پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک بر استرس والدگری و رابطه والد-کودک مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیشفعالی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران دارای کودک با اختلال نقص توجه/ بیشفعالی که به مراکز روان شناختی شهر ارد چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک بر استرس والدگری و رابطه والد-کودک مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیشفعالی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران دارای کودک با اختلال نقص توجه/ بیشفعالی که به مراکز روان شناختی شهر اردبیل مراجعه کرده بود ند. از جامعه مذکور 30 نفر از مادران دارای کودک بیشفعال به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. طرح پژوهش تجربی از نوع پیش آزمون –پس آزموزن و پیگیری بود. به منظور جمع-آوری دادهها از شاخص استرس والدگری- فرم کوتاه آبیدین (1983) و پرسشنامه رابطه والد-کودک پیانتا (1994) استفاده شد. گروه آزمایش درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک را10 در جلسه 60 دقیقهای، هفته ای دوبار دریافت کردند؛ اما گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. پس از یک ماه ونیم مرحله پیگیری انجام شد. دادهها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین نمرات گروههای آزمایش و کنترل در استرس والدگری و رابطه والد- کودک تفاوت معنیداری وجود دارد و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک بر کاهش استرس والدگری و ارتقاء رابطه والد-کودک مادران کودکان با اختلال نقص توجه/ بیشفعالی اثربخش بود. این نتیجه در مرحله پیگیری نیز تداوم داشت.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، بررسی تجربه زیسته مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیشفعالی بود. جامعه آماری تمام مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود که در سال 1401 به بخش روانپزشکی بیمارستان فاطمی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش 20 نفر از ما چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، بررسی تجربه زیسته مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیشفعالی بود. جامعه آماری تمام مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود که در سال 1401 به بخش روانپزشکی بیمارستان فاطمی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش 20 نفر از مادران بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. دادهها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با مشارکت مادران این کودکان گردآوری شد. دادهها به روش پدیدارشناسی توصیفی کلایزی (2002) تحلیل شد. یافته های حاصل از تجارب زیسته مادران در قالب پنج مضمون اصلی و نوزده فرعی طبقه بندی گردید. مضمون های اصلی شامل مسائل فردی کودک، مسائل خانواده، مسائل اجتماعی، فرهنگی و هیجانی، مسائل درمانی و مسائل مدرسه بودند. هم چنین نتایج به دست آمده از تحلیل تجارب زیسته مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی حاکی از وجود مجموعهای مشکلات از جمله تفاوت های فرهنگی و تجربیات وابسته به فرهنگ و میزان تحصیلات شرکت کنندگان اشاره کرد. دسته ای دیگر از این مشکلات به دلیل دانش کم مادران و محیط آموزشی است. مشکلات کودکان موجب اختلال در کارکرد طبیعی خانواده می شود و روابط اجتماعی ، فرهنگی و تعاملات آن ها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. بنابرین آگاه سازی مادران از ماهیت اختلال و آموزش الگوهای تعاملی با این کودکان می تواند از مشکلات پیش رو در این خانواده ها جلوگیری کند.
پرونده مقاله