پژوهشحاضر بهمنظور بررسی میزان درک دانشجو- معلمان آموزش علوم تجربی از ماهیت علمتجربی در مراکز تربیتمعلم استان تهران انجام شد. روش پژوهش مذکور، توصیفی - زمینهیابیاست. جامعة آماری پژوهشی تمامی دانشجو - معلمان زن و مرد رشته آموزش علوم تجربیاست که تعداد آنها 300 نفر بودن أکثر
پژوهشحاضر بهمنظور بررسی میزان درک دانشجو- معلمان آموزش علوم تجربی از ماهیت علمتجربی در مراکز تربیتمعلم استان تهران انجام شد. روش پژوهش مذکور، توصیفی - زمینهیابیاست. جامعة آماری پژوهشی تمامی دانشجو - معلمان زن و مرد رشته آموزش علوم تجربیاست که تعداد آنها 300 نفر بودند. با توجه به تعداد کمحجم جامعه برای نمونهگیریاز روش سرشماری استفاده گردید. برای اندازهگیری درک دانشجو- معلمان از ماهیت علمتجربی از پرسشنامهای محقق ساخته استفاده شد. روایی محتوایی این پرسشنامه توسطمتخصصان مورد بررسی قرار گرفت. همچنین روایی سازه آن نیز از طریق تحلیل عاملیاکتشافی تأیید شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ (84/0=)محاسبه شد. دادههای پژوهش از طریق آمار توصیفی (مانند فراوانی، درصد فراوانی انحرافمعیار) و آمار استنباطی (مانند آزمونتی و همبستگی) با استفاده از نرمافزار spss مورد تحلیل شدند. یافتهها نشان داد کهدانشجو - معلمان آموزش علوم تجربی درک درست و کافی از ماهیت کلی علم تجربی و مؤلفههایآن (مبانی فلسفی علم تجربی، مراحل مختلف روش علمی و دستاوردهای علم تجربی) ندارندو بین سابقه تدریس دانشجو - معلمان آموزش علوم تجربی و درک آنها از ماهیت علمتجربی رابطه معنیداری وجود ندارد. همچنین بین عملکرد دانشجو - معلمان با درکماهیت علم تجربی همبستگی معنیداری وجود داشت و از نظر جنسیت نیز در درک ماهیتعلمی تفاوت معنادار مشاهده شد.
تفاصيل المقالة
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تجربه دبیران علوم دوره دبیرستان از ماهیت علم می باشد. این مطالعه به شیوه کیفی و به روش پدیدارشناسی با نمونه گیری هدفمند با استفاده از مصاحبه نیمه سازمان یافته انجام پذیرفت. حوزه پژوهشی شامل کلیه دبیران علوم ( فیزیک، شیمی، زیست شناسی و زمین شناس أکثر
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تجربه دبیران علوم دوره دبیرستان از ماهیت علم می باشد. این مطالعه به شیوه کیفی و به روش پدیدارشناسی با نمونه گیری هدفمند با استفاده از مصاحبه نیمه سازمان یافته انجام پذیرفت. حوزه پژوهشی شامل کلیه دبیران علوم ( فیزیک، شیمی، زیست شناسی و زمین شناسی) دوره متوسطه شهر تبریز بود. براساس روش نمونه گیری هدفمند، مصاحبه های نیمه سازمان یافته با 30 دبیر علوم در شهر تبریز در خصوص ماهیت علم صورت گرفت. برای دستیابی به اعتبار و قابلیت اطمینان از بررسی سوالات مصاحبه توسط اساتید صاحب نظر، روش مطالعه ی مکرر، مقایسه مستمر داده ها، خلاصه سازی و دسته بندی اطلاعات بدون اینکه داده ها آسیبی ببینند استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش پیشنهادی اسمیت (1995) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از تجربیات دبیران در 10 مضمون اصلی چگونگی تعریف علم ، مجزا بودن علوم تجربی از سایر موضوعات ، ماهیت موقتی علم ، ذهنیت و نظریه محور بودن علم و نقش تخیل و خلاقیت در علم عملکرد وفرق بین قانون و نظریه علمی ، نقش مشاهده و استنتاج در علم ، روش علمی ، تاثیر زمینه فرهنگی و اجتماعی در فراگرد علمی ، ویژگی دانشمندان ، و چندین مضمون فرعی خلاصه گردید.
تفاصيل المقالة
هدف پژوهش حاضر تحلیل کتابهای درسی علوم دوره ابتدایی بر اساس بازنمایی مولفه های ماهیت علم بود. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری پژوهش شامل کتاب های درسی علوم تجربی پایههای ششگانه دوره ابتدایی در سال 1400، روش نمونهگیری تصادفی ساده و حجم جامعه با ن أکثر
هدف پژوهش حاضر تحلیل کتابهای درسی علوم دوره ابتدایی بر اساس بازنمایی مولفه های ماهیت علم بود. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری پژوهش شامل کتاب های درسی علوم تجربی پایههای ششگانه دوره ابتدایی در سال 1400، روش نمونهگیری تصادفی ساده و حجم جامعه با نمونه برابر بود. ابزار گرد آوری داده ها چک لیست تحلیل محتوای استاندارد (برگرفته از Phillips et al., 2015) بود. واحد تحلیل شامل جملات و پاراگراف ها، سوالات، شکل ها، جداول، نظرات حاشیه ای یا تعاریف و مراحل مختلف فعالیت آزمایشگاهی یا عملی بود. پایایی ابزار از طریق محاسبه شاخص هولستی 82/0 برآورد شد. تحلیل داده ها با استفاده از شیوه جبرانی پردازش دادههای فراوانی، یعنی آنتروپی شانون انجام گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین توجه کتاب های درسی علوم دوره ابتدایی مربوط به مولفه علم به عنوان شیوه پژوهش و کمترین میزان توجه کتاب های درسی علوم دوره ابتدایی مربوط به مولفه علم به عنوان تعامل میان علوم، فناوری و جامعه بود . نتایج همچنین نشان داد که نسبت متوازنی در توزیع مولفه ها در کتاب های درسی علوم رعایت نشده است. نتیجه کلی پژوهش حاکی از آن بود که چگونگی توزیع مولفههای ماهیت علم در کتابهای درسی علوم دوره ابتدایی بر اساس یافتههای این پژوهش نیازمند بازنگری است.
تفاصيل المقالة
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه درک ماهیت علم و ابعاد آن با گرایش به تفکر انتقادی در بین دانش آموزان تبریز است.روش پژوهش: مطالعه حاضر بهصورت تحلیلی- همبستگی است. نمونه آماری 262 نفر از دانش آموزان رشته ریاضی و تجربی شهر تبریز بوده که در آن، دانشآموزان به روش نمون أکثر
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه درک ماهیت علم و ابعاد آن با گرایش به تفکر انتقادی در بین دانش آموزان تبریز است.روش پژوهش: مطالعه حاضر بهصورت تحلیلی- همبستگی است. نمونه آماری 262 نفر از دانش آموزان رشته ریاضی و تجربی شهر تبریز بوده که در آن، دانشآموزان به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شده بودند. ابزار گردآوری دادهها، دو پرسشنامه تفکر انتقادی ریتکس (2003) و پرسشنامه ماهیت علم، روبا و آندرسون( 1978) بوده است. دادهها با استفاده از نرمافزار spss و از طریق روش های آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.یافتهها: یافتههای تحقیق نشان داد که بین دانشآموزان گروه ریاضی و تجربی از لحاظ تفکر انتقادی و ماهیت علم تفاوت معنیداری وجود ندارد. همچنین آزمون همبستگی پیرسون نشان داد، از بین مؤلفههای ابعاد ماهیت علم و رابطه آن با تفکر انتقادی 3 مؤلفه (تعهد، خلاقیت و یکپارچگی) رابطه معنیداری با تفکر انتقادی دارد؛ ولی 3 مؤلفه دیگر (توصیه، سادگی و سنجش) رابطه معنیداری ندارند.نتیجهگیری: نتیجه تحلیل رگرسیونی انجامگرفته نیز نشان داد از بین 6 مؤلفه ابعاد ماهیت علمی تنها مؤلفه خلاقیت حدود 5 درصد از واریانس تفکر انتقادی را تبیین میکند. با عنایت به یافتههای حاصل از بین این پژوهش، برنامه ریزان و مسئولین در برنامههای آموزشی خود باید توجه بیشتری به مهارت تفکر انتقادی و درک ماهیت علم لحاظ نمایند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications