زمان در کُنش روایت داستانى هزارویک شب پژوهشى ساختارمحور
الموضوعات : پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی
1 - استادیار دانشگاه آزاد اسلامى واحد دزفول
الکلمات المفتاحية: روایت, زمان, بسامد, هزارویک شب, ترتیب, دیرش,
ملخص المقالة :
یکى از مسائل مهمى که در نظریه ساختارگرایى بدان پرداخته شده، رابطه میان زمان و روایت و چگونگى تبلور زمان در روایت است. یکى از راه هایى که باعث ملموس و عینى شدن این امر انتزاعى مى شود، کنش روایت است. به طور کلى بر مبناى تحلیل ساختارگرایان، به ویژه بارت و ژرار ژنت، زمان یکى از مؤلفه هاى اصلى پیشبرد هر روایت است که به همراه علیّت، خط داستان را به پیش مى برد. در این مقاله انواع مختلف زمان در داستان هاى هزارویک شب نشان داده مى شود و علاوه بر آن، انواع روابط میان زمان روى دادن رخدادها در داستان و زمان نقل و روایت آن ها از جانب راوى توصیف شده است