978) بوده است. دادهها با استفاده از نرمافزار spss و از طریق روش های آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.یافتهها: یافتههای تحقیق نشان داد که بین دانشآموزان گروه ریاضی و تجربی از لحاظ تفکر انتقادی و ماهیت علم تفاوت معنیداری وجود ندارد. همچنین آزمون همبستگی پیرسون نشان داد، از بین مؤلفههای ابعاد ماهیت علم و رابطه آن با تفکر انتقادی 3 مؤلفه (تعهد، خلاقیت و یکپارچگی) رابطه معنیداری با تفکر انتقادی دارد؛ ولی 3 مؤلفه دیگر (توصیه، سادگی و سنجش) رابطه معنیداری ندارند.نتیجهگیری: نتیجه تحلیل رگرسیونی انجامگرفته نیز نشان داد از بین 6 مؤلفه ابعاد ماهیت علمی تنها مؤلفه خلاقیت حدود 5 درصد از واریانس تفکر انتقادی را تبیین میکند. با عنایت به یافتههای حاصل از بین این پژوهش، برنامه ریزان و مسئولین در برنامههای آموزشی خود باید توجه بیشتری به مهارت تفکر انتقادی و درک ماهیت علم لحاظ نمایند.
_||_