قول به اصالت تجربه ی دینی چیست؟
محورهای موضوعی : فلسفه
1 - ندارد
کلید واژه: ی دینی, قول به اصالت تجربه ی دینی, شلایرماخر, جیمز, سوئینبرن, آلستون,
چکیده مقاله :
، تجربه ی دینی به عام ترین معنای آن، رخدادی درونی (انفسی) یا بیرونی (آفاقی) است که شخص ازسرمی گذراند؛ رخدادی که برای شخص واجد اهمیت و معنای دینی است. اما در فلسفه ی دین بامعنای محدودتری از تجربه ی دینی سروکار داریم: تجربه ی دینی، به معنای خاص، تجربه ای است کهبنابه تلقی صاحبِ آن، آگاهی تجربی به خداست؛ تجربه ای که شخص در آن حضور خدا (یا موجودیرا فی الجمله قول به اصالت تجربه ی دینی . الوهی) را به نحو بی واسطه احساس یا ادراک م یکندمی توان دیدگاهی دانست که قائل به توجیه و/ یا بازسازی نظری باورهای دینی بر مبنای تجربه یدینی است. در این مقاله پس از اشاره ای مختصر به زمینه و تاریخچه ی این رأی به طرح دو معنایمتفاوت قول به اصالت تجربه ی دینی خواهیم پرداخت. سپس ضمن گزارشی کوتاه از آرای دومؤسس مهم این دیدگاه (شلایرماخر و جیمز) می کوشیم اصالت تجربه ی دینی را در یکی ازرایج ترین - و احتمالاً مهم ترین- صورتبندی های فلسفی اش، در آرای سوئینبرن و آلستون، عرضهکنیم. قول به اصالت تجربه ی دینی را باید واکنشی دیندارانه به نقد دین در دوره ی مدرن تلقی کرد.این رویکرد کوشیده است کمابیش به معیارها و ارزش های معرفتی مدرنیته، و در صدر آنها محوریتداشتن تجربه، وفادار بماند. طرفداران این رویکرد از یک طرف مرزهای مفهوم تجربه را بسط داد هاندو از طرف دیگر تلقی های متفاوتی از منزلت تجربه داشته اند. توجه به این تمایزها و تفاوت هایمفهومی ضمن کمک به فهم بهتر این جریان مهم فکری، قضاوت در باب این رویکرد را دقیق ترخواهد ساخت.
“Religious experience”, in its broadest sense, is either an innerexperience or an objective event that has religious meaning for thesubject. In philosophy of religion, however, a narrower meaning of theterm is at issue: an experience taken by the subject as experientialawareness of God; in which one directly perceives the presence of God(or a divine being). Religious empiricism is an approach which tries tojustify or reconstruct religious beliefs on the ground of “religiousexperience”. In this paper, after a short review on the historicalbackground of this attitude, I will propose two different meanings forreligious empiricism. Then, considering Schleiermacher's and James'sviews, I will discuss religious empiricism in its contemporary andperhaps most important formulation developed by Swinburne andAlston. Religious empiricism could be understood as a religiousreaction to the criticism of religion in the modern time. It tries to stayand act within the framework of modern philosophy that emphasizes onthe significance of experience. In their intellectual efforts, theadvocates of this stream have expanded the boundaries of the notion ofexperience. On the other hand, “religious experience” has a differentmeaning and function for each of aforementioned philosophers. So, toevaluate this approach we need to understand these differences indepth.