هدف پژوهش حاضر، بررسی مضامین تربیتی و روان شناسی لالایی های زنان در فرهنگ منطقه جویم فارس بود.جامعه پژوهش شامل کلیه زنان منطقه جویم بود. نمونه پژوهش 23 نفر از زنان مسن (سن بیش از 50 سال) از جامعه مذکور بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با آن ها مصاحب چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، بررسی مضامین تربیتی و روان شناسی لالایی های زنان در فرهنگ منطقه جویم فارس بود.جامعه پژوهش شامل کلیه زنان منطقه جویم بود. نمونه پژوهش 23 نفر از زنان مسن (سن بیش از 50 سال) از جامعه مذکور بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با آن ها مصاحبه شد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بود. برای گردآوری داده ها از روش میدانی و کتابخانه ای استفاده شد. در ابتدا، مفاهیم تربیتی و روان شناختی لالایی های مرتبط با فرهنگ عامه مورد بررسی قرار گرفت. سپس به مضامین لالایی های زنان منطقة جویم پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد: براساس روان شناسی کودک، لالایی ها فقط برای به خواب بردن نوزادان نیست، بلکه لالایی ها بر پیشرفت و میزان رشد کودک، افزایش روابط محبت آمیز بین والدین و کودک در بین خانواده ها تاثیر دارد. استفاده از لالایی ها بر رفع نگرانی ها، درمان اختلالات روانی و بهدشت روانی مادران اثرگذار است. از منظر روان شناختی لالایی ها از لحاظ روانی، عاطفی و عقلانی موقعیتی را فراهم می کنند که درآن مادر امید و آرزوهایش را بیان می کند. هم چنین در منطقة کهن جویم ، لالایی ها برای زنان فقط آوازی که کودک را با آن بخوابانند نیست بلکه لالایی ها مانند رسانه ای هستند که زنان به وسیلة آن خواسته ها، آرزوها، دعا ها، نفرین ها و اعتراضات خود را بیان می کنند. در واقع لالایی ها علاوه بر کارکرد آشکار که آوازی مادرانه برای خواباندن کودک است، کارکرد پنهانی هم دارند. لالایی های. منطقة جویم سرشار از وجه عاطفی و احساسی مادرانه اند که این موضوع در سطوح مختلف لالایی ها نمایان است.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر، بررسی شخصیت هوو در ادبیات داستانی معاصر بود. یکی از ویژگیهای ادبیات معاصر، توجه بیشتر به امور اجتماعی و حضور پر رنگ زنان در حوزهی شعر، نثر و بهویژه داستان است؛ پیوند بین مسائل اجتماعی و زبان روشن است؛ بهگفتهی زبانشناسان، زبان آیینهی فکر و تحول چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، بررسی شخصیت هوو در ادبیات داستانی معاصر بود. یکی از ویژگیهای ادبیات معاصر، توجه بیشتر به امور اجتماعی و حضور پر رنگ زنان در حوزهی شعر، نثر و بهویژه داستان است؛ پیوند بین مسائل اجتماعی و زبان روشن است؛ بهگفتهی زبانشناسان، زبان آیینهی فکر و تحولات فکری جامعه است. محمود دولتآبادی و علی محمد افغانی از نویسندگان سرشناس معاصر بهشمار میآیند که طرح مضامین اجتماعی در آثار آنان حضوری پررنگ دارد. یکی از این مضامین، پردازش شخصیت هَوو است. شوهرآهو خانم و کلیدر هر دو از تأثیرگذارترین رمانهای معاصر هستند که شخصیت زن در جایگاه هوو در آنها نقش مؤثری دارد. در این پژوهش، ضمن تحلیل این شخصیتها، دریافت می شود که دولتآبادی و افغانی از کدام عناصر داستانی برای آفرینش بهتر و واقعیتر این شخصیتها، بهره بردهاند. پژوهش حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است و یافتههای آن نشان میدهد که هر دو نویسنده در پردازش شخصیت هوو از شیوهی بیان مستقیم به خوبی استفاده کردهاند. از بین شیوههای غیرمستقیم نیز اغلب از روش توصیف بهره گرفتهاند. با این که هر دو نویسنده بهخوبی معضلات و پیامدهای ناگوار چندهمسری را بیان کردهاند؛ اما با دیدگاهی مردانه و جانبدارانه و در فضایی مردسالارانه آن را ترسیم کردهاند.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر بررسی تطبیقی شخصیتپردازی زن در دو داستان کوتاه مشنگ اثر منیرو روانیپور و بچۀ مردم اثر جلال آلاحمد است. جامعة پژوهش آثار منیرو روانیپور و جلال آلاحمد و نمونۀ مورد پژوهش، شخصیتپردازی زن در داستان مشنگ و بچۀ مردم بود. طرح پژوهش توصیفی- تحلیلی است. ب چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر بررسی تطبیقی شخصیتپردازی زن در دو داستان کوتاه مشنگ اثر منیرو روانیپور و بچۀ مردم اثر جلال آلاحمد است. جامعة پژوهش آثار منیرو روانیپور و جلال آلاحمد و نمونۀ مورد پژوهش، شخصیتپردازی زن در داستان مشنگ و بچۀ مردم بود. طرح پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای و از طریق فیشبرداری صورت گرفت و پس از آن با تکیه بر دو داستان کوتاهِ مورد بررسی، نحوهی شخصیتپردازی این دو نویسنده، واکاوی و توصیف شد. یافتههای پژوهش نشان داد که داستان مشنگ اثر منیرو روانیپور، نمونۀ موفق شخصیتپردازی زن است که نویسنده در آن به همۀ ابعاد گوناگون هویت زن مانند جسمی، رفتاری، فکری و... پرداخته و هیچیک را نادیده نگرفته است و داستان بچه مردم اثر جلال آل احمد، نمونۀ ناموفق این نوع شخصیتپردازی است که نویسنده در به کارگیری عناصر داستان عملکرد مطلوبی نداشته و اغلب ابعاد هویتی شخصیت زن را نادیده گرفته است.
پرونده مقاله